pastoral

/ˈpæstərəl//ˈpɑːstərəl/

وابسته به شبانان و زندگی آنها، شبانی، چوپانی، وابسته به ادبیات شبانی، وابسته به کشیش، کشیشی، ساده و روستایی، ساده و طبیعی، طبیعی و دلنواز، بی پیرایه و خوشایند، نامه یا اعلامیه ی رسمی (از سوی مطران یا مطران های ناحیه)، رجوع شود به: pastorale، روستایی، دشتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to the country or country life; rural.
مترادف: rural
متضاد: urban
مشابه: agrarian, Arcadian, bucolic, countrified, idyllic, provincial, rustic

- She liked to paint pastoral scenes with meadows, streams, and fields with cows grazing.
[ترجمه گوگل] او دوست داشت صحنه های شبانی را با چمنزارها، نهرها و مزارع با گاوهایی که در حال چرا بودند نقاشی کند
[ترجمه ترگمان] مناظر روستایی را با چمن زار، نهرها و مزارع و چراگاه های grazing دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to shepherds.
مشابه: bucolic

- The pastoral life was a solitary one.
[ترجمه Fred] زندگی روستایی درنوع خود منحصر بفرد بود.
|
[ترجمه گوگل] زندگی شبانی زندگی انفرادی بود
[ترجمه ترگمان] زندگی pastoral منحصر به فرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: designating an idealized vision of simple, pleasant country life.
مشابه: Arcadian, bucolic, idyllic, peaceful, quiet, restful, simple, tranquil

(4) تعریف: of or relating to a pastor or the office of a pastor.
مشابه: clerical, ecclesiastical, hieratic, ministerial, priestly, religious, spiritual
اسم ( noun )
مشتقات: pastorally (adv.)
(1) تعریف: a poem, picture, or the like that portrays idyllic country life.
مشابه: bucolic, idyll

(2) تعریف: pastorale.
مترادف: idyll

جمله های نمونه

1. pastoral duties
وظایف کشیشی

2. a pastoral scene
صحنه ی شبانی

3. edmond spenser was a master of pastoral poetry
ادموند اسپنسر در (نگارش) شعر شبانی استاد بود

4. Many churches provide excellent pastoral counselling.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلیساها مشاوره عالی شبانی ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلیساها counselling عالی ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A priest's pastoral duties include helping the poor and sick.
[ترجمه گوگل]وظایف شبانی یک کشیش شامل کمک به فقرا و بیماران است
[ترجمه ترگمان]وظایف روستایی کشیش ها شامل کمک به فقرا و بیماران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The priest makes pastoral visits every Tuesday.
[ترجمه گوگل]کشیش هر سه شنبه بازدیدهای شبانی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]کشیش هر روز سه شنبه از آنجا دیدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The priest makes pastoral visits on Wednesdays.
[ترجمه گوگل]کشیش در روزهای چهارشنبه دیدارهای شبانی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]کشیش روزه ای چهارشنبه ملاقات اسقفی را ایراد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ancient vase was painted with pastoral scenes.
[ترجمه گوگل]گلدان باستانی با صحنه های شبانی نقاشی شده بود
[ترجمه ترگمان]این گلدان باستانی با صحنه های شبانی نقاشی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The painting depicts an idyllic pastoral scene of shepherds watching over their grazing sheep.
[ترجمه گوگل]این نقاشی یک صحنه شبانی شبانی از چوپانانی را به تصویر می‌کشد که مراقب گوسفندان خود هستند
[ترجمه ترگمان]نقاشی منظره چوپانی از چوپانان را به تصویر می کشد که از گوسفند چرای خود مراقبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The priest makes pastoral visits every Wednesday.
[ترجمه گوگل]کشیش هر چهارشنبه دیدارهای شبانی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]کشیش هر روز چهارشنبه به ملاقات اسقفی می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In pastoral terms, the program had perfect pitch.
[ترجمه گوگل]از نظر شبانی، این برنامه از صدای عالی برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]در دوره چوپانی، برنامه به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In pastoral areas a high demand for female labour persisted, and in the dairying regions even increased.
[ترجمه گوگل]در مناطق دامداری تقاضای زیادی برای نیروی کار زنان ادامه داشت و در مناطق لبنیاتی حتی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در مناطق روستایی تقاضای زیادی برای نیروی کار زنان وجود داشت و در مناطق dairying حتی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Within the limits of the canons' active pastoral life, Chrodegang stressed the communal liturgy.
[ترجمه گوگل]کرودگانگ در محدوده زندگی شبانی فعال کانونها بر عبادت عمومی تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]در میان محدودیت های زندگی چوپانی فعال، Chrodegang بر مراسم عبادت عمومی تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The more pastoral duties of the medical officer were not neglected.
[ترجمه گوگل]از وظایف شبانی بیشتر مسئول پزشکی نیز غافل نشد
[ترجمه ترگمان]وظایف اسقفی more از آن غافل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Father Brackley did pastoral work in El Salvador.
[ترجمه گوگل]پدر براکلی در السالوادور کار شبانی انجام داد
[ترجمه ترگمان] پدر \"Brackley\" تو \"آل سالوادور\" کار نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• poetry detailing the life of a shepherd
tranquil, peaceful; idyllic, rustic, simple; pertaining to shepherds
the pastoral activities of clergy relate to the general needs of people, rather than just their religious needs.
pastoral also means relating to peaceful country life.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pastoralism / pastoralist
✅️ صفت ( adjective ) : pastoral / pastoralist
✅️ قید ( adverb ) : pastorally
روستایی، شبانی، اما در حالت صفت معنای دامدار را هم میرساند مثل ( چادر نشینان دامدار ) Pastoral nomads
قابل دامداری
شبانی و چوپانی
روستایی
Pastoral societies جوامع روستایی
( in the Christian Church ) concerning or appropriate to the giving of spiritual guidance.
کوچ نشینی
rural - pastoral
ادبیات و هنر شبانی
شبانی/چوپانی
معنوی
سبکی هنری است که مضمون اصلی آن ستایش از آرامش و صفای زندگی ساده روستایی در دل طبیعت است
معنوی

بپرس