پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٥٠)
ناشناخته، ناروال، واگرا
واگرایانه، ناروال، ناشناخته
ناشناخته ، ناروال، واگرا
نمونه بارز، مثال آوردنی
رنگ و بوی بومی، بومی گرایی
نوبنیاد، آغازین
بنابر واژه نامه اتیمولوژی این واژه ریشه در همان واژه gene و زن و زایش و زایندگی دارد و در دورانی به نوادگان رومی و رومی زادگان گفته می شده و سپس ترها ...
دلگرمی، پشتگرمی، دل آسودگی
خودخواسته، دلبخواه، دلبخواهی
این روزها، هم اینک، اخیراً
کسل کننده، خسته کننده، کسالت بار ( هرچند بر پایه ریشه واژگانی اش، به معنای بی حس کننده ذهن و بنابراین �افسون کننده� می دهد )
گزندگی، تلخی، درندگی، درنده خویی، سنگدلی
مردگرایی، مردسالاری ( در برخی متون ) مردی، مردانگی مردینگی ( بنا بر سایت واژه یاب: واژه مصوب فرهنگستان )
پر ویژگی، پرچون و چرا، پرچندوچون
ناکارآمدی، ناشایستگی، ناشایستی
کمدی خل و چل بازی
کمدی سرخوشانه ( زیرشاخه ای از کمدی عاشقانه یا رمانتیک کمدی است با این تفاوت که در آن عشق بین زن و مرد آنچنان مطرح نیست، زن ها از آزادی بیشتری برخوردا ...
پرتاب پیچ دار، ضربه قوس دار ( کات دار ) سرخوش، گستاخ، خیره سر کمدی اسکروبال: کمدی سرخوشانه ( زیرگونه ای از کمدی عاشقانه یا رمانتیک کمدی است. )
عادت داشتن. . . ، مشغول بودن. . . برای کاری که پیوسته در گذشته ( و البته زمان حال هم میشه ) انجام می گرفته، به کار می ره. برای همین همیشه پشت سرش یک ...
به هیچ روی، بیش از این. . . نیست.
( در گفتگوی عامیانه برای خطاب به شخص بداندیش و خطاکار گفته می شود ) لجن، لجن زار، گندوگه
با دید تازه ( نگریستن )
جناب آقای نیما چوبین ضمن تشکر از نظر شما، در جمله: I used to the cold واژه سرما نقش متمم را دارد و نمی تواند صفت باشد. خود used to هم فعل است نمی توا ...
مزخرف، پست ، بی کلاس، جنسی
شیوه فردی، شیوه شخصی ویژگی شخصی، مشخصه فردی وجه تمایز، تمایز فردی تمایز شخصی، متمایز، ویژگی متمایزکننده
تبدیل �ک� به �ق� و �غ� در زبان های ایرانی ( به علت طبیعی یا تداخل آوایی با زبان های دیگر ) زیاد رخ داده است. مانند: تالکان و طالقان، ابرکوه و ابرقو، ...
بازه زمانی ( در برخی متون )
دست کم گرفتن، خوار کردن، ساده انگاری، کم گویی، کوچک شماری
گرد گردان، گردونه، گردونه گردان
Flit in/ flit out کم و زیاد کردن ( سرعت ) ، از این شاخه به اون شاخه پریدن
وامگیری برداشت ( ادبی، سینمایی ) , اقتباس
زیرکانه
معنای وجودی، فلسفه وجودی، سرشت هستی بخش
پرفراز و فرود ، پرفراز و نشیب
پرافت و خیز
راندن، دورکردن، دورسازی، سپردن
نابرابری، بیداد، زورگویی ، حق کشی، ستم پیشگی، دیومنشی، دیوسیرتی، فرومایگی، پست نهادی، سست عنصری
ناخودآگاهی
به دنبال جان پناه گشتن، در رفتن و پنهان شدن، جنگ و گریز ( عامیانه: جیم شدن، جیم فنگ شدن، به قول گیلک ها: جیویشتن )
نارس، پر کم و کاست
( عامیانه ) خرپول، کله گنده، پولدار ، سرمایه دار،
نهاد جایگزین، سرشت جایگزین، همزاد
این واژه با معنای�خداباوری� از واژه دئوس، و آن هم درجای خود از واژه فارسی دیو ( خدای ) گرفته شده است. در ادیان میترائیسم و ادیان ایرانی پیش از زرتشتی ...
ترفند فاصله گذاری که برشت آن را از ترفند آشنایی زدایی فرمالیست های روسی برگرفته است. هردو ترفند در ادبیات، نقد و هنر مارکس گرایانه مورد استفاده قرار ...
دلخراش، تلخ، غم انگیز ، ناراحت کننده، سهمگین
ترفند فاصله گذاری، اثر فاصله گذاری
از سویه هایی بسیار، از سویه های گوناگون
فراخودآگاهی، فراخودشناختی
پاکسازی، مرتب کردن ( رد کردن وسایل و لباس های زیادی )
جداسازی احساسی ( جداسازی احساس و عقل در ادبیات، احساسات گرا بودن یا عقل گرا بودن یک اثر هنری ) _ عبارتی که نخستین بار تی اس الیوت برای توصیف شعر متاف ...