پیشنهاد‌های سید وحید طباطباییان (٨٦٨)

بازدید
١,٠٤٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شمایل امروزین، بروز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به گفته ای دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایهام، چندمعنایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلم شعاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراگیتایی، فراسرشتین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریافت کردنی، دریافت شدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جریان ( چیزی یا کسی ) بودن در جریان ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جریان ( بودن ) ، در چرخه ( چیزی یا کسی بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درازدامن، بلند، مفصل، پرمایه، پرازریزه کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رونوشت، نسخه های فیلم گرفته شده از نسخه نخستین ( در سینما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشنهاد دادن، به میان نهادن، به میان کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( در ادبیات داستانی و سینما ) شخصیت سه بعدی، شخصیت پرداخت شده ( وارونه شخصیت تخت و دوبعدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به ورطه. . . افتادن، به پرتگاه. . . لغزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای آرام، صدای آرامش بخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاکسازی شده، پالایش شده از نکات غیر اخلاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوگانه سازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غرق در خون، خون آلوده، خیس خون، خیس از خون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسخگو بودن ، پاسخ دادن ( به معنای تلافی کردن ) تاوان دادن، پس دادن ( اگر بلایی سرش اومد شما جوابگو هستی!؟ بله، من خودم پاسخگویان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرانمایه، گرانسنگ، گرانبار، پرمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترتیب کار را دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهره کشی، دشکارگیری ( دژکارگیری ) دژبهره گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بلند کردن ( اصطلاح عامیانه جنوبی برای دزدیدن ) قاپیدن، کندن، دزدیدن تیغ زدن دله دزدی کردن سرقت ادبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آزموده، کارآزموده، پرآموخته هفت خط، هفت خط روزگار ( عامیانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آزمودگی، پرآموختگی هفت خطی، هفت خط روزگار ( عامیانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نعل به نعل برابر چیزی بودن عین به عین چیزی بودن مانند سیبی که از وسط دو نیم شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثلا. . . به اصطلاح. . . . به قولی. . . ( برای متلک پرانی به کار می ره: ( ایشون مثلاً روانشناسه! ) ( دلش خوشه که به اصطلاح مهندسی!!! )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( درباره تغذیه یک دیدگاه یا. . . از جایی یا منبعی دیگر ) پروار کردن، پروردن، جان تازه بخشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

این واژه از واژه پارسی �کسرا� و �خسرو� گرفته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهتر آن است که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرخوشی گناه آلود_ سرخوشی ناپسند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به دست گرفتن، پی گرفتن، پیگیری کردن، دنبال کردن، ( پرچم، علم چیزی را ) برافراشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناسازنمایانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناسازنما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقب راندن، پس راندن، پس زدن، مهار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جداسازی ( قرنتینه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپرستی ارتشی ( حکومت نظامی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه خودش، ریشه در �ویسا� سانسکریت و �ویش� اوستایی دارد که همگی به معنای �زهر� و �زهرابه� هستند. ( منبع: واژه نامه ریشه شناسی اتیموآنلاین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

همانند سازی ( استعاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زدودن، از میان بردن، از میان برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماندگاری_ زیست پذیری _ زنده ماندنی_ ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماندگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشکشی، نذری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاه مقدس_ چشمه مقدس ( که برای برآورده شدن حاجات به نوشیدن آب آن متوسل می شوند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخت مقدس_ آقا دار ( در شمال ایران ) _ درختی که برای گرفتن حاجت و برآورده شدن نیازها، به آن متوسل شده و پارچه می بندند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخت مقدس_ نذر و نیاز ( نوار پارچه ای که برای گرفتن حاجت به درخت می بندد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داده های خام، داده های بی چون و چرا ( به عنوان اسم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نام_آوا، واژه_ آوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بزرگ زاده، اشراف زاده ، نجیب زاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازخوانی، بررسی، واکاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازگماشتن، ازنونهادن، از نوبازگرداند، ازنو نگاه داشتن، به جای نخست بازگرداندن، ( ابقا کردن )