قضیه کشتار بنی قریظه چیه
چرا تبعید نشدن ،چرا وقتی حکمیت رو دادن دوست رییس قبیله بنی قریظه حکم به قتل داد بنظرم این نامردی نیست جوانمردانه هست
٣ پاسخ
به صورت بسیار مجمل در این مورد عرض میکنم ولیکن چنانکه کسی بخواهد آن را مفصل بداند ، باید به چند منبع تاریخپژوهی مراجعه کند و بیشتر تحلیل تاریخی را مطالعه نماید. اما مفصل جریان این واقعه را طبری در تاریخ خود آورده. تناقضات بسیاری در روایت طبری وجود دارد ، یکی همین مطلبی است برای خود شما محل پرسش شده که چرا حکمی که خودشان معرفی کردند( سعد بن معاذ ) چنین حکمی داد ؟ آیا متنطقی به نظر میآید که عدهای کسی را حکم کند که چنین حکم وحشتناکی صادر کند ؟
در انتقال و اسکان این تعداد افراد در مدینه طی آن مدتی که در روایت طبری آمده اصلا امکان آن وجود ندارد و اصلا مدینه آن زمان گنجایش چنین افرادی را برای اسکان ندارد و ضمنا اینکه یک روز به مدینه برسند و یک شب بمانند و فردای آنروز علی به تنهایی یا با همراهی زبیر اینهمه سر قطع کنند که طبری تا ٧٠٠ نفر را هم نقل کرده ؟ آیا یک یا دو نفر میتوانستند ٧٠٠ نفر را در یک روز گردن بزنند و بعد جنازهها و سرها را داخل یک گودال بریزند و یک روز همه چیز را تر و تمیز کنند انگار که خبری نبوده؟
چنانکه میدانیم ما روایت تاریخی مستقیم از صدر اسلام نداریم و اولین روایت تاریخی به نقلی ۶٠ سال پس از پیامبر توسط ابن اسحاق روایت شده و در این ۶٠ تا ١۵٠ سال که گفتهاند آیا این روایات صحیح هستند ؟
ضمناً در گذشته ساختن چنین تصاویری به عکس امروزه که وحشتناک جلوه میکند اینطور نبوده و اتفاقا بر عکس نشانه عظمت و قدرت شمرده میشده. البته هم امروز درباره کربلا وقتی اعداد و ارقام به همین صورت استفاده میشوند که مثلا عباس بن علی چند هزار نفر را در یک روز کشت!! حتی اکنون این مزخرفات خریدار دارد چه رسد به آن ایام.
قضیه کشتار بنی قریظه یکی از وقایع تاریخی مهم در صدر اسلام است. این واقعه در سال پنجم هجری و پس از جنگ خندق رخ داد. بنی قریظه یکی از قبایل یهودی مدینه بود که با مسلمانان پیمان داشتند، اما در جنگ خندق به دشمنان مسلمانان پیوستند و پیمانشکنی کردند.
پس از پایان جنگ خندق، مسلمانان قلعههای بنی قریظه را محاصره کردند و پس از حدود یک ماه، یهودیان تسلیم شدند. بنی قریظه پیشنهاد دادند که سعد بن معاذ، که از دوستان قدیمی آنها بود، حکمیت کند. سعد بن معاذ با استناد به قوانین تورات و پیمانشکنی بنی قریظه، حکم به قتل مردان جنگجو، اسارت زنان و کودکان و مصادره اموال داد.
این حکم به دلیل پیمانشکنی و خیانت بنی قریظه صادر شد و برخی معتقدند که این تصمیم در آن زمان عادلانه تلقی میشد. با این حال، این واقعه همچنان مورد بحث و بررسی قرار دارد و نظرات مختلفی درباره آن وجود دارد.
پس از پایان جنگ مسلمانان به قلعههای یهودیان حمله بردند. بنیقُریْظه به مدت ۲۵ روز (به نقل از ابن اسحاق) یا ۱۵ روز (به نقل از واقدی) در تیراندازی شدید در برابر مسلمانان مقاومت کردند ولی مسلمانان موفق به پیشروی شدند. یهودیان به سرعت به این نتیجه رسیدند که باید تسلیم شوند؛ ابتدا نمایندهای فرستادند تا بگویند که حاضرند، به همان شرایطی که بنی نضیر از مدینه رفتند، از مدینه بروند ولی حضرت محمد این شرط را قبول نکرد و گفت که باید بدون هیچ شرطی تسلیم شوند. در حالیکه بنیقریظه چارهای جز تسلیم نمیدیدند، امیدشان به وساطت اوسیان بود که در گذشته با آنان همپیمان بودند. ابن هشام مینویسد: نویسد: دلیل نهایی تسلیم بنیقریظه این بود که علی ابن ابی طالب فریاد کشید «به خدا سوگند یا شربتی که حمزه نوشید را مینوشم یا قلعه آنان را میگشایم.» در این لحظه قریظیان گفتند ای محمد! حکمیت سعد بن مغاذ را میپذیریم. اوسیان از محمد خواستند که به خاطر آنان از بنیقریظه درگذرد و محمد نیز حکمیت سعد بن معاذ را پذیرفت. سعد که خود در جنگ زخمی شده بود هر دو طرف را واداشت تا موافقت نامهای را امضا کنند که بنا بر آن، قول دهند پذیرای قضاوت او باشند. بعد او دستور داد بنیقریظه تسلیم شوند و قلعههایشان را ترک گفته و تحت اسارت مسلمانان در آیند. سعد رأی بر این داد که همهٔ مردان باید اعدام شوند و زنان و فرزندان به عنوان اسیر جنگی به بردگی گرفته شوند. پیامبر اسلام نیز گفت که حکم سعد مطابق حکم خداوند است. به بردگی گرفته شوند. پیامبر اسلام نیز گفت که حکم سعد مطابق حکم خداوند است.
پس حضرت رسول به علی ابن ابیطالب دستور داد که تمامی مردان و نو جوانانی که موی زهار آنها رشد کرده بود را گردن زند. پس اسیران به دست علی ابن ابی طالب و زبیر ابن العوام گردن زده شدند. در تاریخهای مختلف تعداد اسیرهایی که به قتل رسیدند. متفاوت است برخی گفتند ۵۵۰ نفر برخی گفتند ۸۰۰ نفر قتلعام شدند.
یک زن قریظی نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی' دختر قیس، از خالههای محمد بخشیده و جوانی نابالغ به نام عطیة القُریظی آزاد شد. این دو مسلمان شدند و نامشان در ردیف صحابه آمده است.
* باز نشر از ویکیپدیا: 👇
https://fa.wikipedia.org/wiki/بنیقریظه
شایدم عادلانه بوده چون در قدیم جواب خیانت مرگ بود همانطور که چنگیز حکم به قتل برادر خونیش داد نظیر اینها رو زیاد در تاریخ داریم مثل نسل کشی ارامنه که ترکان عثمانی فکر می کردند خیانت کارند یا نسل کشی بزرگ آفریقا زیمباوه فکر کنم سال ۱۹۷۰ یا همین نسل کشی غزه کلا نظایر اینا زیاد است