collation

/kəˈleɪʃn̩//kəˈleɪʃn̩/

معنی: تطبیق، مقایسه، مقابله، تلفیق، تطبیق دستخط ها
معانی دیگر: (در مورد متون و آمار و غیره) مقابله کردن، واخوان، همسنجی، (در صومعه) گردهمایی راهبان در غروب برای خواندن و بحث انجیل، شام سبک، غذای سبک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of collating.

(2) تعریف: a small meal, esp. one allowed on days of fasting in certain Christian denominations.

جمله های نمونه

1. the collation of the texts took a long time
همسنجی متون خیلی طول کشید.

2. Many countries have no laws governing the collation of personal information.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورها هیچ قانونی برای جمع آوری اطلاعات شخصی ندارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها قوانینی برای کنترل کردن اطلاعات شخصی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This project will finalise that collation and produce a summary document for use by policy makers and practitioners.
[ترجمه گوگل]این پروژه آن گردآوری را نهایی کرده و یک سند خلاصه برای استفاده سیاست گذاران و دست اندرکاران تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این پروژه نهایی کردن و تولید یک سند خلاصه برای استفاده از سوی سازندگان سیاست و متخصصان را نهایی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lunch was a collation of local salami, black olives, spring onions and dark soft rye-bread.
[ترجمه گوگل]ناهار ترکیبی از سالامی محلی، زیتون سیاه، پیاز بهار و نان چاودار نرم تیره بود
[ترجمه ترگمان]ناهار، غذای مختصری از گوشت خوک، زیتون سیاه، پیاز سبز و نان گندم آبی سیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the end of the collation the objects of this relentless pedagogical experiment were suddenly in the drawing room.
[ترجمه گوگل]در پایان جمع بندی، اشیاء این آزمایش بی امان آموزشی ناگهان در اتاق نشیمن قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در پایان نمایش، اشیا این آزمایش آموزشی بیرحمانه به طور ناگهانی در اتاق پذیرایی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Existing researches mostly focus on the collation and variorum, the results of which are quite ample.
[ترجمه گوگل]تحقیقات موجود بیشتر بر روی collation و variorum تمرکز دارند که نتایج آن بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات موجود عمدتا بر روی collation و variorum متمرکز هستند، که نتایج آن کاملا کافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We believe that collation and analysis of information by an independent national rapporteur on trafficking would be the best way forward.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط یک گزارشگر ملی مستقل در مورد قاچاق بهترین راه برای پیشرفت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که صرف و تحلیل اطلاعات توسط یک گزارشگر مستقل ملی در زمینه قاچاق، بهترین راه پیش رو می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cannot resolve collation conflict for column % d in % ls statement.
[ترجمه گوگل]نمی توان تضاد ترکیب بندی را برای ستون % d در بیانیه % ls حل کرد
[ترجمه ترگمان]نمی توان conflict را برای ستون % Id در بیانیه % حل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A collation URI is an implementation-defined URI you can use to specify which linguistic and cultural conventions apply for any particular string comparison operation.
[ترجمه گوگل]URI collation یک URI تعریف شده از طریق پیاده سازی است که می توانید از آن برای تعیین قراردادهای زبانی و فرهنگی برای هر عملیات مقایسه رشته خاصی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]یک URI collation یک URI implementation است که می توانید از آن برای مشخص کردن این که کدام قواعد زبانی و زبانی برای هر عملیات مقایسه رشته خاص اعمال می شوند، استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Output 6 : Research, collation and dissemination of best practice and knowledge, and strengthening of internal capacity.
[ترجمه گوگل]خروجی 6: تحقیق، گردآوری و انتشار بهترین تجربیات و دانش، و تقویت ظرفیت داخلی
[ترجمه ترگمان]شکل ۶: تحقیقات، collation و انتشار بهترین عملکرد و دانش و تقویت ظرفیت درونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the re - collation of the dictionary, 72 misuses of words were found.
[ترجمه گوگل]در طی بازنگری فرهنگ لغت، 72 مورد سوء استفاده از کلمات یافت شد
[ترجمه ترگمان]در طی مرور مجدد فرهنگ لغت، ۷۲ misuses از کلمات یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have accumulated the collation of the results for some time.
[ترجمه گوگل]من مدتی است که مجموعه نتایج را جمع آوری کرده ام
[ترجمه ترگمان]مرور نتایج را برای مدتی جمع کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The collation to Liu's Lyric Chapter (Yue Zhang Ji) embodied his characteristics, such as believing old version, valuing rules of tonal pattern, excelling at commentary.
[ترجمه گوگل]تلفیقی با فصل غزل لیو (یو ژانگ جی) ویژگی‌های او را تجسم می‌بخشد، مانند باور به نسخه قدیمی، ارزش قائل شدن به قواعد الگوی آهنگی، برتری در تفسیر
[ترجمه ترگمان]The به فصل Lyric (یو ژانگ Ji)ویژگی هایی چون نسخه قدیمی خود را، ارزش قایل شدن به قوانین الگوی مربوط به تن رنگ و excelling در تفسیر را تجسم نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The collation that you entered is incomplete or invalid.
[ترجمه گوگل]ترکیبی که وارد کردید ناقص یا نامعتبر است
[ترجمه ترگمان]مقایسه ای که شما وارد کرده اید ناقص یا نامعتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تطبیق (اسم)
accommodation, match, adjustment, adaptation, comparison, conformation, harmony, collation, identification

مقایسه (اسم)
analogy, comparison, collation

مقابله (اسم)
comparison, verification, contrast, collation, opposition, checking, confronting, meeting face to face

تلفیق (اسم)
reconciliation, synthesis, incorporation, compilation, collation, modulation, conflation, syncretism

تطبیق دستخط ها (اسم)
collation

انگلیسی به انگلیسی

• small or light meal; comparison or criticism (of literary works)
collation is the act or process of collating something.
a collation is a light uncooked meal; a formal use.

پیشنهاد کاربران

( اصطلاح کتابداری )
مشخصات ظاهری ( در صفحه عنوان )
البته در CIP فرمال، از
Physical description هم استفاده میشه
برابر نهادن، سنجش ( نسخه های گوناگون یک کتاب )
مقایسه
ایونت فورتنایت یا مقابله
جمع آوری
تلفیق
مقابله
غذای سبک ( a light meal )

بپرس