پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٥٩)

بازدید
٢,٣٢٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدتی است مثال: We haven’t seen you in a while. مدتی است تو را ندیده ایم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر آمد بودن سر بودن بهتر بودن لنگه نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

someone or something that is not important or appealing. کسی یا چیزی را به تخم نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that you are pressed for time or pressed for money, you mean that you do not have enough time or money at the moment. وقت زیادی نداشتن کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Certainly, without doubt; emphatically. به طور قطع به یقین بی شک به حتم حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فکر همه جا را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بچه ننه سوسول مامانی اواخواهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثل مرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی از یک آهنگ یا سخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To become quiet or quieter : to become calmer or less noisy. ساکت تر آرام تر خلوت تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A railway network is the total of all railway lines in a given area. شبکه راه آهن شبکه ریلی خط ریلی شبکه حمل و نقل ریلی سچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در حاشیه. . . نزدیک به. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حرکت کردن واداشتن انگیزه دادن شیرک کردن دلیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعیانی نظرگیر برازنده به روز آلامد روزآمد شکوهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقلی کردن چاره اندیشی کردن چاره کار را در. . . دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To annoy someone. باعث عصبانیت شدن کفری کردن کسی کفر کسی را درآوردن What really grinds my gears is when people talk behind your back. وقتی مردم پشت ...

پیشنهاد
٠

To try to hit someone or something. زدن کسی یا چیزی با کتک زدن از خجالت کسی درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To do something as well as you can. کاری را به بهترین شکل انجام دادن سنگ تمام گذاشتن در کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از گوشه و کنار رفتن از بغل رفتن دزدکی جیم شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To put information into a computer by pressing the keys. وارد کردن اطلاعات در رایانه با استفاده از صفحه کلید داده دهی واردسازی داده ها دیتا اینتری و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصدر است از باب استفعال به معنای: استنطاق کردن سخن از کسی بیرون کشیدن سخن گفتن کسی را خواستن گویا گردانیدن با هم سخن کردن | سخن کردن خواستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

With the right perspective, our anxiety around sickness, old age, and death can be a "wholesome fear" - - a fear with a positive quality that ultimat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Elite warriors seek the severest training, desiring to forge a “Kokoro Heart” and “Unbeatable Mind. ” They earn their “trident” of respect every day. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وادادن شانه خالی کردن تو زرد از آب درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذباز دیوان سالار ( این واژه معمولا برای اشاره به شخصی به کار می رود که درون نهاد حکومت است ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If a person's activities or judgment are unsound, they are not good enough, acceptable, or able to be trusted. جرم گناه کوتاهی تقصیر غیرقابل اعتماد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک ماده چرب، مومی یا بر پایه آب است که برای آراستن و حالت دادن مو به کار برده می شود. پماد به مو ظاهر براق و صاف داده و برخلاف واکس مو خشک نمی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه حریصانه با شور و شوق با چابکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چشم توی چشم شدن خیره شدن به نگاه کسی زل زدن به چشم های کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...

پیشنهاد
١

To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شک نکنید بله حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگران را کنار یا پس زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین کاخ در برلین آلمان است که در منطقه شارلوتنبرگ از ناحیه ( شارلوتنبورگ - ویلمرسدرف ) واقع شده است. این کاخ در اواخر قرن ۱۷ میلادی به دستور فرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود را لوس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرحه شرحه کردن تکه و پاره کردن ریزریز کردن سلاخی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همگی با هم همزمان با یکدیگر همه یک صدا به اتفاق دسته جمعی همه یکدست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قر دادن قروغربیله

پیشنهاد
١

If you keep an eye on something or someone, you watch them carefully, for example to make sure that they are satisfactory or safe, or not causing tro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش کسی یا چیزی ایستادن پیش کسی یا چیزی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخت بلند بخت یاری خوش اقبالی اقبال خوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یقین کردن مطمئن شدن خاطرجمع شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A person who wishes or pretends to be something. کسی که آرزو دارد یا تلاش می کند کسی یا چیزی بشود کسی که قرار است بعد از این در کاری به جایی برسد بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To discuss, examine, describe, or explain something in a detailed or careful way. چیزی را با دقت و با جزییات بررسی و تشریح کردن و مورد مداق قرار داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فونیاسوفوبیا For some, it's a real source of anxiety. In fact, it's called foniasophobia when one has a paralyzing fear of being murdered by a serial ...