پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٨٦٦)
شهوانی گری، شهوت زدگی
برداشت کردن، خوانش کردن، واکاوی کردن
بالنده، پخته، کارکشته، کارآزموده، رسیده
در گذر. . . در گذار. . . در هنگام. . . در زمان. . .
حرکت آهسته، کندرو، نمای حرکت آهسته، نمای کند شده
نرمخویی
کامروا، کامیاب، کامیافته
کامیابی، خشنودی، انجام یافته
نمایان، برون ریخته
نخی که عروسک خیمه شب بازی را با آن حرکت می دهند. در ادبیات به دوست قابل اعتماد شخصیت اصلی داستان گفته می شود که به وسیله او و به بهانه درددل شخصیت ا ...
سمج، سرسخت، پیگیر، سختگی ناپذیر ( عامیانه، سریشم😊 )
بیانگری، خودبیانگری، گفتار، ادا کردن، نشان دادن، برون ریزی
جهش به جلو، خیزش به پیش، پیش رفتن، خیزبرداشتن
البته پارادوکس با آگزیمورون فرق داره. در اصطلاحات ادبی، آگزیمورون یک ترکیب ( اضافی - وصفی ) است که تناقضی آشکار میان دو واژه آن دیده می شود. مانند: ی ...
روشمند، شیوه مند، ویژه، شخصی
مورمور شدن، مو به تن سیخ شدن
بدرقه کردن ( یعنی همون که به از سه ساعت مهمونی، وقتی مهمونامون می خوان برن، یک ساعت و نیم هم دم در حرف های پایانی رو می زنیم😊 )
صفرا، زردابه، صفراوی مزاج ( اون بالا نوشته سودایی یا بلغمی که نادرست است. صفراوی مزاج ها زردروی، شل و ول، بی حال و ناتوانند و ضعف بدنی دارند و با سود ...
ناکارآمد کردن، کنار زدن
کنج امن، جایگاه خوشایند
( در سینما ) سینمای بازاری
همدستی، همکاری، همسویی، همدلی
سرهم بندی کردن، گذراندن، سرکردن، پشت سرگذاشتن
نمون گر ، نمون گرانه، بازنمودگر، بازنمودگرا، نمودرگرا
نمودگرایی، بازنمون گرایی، نمودار گرایی
کانونی کردن، گردهم آوردن
تمرکززدایی، کانونی زدایی
خوی دادن، آموخته کردن، حال و هوای. . . را بخشیدن، سیمای. . . را به. . . دادن.
سرشته شدن، سرشتن، شناساندن،
جانمایه، خمیرمایه، روان
به تاریخ پیوستن، به موزه پیوستن، ( در زبانشناسی ) ، در ذهن حک شدن، ته نشین شدن
هم سلولی، هم زندانی، هم بندی
کارزار، پویش
یارای دیدن رویای چیزی را داشتن ( یا نداشتن )
زادآو ی
رساله دینی، توضیح المسایل
قانونی شناختن
این روزها، هم اینک
روان پریش دوقطبی
اختلال دو قطبی
روان پریشی دو قطبی
خودکامگیری، خودارضایی، استمناء، جلق ( به ترتیب از رسمی تا عامیانه )
خودکامگیری، خودارضایی، استمناء ، جلق ( به ترتیب از رسمی تا عامیانه )
متلک پرانی، طعنه زنی، کنایه گویی
با شور و شوق ، با شور و حرارت
جنسیت زدگی، جنسیت گرایی، کامجویانه، کامجویی گرایی
( در ادبیات ) تب، بیماری، مرض، کژتابی
بازاری
غیربازاری
روند کلان سینما