پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٥٢)
نهاد پرواری، پروارکردن سرشت،
فزونکاری، بیشکاری، فراوانی، فزونی
در معنی فعل: بغل کردن، در آغوش گرفتن
شهوانی ، کامجویانه، به گونه ای ارضاء کننده
درس عبرت
در برخی متن ها ) ناملایمات
راه اندازی دوباره، از سرگیری
گواهی شده، تایید شده، قانونی
دیباچه، پیش درآمد، پیش گفتار Introduction بخش آغازین هر اثر ادبی است که نویسنده در آن خوانندگان ( یا مخاطبین ) را با موضوعات، مطالب ( و یا شخصیت های ...
جنگل زدایی
آویختن، دستاویز کردن، چنگ زدن
نقاشی های دنباله دار داستانی
کارکشته، ورزیده، کارآزموده، کارآموخته
کارآزموده در. . . کارکشته در. . . ورزیده در. . .
کاری که از روی علاقه انجام گردد. ( عامیانه: کار عشقی )
همیشگی، بی پایان ، جاودانه
لم دادن
افسار گسیخته، مهارنشدنی، رهاشده
کودک منشی، بچگانکی، کودک خویی
آمیزه، آمیخته درهم و برهم
رک گویی، پاک اندیشی، باورپذیر ( در سینما )
جنسیت زدایی، جنسی زدایی
جنسیت زدایی شده
کامجویی زدایی، جنسیت زدایی
بی جنسیت
پریادآور، انگیزشی، الهام بخش
تسخیر کردن ( درباره ارواح و اشباح )
در ادبیات �تطویل� گویند. دراز گویی، گزافه گویی، گزافه سرایی ( بنا بر واژه نامه ریشه یابی واژگانی_ اتیمولوژی_ از واژه پنبک، پنبه فارسی گرفته شده است.
پوست حیوانات ( که برای نوشتن از آن استفاده می شده ) _ با واژگان part انگلیسی و پارت ها و پارچه و. . . هم ریشه است.
نسخه نویس، کاتب، نویسنده ( کسانی که در کلیساهای قرون وسطی از نسخه های پوستی و دستنویس نخستین، نسخه برداری می کردند. به احتمال زیاد یک نفر نسخه را می ...
دست یافتنی، انجام پذیر، شدنی، شایدوبایدی
ابریشم دوزی شده، ابریشم دوخت، ابریشمین
ابریشمین سازی
ابریشم گرایی، ابریشم دوستی
برهان آمیز، خردورزانه، پیوسته، منطقی ، عقلانی
سازش ناپذیر، آشتی ناپذیر، آشتی ناکننده
ناسازشکار
در سینما، برش های موازی، تدوین موازی
خام، خام دستانه، ناپخته، ناشیانه
یافته ها، داده ها، آورده ها، گواهان ( همگی می توانند جمع به کار روند ) , شواهد، اسناد ( این واژه در روند پژوهش به کار می رفته و از آنجا در متن های دی ...
یافته ها نشان می دهند. . . داده ها نشان می دهند. . . بنابر یافته ها. . . بنابر شواهد. . . ( این عبارت از روند تحقیق و پژوهش برگرفته شده و در دیگ ...
دسته، گروه، بافه، بافته، بغچه ( همونیه که توی فارسی میگیم �شیاف� ) 🤭😊
برابر نهادن، سنجش ( نسخه های گوناگون یک کتاب )
کمابیش، نزدیک به، بسیار نزدیک به، همسان، همانند
گسترش یافتن ( مانند موج ) ، آغاز به گسترش یافتن ، موجی ( از چیزی ) به راه افتادن
اتحادیه ( فیلمسازی ) بریتانیا
مک کارتی نگری
خوره فیلم، دوستدار فیلم، هوادار فیلم، کرم فیلم ( عامیانه ) ، فیلم بین
( عامیانه ) میخ شدن روی چیزی، قفل کردن روی چیزی، زوم کردن روی چیزی ( همگی عامیانه ) دلبسته شدن، متمرکز شدن روی چیزی
بحث برانگیز ، جنجال برانگیز، جنجالی