پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٧٣)

بازدید
٢,٦٨٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Diplomatic rank is a system of professional and social rank used in the world of diplomacy and international relations. مقام سیاسی عنوان سیاسی سمت س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Involving diplomats or the management of the relationships. سیاستمدار فرد دارای مدیریت روابط دارای نفوذ سیاسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The word itself, valor, can be defined as personal bravery—when I think of valor I think of someone who not only speaks, but also acts with a just in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جگرآور شیردل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ندید بدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشهور شدن قهرمان شدن اسطوره شدن بر سر زبان ها افتادن در یادها/خاطره ها ماندن محبوب قلب ها شدن

پیشنهاد
٠

بیش از حد تصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you are swamped by things or people, you have more of them than you can deal with. حریف کسی نشدن پیش کسی کم آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حدسی یا تخمینی دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در کل در مجموع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادآور تداعی کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشتر از هر چیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A “Social Call” can be an in - person visit or a phone conversation. با شخص خاصی دیدار کردن یا تماس تلفنی گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The first dipped candles were made by the Romans from rendered animal fat called tallow. شمع پیه سوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدتی است مثال: We haven’t seen you in a while. مدتی است تو را ندیده ایم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر آمد بودن سر بودن بهتر بودن لنگه نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

someone or something that is not important or appealing. کسی یا چیزی را به تخم نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that you are pressed for time or pressed for money, you mean that you do not have enough time or money at the moment. وقت زیادی نداشتن کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Certainly, without doubt; emphatically. به طور قطع به یقین بی شک به حتم حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر همه جا را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه ننه سوسول مامانی اواخواهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل مرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی از یک آهنگ یا سخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A railway network is the total of all railway lines in a given area. شبکه راه آهن شبکه ریلی خط ریلی شبکه حمل و نقل ریلی سچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حاشیه. . . نزدیک به. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حرکت کردن واداشتن انگیزه دادن شیرک کردن دلیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعیانی نظرگیر برازنده به روز آلامد روزآمد شکوهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To annoy someone. باعث عصبانیت شدن کفری کردن کسی کفر کسی را درآوردن What really grinds my gears is when people talk behind your back. وقتی مردم پشت ...

پیشنهاد
٠

To try to hit someone or something. زدن کسی یا چیزی با کتک زدن از خجالت کسی درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To do something as well as you can. کاری را به بهترین شکل انجام دادن سنگ تمام گذاشتن در کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از گوشه و کنار رفتن از بغل رفتن دزدکی جیم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To put information into a computer by pressing the keys. وارد کردن اطلاعات در رایانه با استفاده از صفحه کلید داده دهی واردسازی داده ها دیتا اینتری و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصدر است از باب استفعال به معنای: استنطاق کردن سخن از کسی بیرون کشیدن سخن گفتن کسی را خواستن گویا گردانیدن با هم سخن کردن | سخن کردن خواستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

With the right perspective, our anxiety around sickness, old age, and death can be a "wholesome fear" - - a fear with a positive quality that ultimat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Elite warriors seek the severest training, desiring to forge a “Kokoro Heart” and “Unbeatable Mind. ” They earn their “trident” of respect every day. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وادادن شانه خالی کردن تو زرد از آب درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذباز دیوان سالار ( این واژه معمولا برای اشاره به شخصی به کار می رود که درون نهاد حکومت است ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک ماده چرب، مومی یا بر پایه آب است که برای آراستن و حالت دادن مو به کار برده می شود. پماد به مو ظاهر براق و صاف داده و برخلاف واکس مو خشک نمی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه حریصانه با شور و شوق با چابکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چشم توی چشم شدن خیره شدن به نگاه کسی زل زدن به چشم های کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...

پیشنهاد
١

To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شک نکنید بله حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگران را کنار یا پس زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...