پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٣٦)
پتن دوستی
پتن گرایی، پتن محوری ( طرفداران مارشال پتن در فرانسه ، پس از جنگ جهانی دوم که باور داشتند پتن نه تنها خائن نبوده، بلکه با تسلیم به موقع ، فداکاری نمو ...
دستکاری کردن به بازی گرفتن ( برای اشخاص )
گناهکار جلوه دادن کسی
در کنار. . . جای دادن، در کنار. . . قرار دادن، همتای. . . دانستن ، در صف. . . دانستن ، در صف. . . قرار دادن
دلداده پیر و پولدار یا: پیردلداده پولدار
پیرفاسقِ پولدار پیردلداده پولدار
مار خوش خط و خال خود را به موش مردگی زدن مارموز_ موذی ( ترجمه واژه به واژه این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که چنان سرد و خنک - اینجا بی گناه_ دی ...
وسوسه ناانگیز، ساده، غیرجذاب، نافریبنده
پایان ناپذیر، سیری ناپذیر، حریص، پرولع
پدری، پدرانگی
دیرپای، دیرینه، ماندگار ، کهن
کهن الگویانه
عدالت شاعرانه ( پاداش و کیفری که شاعر یا نویسنده برای خیر و شر داستانش در نظر می گیرد )
فرومایه، پست نهاد، سست عنصر ، تحقیرآمیز
در مباحث سینمایی می تواند معنای �کارآگاهی� بدهد.
شهوت انگیز ، شهوت انگیزانه هوس انگیز ، هوس انگیزانه
خوره. . . ، دیوانه. . . ، عاشق. . . Wannabe James Dean عاشقِ جیمزدین، عشقِ جیمزدین خوره جیمزدین، دیوانه جیمزدین
ماه دوست مجنون ماه عاشق ماه
حرکت دوربین بر ارابه ( یا سه پایه چرخ دار ) رو به عقب
حرکت دوربین بر ارابه ( یا سه پایه چرخ دار ) رو به جلو
ریق، واژه ای است بازمانده از زبان های کهن ایرانی که با واژه های ریز، ریختن، ریژ و ریدن و . . . و حتی رفتن و راه و . . . هم خانواده است و در معنا به م ...
جازدن، وادادن
نارو زدن، پشت کسی رو خالی کردن، ( کسی رو ) ناامید کردن
پخش زمین کردن ( با مشت ) نقش زمین کردن ( با مشت )
فیلم جنایی_کارآگاهی
داستان جنایی_کارآگاهی
داستان جنایی_پلیسی
کالاشدگی، کالاانگاری ( زنان )
( در ادبیات ) همسان پندارانه، همذات پندارانه
( در ادبیات ) همذات پنداری، همسان پنداری، همسان پنداری سازی
زن ستیزانه
جامعه پسند
همسوی با داستان، همسوی با روایت
داستانی، روایتی
شیوه پردازی، شیوه پردازی کردن
شیوه پردازی شده
مرد اغواگر، مرد ویرانگر ( در فیلم های نوآر ، و به موازات �زن اغواگر� یا همان فمه فتال femme fatal )
دورگه، چندرگه
همدست شدن علیه هم پیمان شدن دربرابر گاوبندی کردن دسیسه چینی کردن علیه دست به یکی شدن
دست به یکی کردن ( علیه ) همدست شدن ( علیه ) گاوبندی کردن
دگرنمایی، تظاهر، وانمودسازی، دورویی ریاکاری ( اینها همه غیر معنی اصلی، یعنی� نقاب زدن�، می باشد )
دگرنمایی، تظاهر، وانمود سازی
عشق ستیزه جویانه
شهوانیت برای کسب قدرت قدرت برآمده از جذابیت جنسی، قدرت برآمده از زیبایی، امتیاز زیبایی برای کسب قدرت
رقیب ( کسی ) نبودن هماورد نداشتن رقیب نداشتن
دختر ساده دل ( در فیلم های نوآر فرانسوی )
به تفصیل آوردن، به تفصیل بیان کردن
رهاشدگی، طرد، انزوا