پرسش خود را بپرسید
نظریه اخلاق فمینیستی
٣ هفته پیش
٣٢
این سوال برایم همیشه مطرح بوده و هست که آیا زنان کشور ما واقعاً مقررات و قواعد اخلاقی فرهنگ مان را قبول دارند و یا اینکه ( نا خود آگاه) با آن در ستیز هستند ( نه در ظاهر بلکه در باطن ) چون اکثریت این مقررات و قواعد توسط مردان وضع شده است ؟ آیا باید این مقررات و قواعد فرهنگ ما کلا تغییر پیدا کنند ؟ حال اینکه اکثر این قواعد دینی ست ، نه تنها در فرهنگ ما بلکه در بیشتر کشورها
٦,٧٠٣
٤
١١٢
١٤٣
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
۱. آیا زنان با قواعد اخلاقی و فرهنگی جامعهمون همدلاند یا در ستیز؟
۲. آیا چون این قواعد توسط مردان وضع شدهاند، باید رد بشن؟
۳. تکلیف قواعد دینی چیست؟ چون بسیاری از اینها ریشه در دین دارند، نه فقط فرهنگ.
۴. آیا باید این قواعد تغییر کنند؟
پاسخ کوتاه اینه: هم بله، هم نه.
- برخی زنان، بهخصوص در نسلهای قدیمیتر یا در بافتهای سنتیتر، ممکنه این قواعد رو کاملاً پذیرفته باشن؛ چون از کودکی با اونها بزرگ شدن، باهاشون معنا پیدا کردن، و شاید حتی باور دارن که اینها "طبیعی" یا "خدادی" هستن.
- اما بسیاری از زنان—بهخصوص در نسلهای جدیدتر—با این قواعد در ستیز درونیاند.
نه لزوماً در ظاهر (چون ممکنه فشار اجتماعی، خانوادگی، یا حتی ترس از طردشدن وجود داشته باشه)، بلکه در باطن، این قواعد رو ناعادلانه، تبعیضآمیز یا تحمیلشده احساس میکنن.
و این دقیقاً همون چیزیه که تو اشاره کردی: ناخودآگاهِ زن ایرانی (یا حتی جهانی)، گاهی با ساختارهای مردانهمحور فرهنگش در تضاده.
۲. آیا چون این قواعد توسط مردان وضع شدهاند، باید رد بشن؟
اینجا باید کمی دقیقتر شد:
- بسیاری از قواعد فرهنگی، عرفی یا دینی، در طول تاریخ توسط جوامع پدرسالار (مردمحور) شکل گرفتن.
نه به این معنی که "مردها ذاتاً بد بودن"، بلکه به این معنی که قدرت، ابزار تفسیر، و بیان رسمی بیشتر در دست مردان بوده. - پس طبیعیه که بخشی از این قوانین، بیشتر در جهت کنترل، تحدید یا شکلدهی به رفتار زنان بوده، نه الزماً حمایت یا برابری.
- بنابراین، سؤال اساسی این نیست که چون "مردانه" است باید حذف شود، بلکه اینکه آیا "عادلانه" و "انسانی" هست یا نه؟
یعنی باید این قواعد رو از نو سنجید، بازاندیشی کرد، و در صورت نیاز، بازتعریف یا حتی بازسازیشون کرد.
۳. تکلیف قواعد دینی چیست؟ چون بسیاری از اینها ریشه در دین دارند، نه فقط فرهنگ.
درسته؛ این بخش حساستره.
- دین در جوامع مختلف (اعم از اسلام، مسیحیت، یهودیت، هندو...) همیشه در بستر فرهنگِ زمانهاش تفسیر و اجرا شده.
یعنی چیزی که امروز از دین میشناسیم، فقط "متن مقدس" نیست؛ بلکه قرنها تفسیر، قدرت، تاریخ، و عرف، اون رو شکل داده. - مثلاً در اسلام، تفاوت زیادی بین متن قرآن، احادیث، و فقه کلاسیک وجود داره.
بسیاری از مواردی که به نام "دین" اجرا میشن، در واقع برداشتهای فقهی مردانه از شرایط زمانی خاص هستن، نه متن قطعی و لایتغیر الهی. - بنابراین، حتی قواعد دینی هم میتونن (و باید) در بستر زمان، عدالت، کرامت انسانی و شرایط اجتماعی بازاندیشی بشن.
۴. آیا باید این قواعد تغییر کنند؟
اگر هدف ما جامعهای عادلانه، انسانی، و همراه با رضایت درونی همه اعضا—زن و مرد—باشه، آری. باید بازبینی بشن.
اما نه لزوماً با حذف یا نفی همهچیز، بلکه با:
- گفتوگوی جمعی،
- مشارکت واقعی زنان در قانونگذاری و تفسیرهای فرهنگی/دینی،
- و تمرکز بر عدالت به جای صرفاً حفظ سنت.
١,٩٢١
١
١٦٩
٥٣
٢ هفته پیش