savagery

/ˈsævɪˌdʒeri//ˈsævɪdʒri/

معنی: بی رحمی، وحشیگری، دد و دام
معانی دیگر: سبعیت، درندگی، بدویت، بی تمدنی، بربریت، عمل وحشیانه، کار ظالمانه، نافرهیختگی، ناآموختگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: savageries
(1) تعریف: the condition or quality of being savage.
مشابه: brutality, tyranny

(2) تعریف: an instance of savage action or behavior.
مشابه: brutality

جمله های نمونه

1. mankind's progress from savagery to civilization
پیشرفت انسان از بدویت به تمدن

2. the interval between savagery and civilization
فرق میان توحش و تمدن

3. these ruins and mass graves are witness to the savagery of war
این خرابه ها و گورهای گروهی نشانه های وحشیگری های جنگ هستند.

4. They threw away their advantage by their savagery to the black population.
[ترجمه گوگل]آنها مزیت خود را با وحشیگری خود به دست جمعیت سیاه پوست انداختند
[ترجمه ترگمان]آن ها این مزیت را با وحشیگری خود به مردم سیاه دور انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She replied with a savagery that took him by surprise.
[ترجمه گوگل]او با وحشیگری پاسخ داد که او را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]زن با خشونتی جواب داد که او را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police were shocked by the savagery of the attacks.
[ترجمه گوگل]پلیس از وحشیانه این حملات شوکه شده بود
[ترجمه ترگمان]پلیس از وحشیگری این حملات شوکه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Local people were shocked by the savagery of the attack.
[ترجمه گوگل]مردم محلی از وحشیانه این حمله شوکه شدند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از وحشیگری این حمله شوکه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rather they fight guerrilla campaigns, as befits their savagery, which are extremely difficult to subdue.
[ترجمه گوگل]بلکه آن‌طور که شایسته وحشیگری‌هایشان است، با کمپین‌های چریکی مبارزه می‌کنند، که بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها با مبارزات چریکی مبارزه می کنند، چنانکه شایسته وحشیگری آن ها است، که مهار آن بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To allow savagery to remain is to allow evil to remain.
[ترجمه گوگل]اجازه دادن به وحشیگری باقی ماندن، اجازه باقی ماندن شر است
[ترجمه ترگمان]باقی ماندن به وحشیگری این است که به شیطان اجازه باقی ماندن را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whitney, the butcher, who was feared for his savagery and barbarism.
[ترجمه گوگل]ویتنی، قصابی که به خاطر وحشی گری و وحشیگری اش می ترسیدند
[ترجمه ترگمان]وی تنی، قصاب، که از وحشیگری و وحشیگری او می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The savagery which he showed towards his opponents was equalled only by that of the discipline that he imposed upon his supporters.
[ترجمه گوگل]وحشیگری که او نسبت به مخالفان خود نشان می داد تنها با نظم و انضباط که بر هواداران خود تحمیل می کرد برابر بود
[ترجمه ترگمان]خشونتی که به رقیبان خود نشان می داد، دست کمی از آن نظم و انضباطی که به طرفدارانش تحمیل کرده بود، نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was once astonishment, even savagery in his stories; now there was a gentle solemnity.
[ترجمه گوگل]زمانی در داستان های او حیرت و حتی وحشیگری وجود داشت اکنون مراسمی ملایم وجود داشت
[ترجمه ترگمان]زمانی حیرت و حتی savagery در داستان هایش بکار رفته بود؛ اکنون وقار ملایمی در خود دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is this savagery that has given rise to the legends of brutal, uncontrollable man - beasts.
[ترجمه گوگل]این وحشیگری است که باعث پیدایش افسانه های انسان های بی رحم و غیرقابل کنترل - جانوران شده است
[ترجمه ترگمان]این بی رحمی است که به افسانه ها از حیوانات وحشی و غیرقابل کنترل تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Deep within that dark maze where no man or woman had ever survived the Minotaur's savagery, Theseus killed the monster, then followed the gold thread to freedom.
[ترجمه گوگل]تسئوس در اعماق آن پیچ و خم تاریکی که هیچ مرد یا زنی از وحشی گری مینوتور جان سالم به در نبرده بود، هیولا را کشت، سپس رشته طلا را به سوی آزادی دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]در اعماق آن هزارتوی تیره، جایی که هیچ مردی یا زن هرگز از مرگ میناتور زنده نمانده بود، و بعد دنبال نخ طلایی به سوی آزادی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His reputation for savagery and belligerence is nothing but a myth.
[ترجمه گوگل]شهرت او به وحشی گری و جنگ طلبی افسانه ای بیش نیست
[ترجمه ترگمان]شهرت او به وحشیگری و جنگ هیچ چیزی جز یک افسانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی رحمی (اسم)
brutality, atrocity, savagery, barbarity, inclemency, sadism

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

دد و دام (اسم)
savagery

انگلیسی به انگلیسی

• state of being uncivilized; state of being untamed; cruelness; brutality; angriness, furiousness; savage act or behavior
savagery is cruel and violent behaviour.

پیشنهاد کاربران

گزندگی، تلخی، درندگی، درنده خویی، سنگدلی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : savage
✅️ اسم ( noun ) : savage / savagery
✅️ صفت ( adjective ) : savage
✅️ قید ( adverb ) : savagely

بپرس