پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (١,٢٩٠)
رد باوری نفی گرایی
انسان گراستیزی
تمامیت گرا تمامیت گرایانه
اثبات گرایانه یافت باورانه
فلسفه اثبات گرا فلسفه اثبات گرایانه فلسفه یافت باور فلسفه یافت باورانه
اثبات گرا یافت باور
اثبات گرایی یافت باوری
سرهم کردن سرهم بندی کردن
سرمایه سازی
طراح طراحانه، طراحگرانه ( به عنوان صفت، مانند: designer shoes یا designer fashion )
بیگانه سازی آشنایی زدایی
رمانتیک گرایی
ریخت زدایی
ریخت زدایی شده از ریخت افتاده
ریخت زدایی کردن از ریخت انداختن
سازمان زدایی اندام زدایی ( در فلسفه دلوز )
پودنگار تُرناباف اُرگانزا پارچه ارگانزا یکی از ظریف ترین و چشم نوازترین پارچه هاست که در دنیای مد و طراحی داخلی جایگاه ویژه ای دارد. این پارچه با و ...
به راه انداختن به جریان انداختن
آدم آهنی رایان تن
رایان دوخت ( در متن های نقد مد و پوشاک، به طراحی های رایانه ای گفته می شود )
فراجنسیتی جنسیت نامتعارف
ریشه وار ریشه وارگونه ( در فلسفه دلوز )
ریشه واره ( در فلسفه دلوز )
ریشه وار
پرنفوذ، تاثیرگذار
سپهر، جرگه، دسته، حلقه
راهپیمایی ، تظاهرات ، گردهمایی ، تجمع
کالاپنداری کالاانگاری کالایی سازی
از خودبیگانگی، بی خویشتنی ( در گفتگوهای مارکس گرایانه )
گوشه امن
دمپایی، پاپوش ( همان واژه پاپوش فارسی است، دمپایی که آفریقاییان به پا می کنند )
دمپایی، پاپوش ( دمپایی که آفریقاییان می پوشند )
سرشت گرا، سرشت گرایانه ذات گرا، ذات گرایانه ماهیت گرا، ماهیت گرایانه گوهرگرا، گوهرگرایانه
کاکاسیاه گرایی ( بهتر است در ترجمه این اصطلاح سیاسی از واژه کاکاسیاه استفاده شود چون پایه گذاران سیاه پوست این جنبش آگاهانه از واژه توهین آمیز negr ...
( برای کارهای اشتباه ) سفیدشویی کردن لاپوشانی کردن ماست مالی کردن با پنبه سربریدن
( در مورد کارهای اشتباه ) سفیدشویی کردن لاپوشانی کردن ماست مالی کردن
به درد نخور بی خاصیت حذف شدنی
بی ثباتی نیروی کار بی ثباتی جایگاه کارگر ( ترکیبی از precarious proletariat )
رویه، روند، کردمان
به بار آوردن به ارمغان آوردن
بهبودی آور بهسازی کننده
خود - ابرازگری
پیکرگیری پیکر پذیری پیکربندی
دوستان دقت بفرمایند که این واژه به معنای غیراخلاقی، بی اخلاقی، و . . . ( با اون حس منفی ) نیست. به وارون اینها، این صفت برای وصف کردار، رفتار و گفتا ...
نگاره انگاره نوشته
خود مراقبتی خودپایشگری
با رعایت. . . با توجه به. . . با نگاهی به. . . با در نظر داشتن. . . با در نظر گرفتن. . .
ریزواکاوی ریزتحلیل ریزتحلیل گری ریزواکافت
کم پوشی ( لباس راحتی و خودمانی ) ( دربرابر overdressing : زیاده پوشی، برای تفاخر )
زیاده پوشی ( دربرابر underdressing: کم پوشی )