پیشنهاد‌های سید وحید طباطباییان (٨٦٦)

بازدید
١,٠٤٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمدی خل و چل بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکارآمدی، ناشایستگی، ناشایستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر ویژگی، پرچون و چرا، پرچندوچون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردگرایی، مردسالاری ( در برخی متون ) مردی، مردانگی مردینگی ( بنا بر سایت واژه یاب: واژه مصوب فرهنگستان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزندگی، تلخی، درندگی، درنده خویی، سنگدلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسل کننده، خسته کننده، کسالت بار ( هرچند بر پایه ریشه واژگانی اش، به معنای بی حس کننده ذهن و بنابراین �افسون کننده� می دهد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

این روزها، هم اینک، اخیراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودخواسته، دلبخواه، دلبخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلگرمی، پشتگرمی، دل آسودگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنابر واژه نامه اتیمولوژی این واژه ریشه در همان واژه gene و زن و زایش و زایندگی دارد و در دورانی به نوادگان رومی و رومی زادگان گفته می شده و سپس ترها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوبنیاد، آغازین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ و بوی بومی، بومی گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمونه بارز، مثال آوردنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته ، ناروال، واگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واگرایانه، ناروال، ناشناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته، ناروال، واگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته، ناروال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناختگی، ناروالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیروی کمکی، یاریگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قلم افتادگی، زدودگی، کاستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه از راه رسیده، تازه نفس، نورسیده، تازه به دوران رسیده، نوکیسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشگزین شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشگزین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغل، طویله، گهواره کوچک، هلفدانی ( غیر از خودنویس و قلم، معنای اینها هم می ده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشاره گر، الهام بخش، پیشنهادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره گری، الهام بخشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایز گم کردن ( عامیانه ) _ رد گم کردن_ رد گم کنی_ پی گم کردن_ اندیش پرتی_ اندیش پرت سازی_ گمراه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زن گریزانه، زن ستیزانه ( این واژه صفت است و باید به صفت ترجمه شود. برخی دوستان آن را به اسم برگردانده اند. زن ستیزی، یا زن گریزی اسم است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زن گریز، زن ستیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همپوشانی ( در ادبیات ، سینما و هنر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همپوشانی ( در ادبیات و سینما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همپوشانی ( در ادبیات و سینما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گذشته نگر، گذشته نگرانه، گذشته بینانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیرینه، دیرینه پردازی شده، باستانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیرینه گرایی، دیرینگی، پرپیشینگی، باستان گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فروکاستن، زوال، خرد شدن، فروپاشی، وارفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیوه شناسی، سبک شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودخوانده، خودجوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمود یافتن، جامه عمل پوشاندن، تحقق یافتن، تشخیص دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این مقام در کلیساهای محلی می تواند مراسمی مانند عقد و ازدواج را میان زن و شوهرها انجام می دهد. شغلی مانند عاقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سربار، گزافه، زیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در ادبیات داستانی ) گره گشایی، واگشایی، گشایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نرینگی، مردانگی، مردسالاری مردینگی ( بنا بر سایت واژه یاب: واژه مصوب فرهنگستان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بد برداشت، کژبرداست، دژبرداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در متن علمی و رسمی: دگرباش در ادبیات و کمابیش با بار منفی: همجنس باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود بر دوستان عزیز. اون بالا توضیح دادم که �در ادبیات� تاکید می کنم، در ادبیات داستانی یا مثلا در سینما، وقتی این واژه از دهان شخصیتی خارج میشه، بار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپوزش خواهی، کامخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت زدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیز نمودن، شهوانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیزی