پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٤٧٠)

بازدید
١,١٦٢
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An enjoyable and exciting time. اوقات خوش خوشی و خرمی خوش گذرانی عشرت شادکامی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه خشک و بی احساس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در دیدرس جلوی چشم قابل دیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Military surplus are goods, usually mat�riel, that are sold or otherwise disposed of when held in excess or are no longer needed by the military. تد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An ironing board is a long narrow board covered with cloth on which you iron clothes. میز اتو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویکیپدیا: فن خطابه یا در باب بلاغت یا ریطوریقا رساله ای از ارسطو در هنر اقناع است که در قرنِ چهارم پیش از میلاد نگاشته شده. این یکی از دو کتابی است ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیکل گنده، هیکل مند، یُغُور، باهیبت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شیشه خور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پسر جون پسرک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آn a bad mood or without speaking because you are angry about something. با توپ پر با غیظ و غضب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با نام لینیمنت یا بالم هم مصطلح است نوعی پماد موضعی است که برای استفاده روی پوست تهیه می شود. بالم نسبت به لوسیون، گرانروی یکسان یا کمتری دارد و برخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

perhaps even ( used to introduce a more extreme term than one first mentioned ) . تقریبا همه شاید همه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Having a fine and pleasing appearance آدم با ظاهر خوب و آراسته آدم حسابی آدم معقول

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Having a fine and pleasing appearance آدم حسابی کسی که سرش به تنش می ارزد دارای ظاهر آراسته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نکته: فقط در جملات منفی و پرسشی به کار می رود مثال: Are you getting anywhere? We're working hard but we don't seem to be getting anywhere.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Your bloodline is your heritage or ancestry. In other words, your bloodline includes your parents, grandparents, great - grandparents, and so on. نی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلامت عقلی و جسمی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس کمربندی لباس کمر عورت پوش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نظرگیر خیره کننده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوشایند دلپسند دلپذیر باب دل دلنشین

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشک خراشنده خویش خراش ما ( اصطلاحی که رضا بابک بازیگر هنرهای نمایشی در مجموعه تلویزیونی خانه ما به کار می برد )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت را بیهوده گذراندن، در کاری خطا کردن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حداکثر تلاش، با قدرت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشته شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردن، از دنیا رفتن، درگذشتن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نیروی زمینی حاضر در عملیات

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد انتقادشدید قرار گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب حمله دشمن بودن اعضای نظامی معمولاً جهت گیری را با استفاده از شماره های یک ساعت توصیف می کنند. هر جهتی که وسیله نقلیه، واحد یا فرد حرکت می کند، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که از چیزی می پرید و فریاد می کشید استفاده می شود. “Geronimo” توسط جهنده هایی که از ارتفاع زیادی می پرند فریاد زده می شود، اما ریشه نظامی دار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمین بین نیروی خودی و دشمن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع، سریع تر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخ نما شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used to bring a marching band or group of soldiers to attention. خبردار!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To move ( things, for example ) from one place or position to another. فاصله گذاری بین دو مکان یا موقعیت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

A young child who is poorly or raggedly dressed بچه ژنده پوش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلسوزانه، همدلانه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولگرد، آواره، سرگردان.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

برای لباس: امروزی، خوش دوخت،

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه خدمت سربازی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم رو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت اجرایی، تشکیلات.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محال است، امکان ندارد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حساسیت بی جا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلچماق قلچماق . [ ق ُ چ ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش . ( آنندراج از سفرنامه ٔ شاه ایران ) . این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق اس ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجالتا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخیش هم قشنگ نیست، حرفشو نزن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاو پیشونی سفیده، همه کس و در همه جا او را می شناسند.

پیشنهاد
٠

you can't miss it/him/her ect.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A member of a group having common characteristics عضوی از یک گروه با مشخصات مشترک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلب توجه کردن، شهرت پیدا کردن، مشهور بودن.