فلسفه عقل نظری و عملی
از دوستان و بزرگوارانی که در باره مسئله هبوط آدم تشریک مساعی کردند بسیار سپاسگزارم ، از شما درخواست دارم که در این مورد که عرض میکنم همچنان مساعدت فرمایید ،
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً للمتقین، الذین یؤمنون بالغیب ،
ایمان بغیب می آورند ، فعل مضارع آمده ، آیا منظور عالم غیب است ؟ یا اشیاء هستند که با چشم سر دیده نمیشوند ولی وجود دارند ؟ از این منظر جاذبه زمین هم با چشم وجود دارد ولی با چشم دیده نمیشود ،آیا منظور اینچنین اشیاء است ؟ اگر منظور عالمی دیگر بغیر از این دنیای مرئی ست ، مطمئناً باید تجربه شود ، چه راه حل عملی برای تجربه آن عالم غیبی وجود دارد که در دسترس همگان باشد نه فقط اشخاص بخصوص ؟ چون کتاب برای کسانی ست که در حال ایمان آوردن هستند ،
قلبا از همه شما سروران گرامی سپاسگزارم
٢ پاسخ
درسته که عمل به فروع دین (مثل نماز، روزه، انفاق و...) به خودی خود اصول دین رو اثبات نمیکنه، اما میتونه نشونهای باشه از باور درونی به اون اصول. بهنوعی، انگار فروع دین همون "میوههای درخت ایمان" هستن. اگر کسی نماز میخونه و انفاق میکنه، میتونه این پیام رو برسونه که در دلش یه ریشهای از ایمان به خدا و معاد هست — همونطور که تو اشاره کردی:
> الذین یؤمنون بالغیب... و یقیمون الصلوة...
ایمان به غیب هم واقعاً نکتهی مهمیه. اصلاً انگار خدا در ابتدای قرآن، "کتاب هدایت" رو برای اونهایی معرفی میکنه که پذیرای "غیب" هستن، یعنی چیزهایی فراتر از حس و تجربهی مستقیم.
نکتهات دربارهی وجود خدا برای همه ثابت شده، ولی توحید برای بعضی قابل درک نیست هم خیلی جای تأمل داره. مشرک ممکنه خالق رو بپذیره، اما چون ذهنش دنبال واسطهست یا نمیتونه یگانگی مطلق رو هضم کنه، دچار شرک میشه.
و اون مثال از دیدن موجودی مثل اژدهای عظیمالجثه توی عالم غیب، خیلی جالب بود — چون دقیقاً حس حیرت، ترس، و باور به چیزی که فراتر از توان درک ماست رو تداعی میکنه. حالا تصور کن کسی ایمان داشته باشه به خدایی که عظمتش از هزاران "اژدهای خیالی" هم بیشتره، اما نه با ترس حیوانی، بلکه با خشیت و عشق.
در قرآن، فعل مضارع نشانهی استمرار، تداوم، و حالت در حال شدن است.
یعنی اینها کسانی نیستند که فقط یکبار به غیب ایمان آوردند؛ بلکه:
> مدام در حال ایمان آوردن به غیباند، با عمق بیشتر، با تجربهی بیشتر، با تردیدهایی که پاسخ میگیرند.
«غیب» چیست؟ عالم است یا اشیاء؟
در قرآن، "غیب" هم به عالم غیب اشاره دارد، هم به امور غیبی. برخی مصادیق آن در قرآن:
وجود خداوند (که دیده نمیشود)
فرشتگان
قیامت و جهان پس از مرگ
وحی
حساب و کتاب اخروی
رزق آینده
نیتها و آنچه در دلهاست
اینها همه اموری واقعی اما غیربینایی هستند.
پس غیب صرفاً "نامرئی" نیست، بلکه "فراگیرتر از درک حسی" است.
جاذبه زمین هم گرچه دیده نمیشود، ولی چون حس میشود و سنجیده میشود، در حوزهی علم تجربی میگنجه و معمولاً غیب به حساب نمیآد.
آیا غیب باید تجربه شود؟
سؤال مهم اینه که:
چگونه به چیزی ایمان بیاوریم که تجربه نکردهایم؟
پاسخ قرآن پیچیده نیست:
کتاب در همون آیه میگه:
> ذٰلِكَ ٱلْكِتَٰبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
یعنی این کتاب به کسانی هدایت میده که آمادهی پذیرش و پالایشاند؛ اونهایی که:
دلشون رو بسته نگه نمیدارن
صرفاً منتظر آزمایشگاه و تلسکوپ نیستن
بلکه با تصفیهی درون، صدق در طلب، عمل به آیات، به نوعی شهود و تجربهی قلبی میرسن
آیا راهی هست که همه بتونن غیب رو تجربه کنن؟
بله، و این راه برای "همگان" هست، نه فقط خاصان. قرآن با تاکید بر:
تفکر و تدبر در آیات آفاقی (جهان بیرون)
تدبر در آیات انفسی (درون خود)
نماز، صداقت، پرهیز از گناه، مهربانی، ذکر، و نیت پاک
میگه:
> اگه چشم دل باز شه، غیب رو میفهمی، حس میکنی، میبینی
نه با چشم سر، بلکه با چشم یقین
مثلاً در قرآن هست:
> كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ ٱلْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ ٱلْجَحِيمَ
یعنی علمیقینی، تو رو به دیدن اونچه غیب میدونستی میرسونه.
پس مسیر تجربهی غیب، از درون عبور میکنه.
سلام ، ممنونم بابت پاسخ ، ولی عمل به فروع دین ، اصول دین رو اثبات نمیکنه !؟! هدیً للمتقین ، برای متقین هم تعریف داره ، الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون ، والذین یؤمنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون ، که به ترتیب همه اینها بستگی به همون ایمان به غیب داره ، وجود خدا برای همه ثابت شده است ، ولی یکی بودن خدا برای مشرکان و کافران قابل حل نیست ، اگر به فرض کسی در عالم غیب چیزی شبیه به اژدها که خیلی هم عظیم الجثه است ببیند ، چه حالی خواهد شد؟
ذهن فعال شما که از حیطه روزمره فراتر رفته، حقیقتا مایه خرسندیه