signification

/ˌsɪɡnɪfɪˈkeɪʃn̩//ˌsɪɡnɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح
معانی دیگر: چم، آرش، ابلاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: meaning; sense.
مشابه: definition, intent, meaning

(2) تعریف: the act of signifying.
مشابه: indication

جمله های نمونه

1. The signification of dozen is something he can manipulate, on his fingers and toes if necessary.
[ترجمه گوگل]دلالت دوجین چیزی است که او می تواند در صورت لزوم روی انگشتان دست و پا دستکاری کند
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج شش نفر چیزی هستند که او می تواند دست و پایش را کنترل کند، و اگر لازم باشد، انگشتان دست و پایش را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This broader approach to signification is particularly important in areas like psychoanalysis and applied psychology, which depend heavily on practices.
[ترجمه گوگل]این رویکرد وسیع‌تر به دلالت به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند روان‌کاوی و روان‌شناسی کاربردی، که به شدت به شیوه‌ها بستگی دارد، مهم است
[ترجمه ترگمان]این رویکرد وسیع تر برای دلالت به خصوص در زمینه هایی مثل روان کاوی و روان شناسی کاربردی مهم است، که به شدت به عمل ها وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The signification of status and achievements of cytology researches on Dendranthema spp. for researching chrysanthemum origin and D. spp. evolution was discussed.
[ترجمه گوگل]اهمیت وضعیت و دستاوردهای تحقیقات سیتولوژی بر روی گونه های دندرانتم برای تحقیق منشا گل داوودی و D spp تکامل مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دلالت وضعیت و دستاوردهای تحقیقات cytology بر روی گونه های Dendranthema برای تحقیق در مورد منشا و دی spp تکامل مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Secondly, a signification by the promisee that he expects the promising party will fulfil the proffered promise.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، دلالت موعود مبنی بر اینکه انتظار دارد طرف موعود به وعده پیشنهادی عمل کند
[ترجمه ترگمان]دوم، دلالت بر دلالت بر این امر که او انتظار دارد که حزب امیدوار کننده قول داده شده را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is the signification of this new freak?
[ترجمه گوگل]این عجایب جدید چه معنایی دارد؟
[ترجمه ترگمان]معنی این موجود عجیب چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It presents a decided signification that the asthenosphere rised to the forming of big petroliferous regions.
[ترجمه گوگل]این یک معنای قطعی را ارائه می دهد که استنوسفر برای تشکیل مناطق بزرگ نفتی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که the rised به تشکیل مناطق petroliferous بزرگ اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is of important signification in realizing the socialization service of environmental geology space database.
[ترجمه گوگل]در تحقق خدمات اجتماعی شدن پایگاه داده فضایی زمین شناسی محیطی از اهمیت مهمی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این امر دلالت بر دلالت بر خدمات جامعه پذیری در پایگاه اطلاعاتی فضای زمین شناسی محیطی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The article mainly narrated the signification and approach of document delivery participating in constructing literature resource, emphasized that it was essential to comply copyright law.
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتاً معنای و رویکرد تحویل اسناد مشارکت در ساخت منابع ادبی را روایت می‌کند و تاکید می‌کند که رعایت قانون کپی رایت ضروری است
[ترجمه ترگمان]این مقاله اساسا دلالت و رویکرد تحویل مدرک شرکت کننده در ساخت منابع ادبیات را شرح داد و تاکید کرد که رعایت قانون کپی رایت ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the cultural play of signification that theorists have discussed as if it were an inalterable feature of life.
[ترجمه گوگل]این بازی فرهنگی دلالت است که نظریه پردازان آن را به گونه ای مورد بحث قرار داده اند که گویی یکی از ویژگی های تغییر ناپذیر زندگی است
[ترجمه ترگمان]این نمایش فرهنگی دلالت است که نظریه پردازان در مورد یک ویژگی بارز از زندگی بحث و تبادل نظر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That was the only signification he had.
[ترجمه گوگل]این تنها معنایی بود که داشت
[ترجمه ترگمان]این تنها چیزی بود که او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also expounds the signification and value of this thesis.
[ترجمه گوگل]همچنین معنای و ارزش این پایان نامه را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین دلالت بر ارزش و ارزش این پایان نامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It has important meaning to illustrate the signification of Chinese classical architecture at theory and practice.
[ترجمه گوگل]این مفهوم مهمی برای نشان دادن معنای معماری کلاسیک چینی در تئوری و عمل است
[ترجمه ترگمان]این مفهوم دارای معنای مهمی برای نشان دادن دلالت معماری کلاسیک چین در تئوری و عمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The imminency and signification of dung beetles conservation were proposed.
[ترجمه گوگل]قریب الوقوع بودن و اهمیت حفاظت از سوسک های سرگین پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]The و دلالت بر حفاظت از سوسک های سرگین پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In borrowing from structural linguistics the early structuralists took on the task of analysing signs and systems of signification.
[ترجمه گوگل]ساختارگرایان اولیه با وام گرفتن از زبان‌شناسی ساختاری، وظیفه تحلیل نشانه‌ها و نظام‌های دلالت را بر عهده گرفتند
[ترجمه ترگمان]در قرض گرفتن از زبان شناسی ساختاری، structuralists اولیه وظیفه تحلیل نشانه ها و سیستم های دلالت را بر عهده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معنی (اسم)
abstract, meaning, sense, significance, implication, signification, point, reality, spirit, intent, innuendo, essence, idea, ideal, moral, peculiar charm

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

مفهوم (اسم)
hang, substance, meaning, sense, significance, implication, signification, effect, intention, purport, notion, concept, contents, tenor, raison d'etre

مفاد (اسم)
substance, meaning, sense, significance, signification, content, intent, purport, context, contents, tenor, text, contexture, raison d'etre

تعیین (اسم)
signification, nomination, specification, designation, determination, definition, fixation

ابلاغ (اسم)
signification, prophecy

نص صریح (اسم)
signification

تخصصی

[سینما] مفهوم - رسانایی
[نساجی] معنا - مفهوم
[ریاضیات] دلالت، معنی

انگلیسی به انگلیسی

• meaning, sense; importance, consequence; indication, act of pointing out, act of signifying

پیشنهاد کاربران

معنا داری بخصوص در آمار
signification ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دلالت
تعریف: رابطۀ بین دال و مدلول

بپرس