پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٣٦)
تاوان گزاف
زیر نفوذ یهودیان
همدستگرایی ، همدستی ( با دشمن در هنگام اشغال کشور، مانند رژیم ویشی و ژنرال پتن در فرانسه، هنگام ورود ارتش آلمان به آن )
لجوج، سرسخت، یکدنده، سمج، مصر
لجوجانه، سرسختانه، یکدنده، مصرانه
نیمه درشت
نمای نیمه درشت، نمای متوسط بسته
پرده کرکره ای، پنجره با قاب بیرونی راه راه
خودکشی آمیز، خودکشی گرا، خودکشی گرایانه
به عنوان صفت برتر: خشن تر، زمخت تر، زبرتر
زمین تا آسمان فرق داشتن
الکل آلوده
هرزه ( به فرانسوی )
تجاوزگر به محارم، متجاوز به محارم
شکارگر ( جنسی )
سرنوشت ساز
زن اغواگر، زن افسونگر
عشوه گر، لَوَند
لوندی، خواستنی بودن، کام دهی ( جنسی )
شکارگر ( جنسی ) , بهره کش جنسی،
در سینما گاهی به معنای �مصرف کننده� ( مواد مخدر ) به کار می رود.
عشاق فلک زده، عاشقان نگون بخت، دلدادگان بدبخت، دلدادگان ناکام، عشاق ناکام
هم فرگشتی، هم تکاملی، باهم تکامل یافته
پرورش ، بزرگ کردن فرزندان
انتسابی، مادرزادی
درود. در رابطه با نوشته کاربر محترم به نام learner ، بنا به نوشته دبورا والکر موریسون، در کتاب خود �فیلم نوآر کلاسیک فرانسه�، این اصطلاح �بقای برترین ...
پریشان کننده، دلگیر کننده
بت واره سازی
( در پژوهش و ادبیات ) پیکربندی پژوهش، مجموعه آثاری که در پژوهش به عنوان نمونه تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند. بدنه تحقیق که پس از مقدمه می آید. د ...
( در سینما و ادبیات ) میان ژانری
سیاستمدار کله شق، سیاستمدار متعصب ، سیاستمدار سرسخت
پیگیری، رسیدگی ( در فیلم های جنابی و پلیسی )
تشویش، نگرانی
سرانجام، و بی گمان هم ارز دیگران، . . . سرانجام، و هم ارز دیگران، . . . سرانجام، و هم سنگ دیگران، . . .
الیوت اظهار می دارد که �تا پیش از قرن هفدهم، شعر و به ویژه شاعران متافیزیک انگلستان، قادر بودند عقل و احساس را همزمان و همسو درباره یک موضوع به کار گ ...
جداسازی احساسی ( جداسازی احساس و عقل در ادبیات، احساسات گرا بودن یا عقل گرا بودن یک اثر هنری ) _ عبارتی که نخستین بار تی اس الیوت برای توصیف شعر متاف ...
پاکسازی، مرتب کردن ( رد کردن وسایل و لباس های زیادی )
فراخودآگاهی، فراخودشناختی
از سویه هایی بسیار، از سویه های گوناگون
ترفند فاصله گذاری، اثر فاصله گذاری
دلخراش، تلخ، غم انگیز ، ناراحت کننده، سهمگین
ترفند فاصله گذاری که برشت آن را از ترفند آشنایی زدایی فرمالیست های روسی برگرفته است. هردو ترفند در ادبیات، نقد و هنر مارکس گرایانه مورد استفاده قرار ...
این واژه با معنای�خداباوری� از واژه دئوس، و آن هم درجای خود از واژه فارسی دیو ( خدای ) گرفته شده است. در ادیان میترائیسم و ادیان ایرانی پیش از زرتشتی ...
نهاد جایگزین، سرشت جایگزین، همزاد
( عامیانه ) خرپول، کله گنده، پولدار ، سرمایه دار،
نارس، پر کم و کاست
به دنبال جان پناه گشتن، در رفتن و پنهان شدن، جنگ و گریز ( عامیانه: جیم شدن، جیم فنگ شدن، به قول گیلک ها: جیویشتن )
ناخودآگاهی
نابرابری، بیداد، زورگویی ، حق کشی، ستم پیشگی، دیومنشی، دیوسیرتی، فرومایگی، پست نهادی، سست عنصری