embryonic

/ˌembriˈɑːnɪk//ˌembrɪˈɒnɪk/

معنی: اولیه، جنینی، رویانی، نارس
معانی دیگر: (در مراحل اولیه) آغازین، زهسان، ابتدایی، (زیست شناسی) رویانی، وابسته به یا همانند رویان، رویانسان، رویاندیس (embryonal هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: embryonically (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or in the state of being an embryo.
مشابه: rudimentary

(2) تعریف: in an undeveloped or early stage; rudimentary.
مشابه: rudimentary

- an embryonic business
[ترجمه ارمیا] تمدن اولیه
|
[ترجمه گوگل] یک تجارت جنینی
[ترجمه ترگمان] یک کسب وکار جنینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the project is still passing its embryonic stage
هنوز طرح مراحل اولیه خود را می گذراند.

2. The scheme is still in its embryonic stage.
[ترجمه گوگل]این طرح هنوز در مرحله جنینی خود است
[ترجمه ترگمان]این طرح هنوز در مرحله جنینی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The plans are still only in embryonic form.
[ترجمه گوگل]طرح ها هنوز فقط به شکل جنینی هستند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها هنوز به شکل جنینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The project is still at an embryonic stage.
[ترجمه گوگل]این پروژه هنوز در مرحله جنینی است
[ترجمه ترگمان]این پروژه هنوز در مرحله جنینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plan, as yet, only exists in embryonic form.
[ترجمه گوگل]این طرح هنوز فقط به شکل جنینی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این برنامه تا کنون تنها در فرم جنینی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While online commerce remains embryonic, personal service sites are popping up like dandelions.
[ترجمه گوگل]در حالی که تجارت آنلاین جنینی باقی می ماند، سایت های خدمات شخصی مانند قاصدک ها ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]در حالی که تجارت آنلاین باقی می ماند، سایت های خدمات شخصی مثل dandelions ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The program is still in the embryonic stage, but we are confident of its success.
[ترجمه گوگل]این برنامه هنوز در مرحله جنینی است، اما ما به موفقیت آن اطمینان داریم
[ترجمه ترگمان]این برنامه هنوز در مرحله جنینی است، اما ما از موفقیت آن مطمئن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take wound healing or embryonic development.
[ترجمه گوگل]بهبود زخم یا رشد جنینی را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]بهبود زخم و یا رشد جنینی را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such embryonic creatures needed stronger muscles, too, and a skin that was resistant to drying out.
[ترجمه گوگل]چنین موجودات جنینی به ماهیچه های قوی تر و پوستی مقاوم در برابر خشک شدن نیز نیاز داشتند
[ترجمه ترگمان]چنین مخلوقات جنینی به ماهیچه های قوی تر نیاز داشتند و پوستی که در برابر خشک شدن مقاوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Researchers hope to learn about embryonic development and feeding patterns from the tiny animals in the shuttle aquarium.
[ترجمه گوگل]محققان امیدوارند در مورد رشد جنینی و الگوهای تغذیه از حیوانات کوچک در آکواریوم شاتل بیاموزند
[ترجمه ترگمان]محققان امیدوارند که در مورد تکامل جنینی و الگوهای تغذیه از حیوانات کوچک در آکواریوم شاتل اطلاعات کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Blood vessels normally grow during the menstrual cycle, embryonic development and wound healing.
[ترجمه گوگل]رگ های خونی به طور معمول در طول چرخه قاعدگی، رشد جنینی و بهبود زخم رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]رگ های خونی به طور طبیعی در طول چرخه قاعدگی، رشد و بهبود زخم رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The central bureaucracy was embryonic and his provincial officials were spread wafer-thin and proved very difficult to supervise.
[ترجمه گوگل]بوروکراسی مرکزی جنینی بود و مقامات استانی او بسیار نازک بودند و نظارت آنها بسیار دشوار بود
[ترجمه ترگمان]بوروکراسی مرکزی، جنینی بود و مقامات استانی او ویفر نازک را منتشر کردند و نظارت بر آن ها بسیار دشوار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Later cultures of, usually embryonic, animal cells were used.
[ترجمه گوگل]کشت های بعدی سلول های حیوانی، معمولاً جنینی، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعدا در فرهنگ های بعدی، سلول های حیوانی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Certainly one was emerging, and its embryonic form was increasingly dominated by London.
[ترجمه گوگل]مطمئناً یکی در حال ظهور بود و شکل جنینی آن به طور فزاینده ای تحت تسلط لندن بود
[ترجمه ترگمان]مسلما یکی در حال ظهور بود، و شکل جنینی آن روز به روز بیشتر تحت سلطه لندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Elsewhere some of these embryonic foreign offices were developing and growing, though this was still often a slow process.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، برخی از این دفاتر خارجی جنینی در حال توسعه و رشد بودند، اگرچه این هنوز اغلب یک روند کند بود
[ترجمه ترگمان]در جاه ای دیگر، برخی از این دفاتر خارجی جنینی در حال توسعه و رشد بودند، هر چند که این هنوز هم روند کندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اولیه (صفت)
primary, preliminary, rudimentary, primitive, prime, early, primal, embryonic, incipient, primeval, rudimental

جنینی (صفت)
embryonic, fetal, germinal, foetal

رویانی (صفت)
embryonic, fetal, foetal

نارس (صفت)
premature, immature, jejune, green, unripe, raw, embryonic, sophomoric

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to an embryo; undeveloped
something that is embryonic is at a very early stage of its development; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. جنینی. رویانی ۲. اولیه. نخستین. اغازین. ابتدایی
مثال:
The project is still passing its embryonic stage.
طرح هنوز در حال گذشتن از مرحله اولیه و آغازین خودش است.
نوبنیاد، آغازین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : embryo / embryology / embryologist
✅️ صفت ( adjective ) : embryonic / embryological / embryologic
✅️ قید ( adverb ) : _
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: pertaining to the embryo
[پزشکی] رویانی: مربوط به رویان
در حال شکل گیری ، جنینی
embryonic ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: رویانی
تعریف: مربوط به رویان
ظهور. به وجود آمده
اندک_ ناچیز_ نادیدنی

بپرس