consecrate

/ˈkɑːnsəˌkret//ˈkɒnsɪkreɪt/

معنی: وقف شده، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن
معانی دیگر: (رسما) مقدس و متبرک اعلام کردن، (طی مراسم رسمی مذهبی) منصوب کردن، (مجازی) تقدیس کردن، تبرک کردن، وقف کردن، فدا کردن، (با از خود گذشتگی) دادن یا صرف کردن، اختصاص دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: consecrates, consecrating, consecrated
مشتقات: consecrative (adj.), consecratedness (n.), consecration (n.), consecrator (consecrater) (n.)
(1) تعریف: to dedicate to the service or worship of a deity; make or declare sacred.
مترادف: bless, hallow, sanctify
مشابه: anoint, canonize

- They insisted that she be buried in the consecrated ground of the churchyard.
[ترجمه گوگل] آنها اصرار داشتند که او را در زمین مقدس حیاط کلیسا دفن کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها اصرار داشتند که او را در زمین مقدس حیاط کلیسا دفن کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to commit or devote to some goal or service.
مترادف: dedicate, devote
مشابه: commit, give, pledge, promise

- She consecrated her life to the cause of alleviating suffering.
[ترجمه گوگل] او زندگی خود را وقف رفع رنج کرد
[ترجمه ترگمان] زندگی او را به خاطر رنج alleviating تقدیس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to make (something) honored, as if sacred.
مترادف: honor, revere, venerate
مشابه: anoint, exalt, glorify, worship

- The statue is consecrated as a symbol of freedom. (Cf. desecrate.).
[ترجمه گوگل] این مجسمه به عنوان نماد آزادی تقدیس شده است (نک : هتک حرمت )
[ترجمه ترگمان] مجسمه به عنوان نماد آزادی تقدیس شده است (Cf)بی حرمتی به)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This battlefield is consecrated to the memory of soldiers who died here.
[ترجمه گوگل]این میدان جنگ به یاد سربازانی که در اینجا جان باختند تقدیم شده است
[ترجمه ترگمان]این میدان نبرد برای یادبود سربازانی که در اینجا جان خود را از دست داده اند مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Time consecrates: what is gray with age becomes religion.
[ترجمه گوگل]زمان تقدیس می کند: آنچه با افزایش سن خاکستری می شود دین می شود
[ترجمه ترگمان]زمان به خرج می دهد: آنچه در عصر خاکستری است، مذهب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new church was consecrated by the Bishop of Chester.
[ترجمه گوگل]کلیسای جدید توسط اسقف چستر تقدیس شد
[ترجمه ترگمان]کلیسای جدید توسط اسقف چس تر تقدیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She consecrated her life to God.
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را وقف خدا کرد
[ترجمه ترگمان]زندگیش رو وقف خدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The churchyard is consecrated ground.
[ترجمه گوگل]حیاط کلیسا زمین مقدس است
[ترجمه ترگمان]حیاط کلیسا زمین مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The church was consecrated in 123
[ترجمه گوگل]این کلیسا در سال 123 تقدیس شد
[ترجمه ترگمان]کلیسا در ۱۲۳ قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They consecrated their lives to the liberation of their motherland.
[ترجمه گوگل]آنها جان خود را وقف آزادی سرزمین مادری خود کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی خود را وقف آزادی سرزمین مادری خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The church was consecrated in 1250.
[ترجمه گوگل]این کلیسا در سال 1250 تقدیس شد
[ترجمه ترگمان]کلیسا در ۱۲۵۰ تقدیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They consecrated a temple to their god.
[ترجمه گوگل]آنها معبدی را برای خدای خود تقدیم کردند
[ترجمه ترگمان]اونا یه معبد رو به خدای خودشون تقدیس کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bones will be reburied in consecrated ground .
[ترجمه گوگل]استخوان ها دوباره در زمین مقدس دفن خواهند شد
[ترجمه ترگمان]استخوان ها در زمین مقدس به خاک سپرده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He defied Pope John Paul II by consecrating four bishops without his approval.
[ترجمه گوگل]او پاپ ژان پل دوم را با تقدیس چهار اسقف بدون موافقت او به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]با تقدیس چهار اسقف بدون موافقت وی، پاپ ژان پل دوم را به مبارزه طلبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He consecrated his life to helping the poor.
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را وقف کمک به فقرا کرد
[ترجمه ترگمان]زندگیش رو وقف کمک به فقرا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new cathedral was completed and consecrated in 196
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع جدید در سال 196 تکمیل و تقدیس شد
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع جدید در سال ۱۹۶ به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was consecrated Archbishop last year.
[ترجمه گوگل]او سال گذشته به عنوان اسقف اعظم منصوب شد
[ترجمه ترگمان]او سال گذشته اسقف اعظم را تقدیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many of us believe that consecrated bread is the actual body of Godone and the same.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما معتقدیم که نان تقدیس شده بدن واقعی گودون است و همان
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ما معتقدیم که نان مقدس بدن واقعی of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقف شده (صفت)
consecrate, holy, dedicated, sacred

ویژه کردن (فعل)
consecrate

تخصیص دادن (فعل)
give, allot, apportion, allocate, consecrate, design, designate

تقدیس کردن (فعل)
consecrate, celebrate, bless, sain, edify, hallow, enshrine, sanctify

انگلیسی به انگلیسی

• sanctify, bless, make sacred; dedicate, devote (to a cause or purpose)
when a building, place, or object is consecrated, it is officially declared to be holy.

پیشنهاد کاربران

بپرس