پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٨٢)

بازدید
٢,٧٦٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To believe that someone is good, honest, sincere, etc. باور/ایمان داشتن به خوبی، صداقت، ارادت، کار و. . . کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Believe in somebody to feel that you can trust someone and/or that they will be successful: باور/ایمان داشتن به توانایی/موفقیت کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To follow a person or animal closely and secretly, often to try to catch or attack them. سایه به سایه کسی/چیزی رفتن به منظور گرفتن یا حمله کردن. To ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Able to be done by people. حاصل دست بشر In a way that is humane ( = showing kindness, care, and sympathy ) . انسان دوستانه، بشردوستانه. Within the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bitterness or sharpness in a person's remarks or tone. کلام/سخن/لحن/بیان: برندگی، تندی، تیزی، تلخی، برش، سوزش، شدت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان: رنگ آمیز، رنگ کار، رنگ زن، صباغ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Auxiliary police, also called volunteer police, reserve police, assistant police, civil guards, or special police, are usually the part - time reserv ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cauliflower ear is an irreversible condition that occurs when the external portion of the ear is hit and develops a blood clot or other collection of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A nice automobile. One of which can often be found in the African - American communities, often featuring loud bumpin' stereo systems, and 20" or lar ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گودی چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با حالت تعجب: نه بابا! دست بردار! جان من! بی خیال! بگو به خدا! مرگ من!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اضافه بنا، ساختمان الحاقی، توسعه، هر چیزی که به چیز دیگری اضافه شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رک گویی، صراحت بیان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To refuse to recognize or acknowledge; disown; disavow; repudiate. جلوی کسی را گرفتن، مانع کسی شدن، بازداشتن کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom UK old - fashioned. a friendly way of talking to a man: Look here, my boy, this simply won't do. SMART Vocabulary: related words and phrases. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "It's good to be back" is commonly used when someone returns from a period of absence, such as a vacation, being released from jail, or le ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Buy or sell ( stolen goods ) . مال خری، خرید و فروش کالای دزدی، آب کردن مال دزدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Someone who is always correct and very thick. ( عامیانه ) صمیمی، جون جونی، اخت، خودمانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A rich man. خرپول، ثروتمند، پولدار، غنی، محتشم، مایه دار، دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال، با شوکت و دبدبه، توانگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Used to introduce a reason for what you have just said. بنا به دلیلی، دلیل آوردن برای گفته خود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To defend oneself in a court of law. دفاعیه در دادگاه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

When one was young. در زمان جوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To fill an amount of space or time. فضا و زمان زیادی اشغال کردن، جای زیادی گرفتن، وقت گیر بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودروجای روباز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرار از آتش، آتش گریز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عین اجل معلق پیدا شدن/سر رسیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Influence or power, especially in politics or business. اقتدار یا اعتبار به ویژه در سیاست یا تجارت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه آغاز، اولین مرحله، پیشینه, سابقه. The point in time or space at which something begins. نقطه آغاز یا شروع چیزی. The first part or earliest st ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقدیر، قضا و قدر. حکم آسمان در این بیت حافظ: جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی قسمت ازلی در این بیت ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Dull skin is skin that looks lacklustre, flat, or even grey, and may even feel rough or bumpy to the touch. What causes dull skin? It's the result of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To relax and avoid hard work or strain. انجام تن آرامی و پرهیز از کار سخت یا تنش. بی خیالی، تمدد اعصاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کودکان خیابانی کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق می شود که زیر ۱۸ سال می باشند، در خیابان زندگی و کار می کنند. خانوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Currency packaging includes several forms of packing cash for easy handling and counting. بسته بندی پول، پاکت یا هر چیزی که مخصوص حمل پول باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to describe someone who likes to take a lot of photographs. عشق عکاسی، کسی که زیاد عکاسی می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Artistic Circles introduces some of the most inspirational stories of friendship, love, creativity and shared passions in the world of art. محافل هن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A chosen/lived/professional name is used in place of a legal name and replaces the legal name in most cases. This name option can include a first, mi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Denoting or relating to design, technology, etc, that is thought likely to be current or fashionable at some future time. در دست ساخت، برای آینده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گنجینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشانده: زنی روسپی که او را به خانه آورده نفقه او را متعهد شوند و از ادامه عمل بد بازدارند و از او متمتع گردند بدون ازدواج ( فرهنگ عمید ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دروغ چرا، از شما چه پنهان، شما که غریبه نیستید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس راحتی زنانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماشین لباسشویی، نوعی ماشین لباسشویی دوقلو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

The things and conditions around a person or thing. محیط زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A stove with a rounded or bulging body. بخاری کوزه ای/خمره ای، بخاری هیزمی، بخاری دارای آتشدان،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر از زلم زیمبو، شلوغ پلوغ، پر زرق و برق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A polite way of replying to someone who has thanked you. روشی مودبانه برای پاسخ دادن به کسی که از شما تشکر کرده است. خواهش می کنم، نفرمایید، قابلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از جا دررفتن، کج و کوله/معوج شدن، کج مج شدن، ناراست، خمیده،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Any person of the male human species that reaches orgasms quickly, and therefore, only has sex for a minute before cumming and leaving. مردی که زودا ...