خود آبادیس چه معنایی داره
آخه تو گوگل سرچ کردم فقط دیکشنری دهخدا اورد معنی خود اسمو میخوام
٢ پاسخ
کلمه رو در خود آبادیس چک بفرمایید!
آبادیس برگرفته از واژه اوستایی "اَپَدیسَ" است که برابر "آموزنده، یاد گیرنده" میباشد:
پسگشت:
رویه 87 نبیگ "فرهنگ واژه های اوستا"
کلمه آبادیس از دوکلمه تشکیل شده. کلمه آبا که معمولا آبااجداد هم می گیم یعنی ریشه یعنی پیشینه. و کلمه دیس هم یعنی مانند شبیه مثل. البته اگر از زاویه تبدیل حروف در غالب کلمه به کلمه دیس نگاه کنیم حرف س تغییر
شکل یافته حرف ز می باشد. یعنی دیز. مثل موسیقی و موزیک. در زبان ما تات های خراسان شمالی که لهجه ای از زبان فارسی می باشد دیز یعنی میزان یعنی همه چی رو ردیف و روال بودن درست بودن یعنی مناسب یعنی همه جوره تنظیم. دیز و دیزی یک کهن واژه و یک کلیدواژه قدیمی است. رد این کلمه رو در زبان انگلیسی هم میشه یافت مثل کلمه دیزاین که به مفهوم طراحی ترجمه شده است. به عنوان مثال در دیزاین داخلی منازل طوری هست که رنگ پرده و مبل و فرش باید به گونه باشد که رنگ بندی دیز هم باشند و تناسب رنگ ها رعایت شده باشد. یا به عنوان مثال چراغ قوه رو وقتی به سمتی که نیاز باشه تمرکز بیشتری باشه به طرف می گیم دیز بنداز یعنی تنظیم بنداز. یا وقتی غذا همه چیش روبرا باشه می گیم همه چیش به همدیگه دیزه یا میزونه. بازی دوز هم وقتی سه تا مهره باهم ردیف می شوند اصطلاحاً می گن دوز شد. شبدیز هم که نام اسب شیرین و خسرو بود اینجا یعنی هم ردیف رنگ شب شدن یعنی مانند شب یعنی اسب مشکی.
آبادیس: این واژه در سنسکریت ابهیادیص abheyādiś به معنی آموزش عالی دادن است و از دو بخش ساخته شده است: پیشوند ابهی abhi و فعل آدیص به معنی نشان دادن، آموزاندن، آموزش دادن. البته برخی افعال در سنسکریت، در پارسی به صورت نام به کار رفته است مانند ستیا styā یعنی بازتاب دادن یا طنین افکندن که در پارسی سِتیا خوانده شده و نام دختر است و در خود سنسکریت نیز برخی واؤه ها هم فعل است و هم نام؛ مانند بال ( صدای افتادن چیزی بر زمین ) و نیز بال به معنی زیستن و زندگی کردن. پس آبادیس می تواند به معنی آموزش عالی دهنده نیز باشد.
آبادیس در میان پژشکان ایران باستان نیست؛ در پژوهشی با نام: پزشکان در ایران باستان که در دانشگاه علوم پژشکی شیراز توسط آقایان آرمان زرگران، سعید دانش آموز، عبدالعلی محقق زاده و بانو آیدا احمدی در سال 2012 انجام شده و نام پزشکان برده شده، کسی به نام آبادیس در میان آنان نیست.
Eternal, without end, lasting forever, unchanging. Immortal (living forever and never dying). Timeless (not belonging to, or typical of, any particular time).
جاودان، بی پایان، همیشگی، ابدی، فنا ناپذیر