فرق استراتژی با برنامه ی ریزی بلند مدت
فرق
استراتژی
با
برنامه ی ریزی بلند مدت
چیه ؟
٢ پاسخ
استراتژی و برنامه ریزی بلند مدت هر دو فرایندهای مدیریتی هستند که به سازمان ها کمک می کنند تا به اهداف خود دست یابند. با این حال، این دو مفهوم از یکدیگر متمایز هستند.
استراتژی یک طرح کلی برای دستیابی به اهداف بلند مدت است. استراتژی بر چگونگی رقابت سازمان در محیط خود تمرکز می کند و چارچوبی را برای تصمیم گیری های آینده فراهم می کند. استراتژی ها معمولاً برای دوره های زمانی طولانی تر، مانند پنج سال یا بیشتر، طراحی می شوند.
برنامه ریزی بلند مدت یک فرایند منظم برای توسعه و اجرای استراتژی است. برنامه ریزی بلند مدت شامل جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل محیط، تعیین اهداف و تدوین طرح هایی برای دستیابی به آن اهداف است. برنامه های بلند مدت معمولاً شامل اهداف، اقدامات و منابع مورد نیاز برای دستیابی به اهداف است.
تفاوت های کلیدی بین استراتژی و برنامه ریزی بلند مدت عبارتند از:- تمرکز: استراتژی بر چگونگی رقابت سازمان در محیط خود تمرکز می کند، در حالی که برنامه ریزی بلند مدت بر توسعه و اجرای استراتژی تمرکز می کند.
- افق زمانی: استراتژی ها معمولاً برای دوره های زمانی طولانی تر، مانند پنج سال یا بیشتر، طراحی می شوند، در حالی که برنامه های بلند مدت می توانند برای دوره های زمانی کوتاه تر نیز طراحی شوند.
- سطح جزئیات: استراتژی ها معمولاً سطح جزئیات کمتری نسبت به برنامه های بلند مدت دارند.
استراتژی و برنامهریزی بلندمدت، هر دو فرآیندهایی هستند که برای تعیین اهداف و مسیرهای آینده یک سازمان استفاده میشوند. اما تفاوتهای اساسی بین این دو وجود دارد.
استراتژی، یک چارچوب کلی برای تصمیمگیری است که بر اساس آن، سازمان میتواند اهداف خود را تعیین کند و مسیر رسیدن به آن اهداف را مشخص کند. استراتژی، معمولاً بر اساس عوامل داخلی و خارجی سازمان، مانند نقاط قوت و ضعف سازمان، فرصتها و تهدیدهای محیطی، و چشمانداز سازمان، تعیین میشود.
برنامهریزی بلندمدت، یک فرآیند دقیقتر و واقعبینانهتر از استراتژی است که بر اساس استراتژی سازمان، اهداف و اقدامات کوتاهمدت و میانمدت سازمان را تعیین میکند. برنامهریزی بلندمدت، معمولاً برای یک دورهی زمانی مشخص، مانند پنج سال یا ده سال، انجام میشود.
تفاوتهای اصلی بین استراتژی و برنامهریزی بلندمدت عبارتند از:- سطح کلیت: استراتژی، یک چارچوب کلی و انتزاعی است، در حالی که برنامهریزی بلندمدت، یک فرآیند دقیقتر و واقعبینانهتر است.
- مدت زمان: استراتژی، معمولاً برای یک دورهی زمانی طولانیمدت، مانند پنج سال یا ده سال، تعیین میشود، در حالی که برنامهریزی بلندمدت، معمولاً برای یک دورهی زمانی کوتاهمدتتر، مانند یک یا دو سال، انجام میشود.
- تمرکز: استراتژی، بر تعیین اهداف و مسیر رسیدن به آن اهداف تمرکز دارد، در حالی که برنامهریزی بلندمدت، بر تعیین اقدامات و منابع مورد نیاز برای رسیدن به اهداف تمرکز دارد.
به عبارت دیگر، استراتژی، یک چارچوب کلی برای تصمیمگیری است که سازمان را در مسیر رسیدن به اهداف خود هدایت میکند. برنامهریزی بلندمدت، یک فرآیند دقیقتر و واقعبینانهتر است که بر اساس استراتژی سازمان، اهداف و اقدامات کوتاهمدت و میانمدت سازمان را تعیین میکند.
در اینجا یک مثال برای نشان دادن تفاوت بین استراتژی و برنامهریزی بلندمدت آورده شده است:
یک شرکت تولید کنندهی خودرو، ممکن است استراتژی خود را بر افزایش سهم بازار در بازار جهانی قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، شرکت ممکن است برنامهریزی بلندمدتی را برای توسعهی محصولات جدید، گسترش شبکهی فروش خود، و بهبود خدمات پس از فروش خود انجام دهد.
در این مثال، استراتژی شرکت، یک چارچوب کلی برای تصمیمگیری است که بر افزایش سهم بازار در بازار جهانی تمرکز دارد. برنامهریزی بلندمدت شرکت، یک فرآیند دقیقتر و واقعبینانهتر است که بر اساس استراتژی شرکت، اهداف و اقدامات کوتاهمدت و میانمدت شرکت را تعیین میکند.
در نهایت، استراتژی و برنامهریزی بلندمدت، دو فرآیند مکمل هستند که برای تعیین اهداف و مسیرهای آینده یک سازمان ضروری هستند. استراتژی، یک چارچوب کلی را برای تصمیمگیری فراهم میکند، در حالی که برنامهریزی بلندمدت، این چارچوب را با اقدامات و منابع عملی پر میکند.