آیا هر اتفاقی میافتد همه به خواست خداست
١ پاسخ
سلام.
(پیشاپیش عذرخواهی میکنم اگر جواب کمی طولانی میشه؛ نوع این بحثها، مطالب وسیعی دارند چون مقدمات دارند. من فعلا از مقدمات میگذرم .)
این یک بحث فلسفی مهم هستش که به نحوی با بحث انسان و سرنوشت در ارتباطه. (کتاب انسان و سرنوشت استاد مطهری بهترین منبع برای مطالعه توی این موضوع هستش.)
مسئله اصلی، فهم معنای اصلی این عقیده هستش که میگه همه چیز به اذن و اراده الاهی هستش. یعنی «خواست خدا» رو باید درست فهمید. خواست خدا حاکم بر جهانه؛ به طور خلاصه یعنی اولا، همه چیز در خلقت و ادامه حیات و ظهور آثار شون، وابسته به قدرت و اراده خداهستند همیشه و همه جا؛ دوما، خداوند همه چیز در این جهان رو با یک اندازه (ویژگی) خاص آفریده و آثار و غایت وجودی هرچیز و پدیده ای رو در اون قرار داده (به طوری که ما از هرچیزی، هرچیزی رو انتظار نداریم و نیز ، هر چه که تبلور پیدا کنه (بر اساسا رابطه علی معلولی) آثار خودش رو ایجاد میکنه و ما در حاکمیت رابطه علی و معلولی و ضرورت بین اونها (که در الهیات بهش میگن قدر و فضا) نقشی نداریم) یعنی فلان چیز فلان ویژگی رو داره و باعث بروز فلان اثر میشه. مثلا یک سنگ فلان تراکم مولکولی رو داره و وقتی فلان مقدار نیرو برش وارد بشه و بخوره به چیزی مثل شیشه ای که تراکم پاینتری داره، حتما و حتما اونرو به فلان شکل خاص و فلان اندازه میشکنه؛ و اگه در هر یک از این مرحله ها (که من با کلمه فلان اشاره کردم)، یه ذره از شرائط و وضعیت ها عوض بشه، اون فرایند و نتیجه جور دیگه ای خواهد بود. در حقیقت، در یک سلسله علت و معلولی، درسته نیرویی سنگ رو به حرکت در اورد و سنگ خورده به شیشه و شیشه شکست، اما در همه علتها، همون اراده خدا بروز میکنه و به ارداه خدا شیشه شکست، چون خدا علت العلل هستش و بقیه موجوات در وجود و بقا و اثرشون به اراده الاهی وابسته اند و هر چیزی، وسیله ای برای بروز اراده الاهی است. در مخلوقات غیر انسان (و حتی در بخش طبیعی زندگی انسان، یعنی این بدن و ویژگیهاش) قضیه تقریبا روشنه. میمونه، مسائل زندگی انسان یا همان موضوع «اختیار انسان» .
اینجا به طور خلاصه، این میشه که یکی از چیزهایی که خدا فقط به انسان داده، اختیاره؛ اختیار یه توانایی در انسان هستش که انسان در هنگام عمل، در همونزمان که میتونه اراده ای رو به نوع خاصی تعلق ببخشه و اون عمل رو به نوع خاصی پیاده کنه (و نتایج خاصی رو به بار بیاره)، میتونه اون اراده رو تغییر بده و شرائط جدیدی رو برای بروز عمل ایجاد کنه و نتایج دیگه ای رو به بار بیاره. یعنی باز قانون اصلی رابطه علّی معلولی بین پدیده ها اینجا هم حاکمه و انسان با تغییر وضعیت، نتایج متغیری رو به بار میاره. هر اراده ای که انسان تحقق ببخشه، از طریق اونا اراده خدا پیاده میشه؛ یعنی درسته انسان اراده میکنه که فلان عمل رو انجام بده و با انجام اون فلان نتیجه به بار میاد (چه خوب از نظر ما و چه بد)، اما در تمام اینها این اراده الاهی هستش که داره تحقق پیدا میکنه. یعنی باز آن رابطه علی معلولی ای که خدا در عالم قرار داد بروز میکنه و هر عملی یک وضعیت خاص داره که نتایج مناسب خودش رو به وجود میاره؛ و انسان با انتخابهای خودش، نتایج خاصی مناسب اون انتخاب رو به بار میاره.
لذا، وقتی میگن همه چی بر اساس یک برنامه هستش یعنی این دنیا بیهوده و بی حساب نمیگرده؛ هر چیزی، ویژگی و اثر خودش رو داره و وضعیت خاصی رو شکل میده. با ایجادهر وضعیت و تغییر در هر وضعیت، نتایج خاص به وجود میاد. در این حاکمیتِ رابطه علی و معلولی بین عوامل و اشیا ء و نتایجش ما هیچ نقشی نداریم. و اگر این وجود نمیداشت، سنگ روی سنگ بند نمی آمد.
از باب استفاده بهتر از این قضیه اضافه میشه که تا اونجا که به زندگی انسان مربوطه، خدا در هستی و در ما ابزار، عوامل، ظرفیت و استعداد و عوامل بروز موفقیت یا شکست رو قرار داده؛ ما و فقط ما انسانها، به خاطر قدرت اراده ای که خدا به ما داده، میتونیم با انتخاب یا تغییر در یک عامل و فعّال کردن یک ظرفیت و پتانسیل، یک وضعیت خاص رو به وجود بیاریم. تما م اینها با تکیه بر قدرت و اراده الاهی هستش و ما ا ز خودمون به طور مستقل قدرتی نداریم.
سلام ممنون از توضیحات شما