پرسش خود را بپرسید

تفاوتِ نفس ، ذهن ، روح ، جان چیست؟

تاریخ
٣ هفته پیش
بازدید
١٧٦

 می توان معنی و مفهومی اصیل از تفاوت این  چهار ساختار آدمی ارائه داد ؟ 

با توجه به این بیت از حافظ ؛ 

بعد از این روی من و آینه وصف جمال

که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند

ذات آدمی کدام یک از این چهار چیز می باشد؟

( در اکثر کتب مرجع ، فرقی بین روح یا جان و نفس یا  جان    نیست!!)

٦,٨٧٠
طلایی
٣
نقره‌ای
٤٩
برنزی
٥٨

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

تمامی موارد ذکر شده امکاناتی جدا از هم نیستند. لیکن در مراتبی از حیات نامی جداگانه می پذیرند.

١,٠٠١
طلایی
٠
نقره‌ای
١٤٢
برنزی
٥٠
تاریخ
٢ هفته پیش

نظر پرسنده پرسش : 

جان ، همان جان و مایه حیات است . 

یعنی خدای یگانه . جان ، نوری است ورای نورها . و آن نورِ آگاه بخش است . 

جان ، در دل آدمی است  و در هر جا که هستی هست . 

این ذره آگاه بخش جان ، در دل است که موجب پدیدار شدن بدن می شود . 

یعنی اگر این نور جان نباشد یا بعبارتی آگاه بودن از چیزی نباشد ، آن چیز / آن موضوع به حیات نمی آید . 

روح ، یک واسطه برای قرار دادن جان ، در کالبد ذهنی و فیزیکی است . 

ذهن شامل ۵۲ عامل روان ، احساسات ، ادراک یا حافظه است . اینها ریشه ذهن و در تاریکی هستند . آگاهی یا دانستگی از موضوع ، قسمت روشن ذهن است که توسط نور جان روشن شده . 

نفس میشود آن یادآوری خاطرات ، که توسط بدن و ذهن تجربه شده و در حافظه ذهن و احشام بدن ضبط و ذخیره شده است .  از خاطرات رحم مادر تا لحظه مرگ کالبد بدن . 

پس نفس ، یک توهم و تصور است . یک شناخت نادرست از ' خود'   که به آن ' من ' می گوئیم .. و در واقع ' من '  وجود ندارد . 

یک برنامه مجازی است . 

ذهن ، یک محل ذخیره سازی است که اطلاعات درونش می بایست در زیر نور جان بیایند تا آشکار شوند . پس ذهن یک انرژی بالقوه است . 

ذخیره سازی در دی ان ای و کالبدهای انرژتیک . 

روح ، یک انرژی واسطه برای انتقال جان است . 

روح در حیطه قدرت منبع جان یا خدا است . 

پس  آدمی ، روح ندارد . ولی می شود قبل از تولد بدن  و  پس از مرگ بدن ، روح بگیرد .

نفس ، هیچ جایگاهی در روح ندارد .

آنچه که داستانها و فیلمها و سخنان و ... میشنوید ، همان بقایای نفس است که تا مدتی بعد از مرگ بدن باقی می ماند تا اندک اندک ، توسط سایر انرژیها ، جذب و هضم شود . 

جان ، یک ذره آگاه بودن از اقیانوس بیکران ذرات آگاه بخش خداوند است . 

در هستی ، هر چه غیر از جان ، محکوم به نیستی است .  

٦,٨٧٠
طلایی
٣
نقره‌ای
٤٩
برنزی
٥٨
تاریخ
٢ هفته پیش

ممنونم. کلمات جوهر عربی و گوهر فارسی اشاره به اصل. اصالت. چکیده و خلوص چیزی میکنند بدون اینکه اون رو تعریف یا توصیف کنند. تعریف جان (البته به نظر این حقیر) ذرات آگاه بودن در همه جا نیست. اسم این ذرات ذهن هست که در مکتب برهما بهش پرانا میگن (ذرات آگاهی و انرژی که در تمام کائنات جاریست و برهمن موظف به جذب و تغذیه از آن منبع لایتناهیست) بکار گیری و هدایت این آگاهی و انرژی فکر هست. ابزار و وسیله این بکارگیری شعور هست. قرآن هم میگه: لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. بلکه تفکر کنند.  وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ. ولیکن از شعوری که بهشون دادم استفاده نمیکنند. پس درک نمیکنند.
البته قصد ندارم کلمه جان مولانا رو معنی کنم چون اختلاف نظرات زیاده لیکن جان کلمه عربی فصیح هست و در این عربی هر شیء چندین اسم داره/ همچنین هر اسم چندین معنی داره. یعنی جان چندین معنی مختلف داره که یکیش جن هست. فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَان. الرحمن. معنی دومش جاندار هست. داستان موسی (ع) وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ. نمل و القصص. همچنین به معنی باغ انبوه هم هست. همینطور تاریکی مطلق. همچنین به معنی تر و تازه هم هست. همچنین به معنی موجودی نامرئی و ناپیدا هم هست و کلمه جنین (که در رحم مادر قرار داره) از همین کلمه ریشه گرفته. مولانا از دو کلمه ی (جان و .. جان جان) به رمز استفاده میکنه. مثلا میگه ای جانِ جانِ جانِ جان، ما نامدیم از بهر نان. یا میگه: بشنیده بدم که جان جانی. آنی و هزار همچنانی. همچنین گفته: ای جان جان جان‌ها جانی و چیز دیگر.  وی کیمیای کان‌ها کانی و چیز دیگر. همچنین میگه: آن سو مرو این سو 
بیا ای گلبن خندان من.
ای عقل عقل عقل من 
ای جان جان جان من.
زین سو بگردان یک نظر
بر کوی ما کن رهگذر
وقتی میگه ای جان جان . گویا میگه ای مغز مغز
ولی جان و غیره استعاره هایی هست که نزد عرفانی گوناگون در زمانهای مختلف با معنی مختلف استفاده شده. یعنی همونطور که سلیقه متفاوتی داشتن و همدیگه رو هجو و تکفیر میکردن. از کلمات هم معانی متفاوتی رو قصد میکردن. برای همین فقط کسی که متخصص باشه این حق رو داره قطعی معنا کنه. پوزش متن طولانی شد🙏

٢٠,٧٤٤
طلایی
٥
نقره‌ای
٢٨٢
برنزی
٣٧١
تاریخ
٢ هفته پیش

ذات یعنی طینت و سرشت ولی در این بیت کنایه از حقیقت کلی و الهی هست.

قطعا ذات هیچکدوم از این چهار نیست.

وقتی میگیم روح. یک کلمه است. ولی امام علی (ع) میفرماید آدمی پنج روح داردو در احادیث طولانی بیانشون کرده.

ذهن و فکر قرین هم هستن با این تفاوت که ذهن مثل پرانا همه جا هست و فکر آنرا کنترل و جهت دهی می‌کند . البته فرهنگهای ایرانی. یونانی.  برهمایی. کنفوسیوسی در تعاریفشون در مورد نفس و روح و جان و ذات و ذهن  با همدیگه اختلاف و تضاد کم ندارن.

٢٠,٧٤٤
طلایی
٥
نقره‌ای
٢٨٢
برنزی
٣٧١
تاریخ
٢ هفته پیش

ممنون . ذات در اینجا بمعنی جوهر و حقیقت هست . پس میشود جان . جان یا ذرات اگاه بودن در همه جا هست . حضرت مولانا ، فرمودن که :
گفتم: «ای دل! پدری کن، نه که این وصف خداست؟»
گفت: «این هست، ولی جان پدر! هیچ مگو»
این همون دیدن جلوه ذاتم هست .

-
٢ هفته پیش

پاسخ شما