پرسش خود را بپرسید
رأی مند در متون کهن؟
١ هفته پیش
٣٨
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
خنک مرد دانندهی رایمند/به دل بی گناه و به تن بیگزند.
اسدی توسی(سدهی ۴ ه)
در این بیت هزار ساله، جایگرفتن واژهی رایمند کنار واژهی داننده، گویای این است که این واژه دارای چم [دارندهی رایو دانایی] است= صاحبنظر.
و این واژه (رآی) است، نه(رأی)، این سرودهها را ببینید:
مرا گفت خوب آمد این رای تو/به نیکی گراید همه پای تو.
فردوسی
کنون شهر ایران سرای تو است/مرا ره نماینده رای تو است.
فردوسی
چنان کرد مهراج کو رای دید/که رایش سپهر دلارای دید.
اسدی توسی
روی تو بدید عقل را رای برفت/قدت بچمید و سرو از جای برفت.
کمال الدین اسماعیل(سده ۷)
درآرند بنیاد روئین ز پای/جوانان بنیروی و پیران به رای.
سعدی
در سرودههای بالا واژهی رای(بهچم اندیشه و خرد) با واژههای پای،سرای، دلارای و جای همقافیه شده بنابراین این واژه رآی است و نه رأی.
٤٧,٠٩٤
٦
٢٣٧
٤٨٢
١ هفته پیش