پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٦٧٢)

بازدید
١,٧٤٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A member of a group having common characteristics عضوی از یک گروه با مشخصات مشترک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جلب توجه کردن، شهرت پیدا کردن، مشهور بودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ضرب و شتم، کتک کاری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از تو چه پنهان.

پیشنهاد
٠

کسی را به امان خدا رها کردن. مترداف با: leave someone to his or her own devices

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عوضی، مزخرف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازوبند، سربند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تته پته کردن، به لکنت افتادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرم زده، شرم آگین، خجالت زده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی نظیر، معرکه، محشر، همه چیز تمام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"The very man" is a strange little expression meaning, "that man in particular". آدم مشخص، آدم خاص.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To have an often immoral sexual relationship with ( someone ) . با کسی روی هم ریختن، با کسی رابطه جنسی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازار ( به معنی شهرت ) ، بازار گرمی کردن.

پیشنهاد
٠

بعید نبودن، دور از انتظار نبودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قانونی کردن، رسمی کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی کف رابطه جنسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشش جنسی مترداف با: Sexual attraction جاذبه جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiomatic expression for sexual intercourse with a member of the opposite sex. رابطه شهوانی با جنس مخالف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معقول، دلگرم، بی پروا، رازدار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگ برنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

British English spoken used to tell someone rudely or angrily to go away. برو رد کارت، گورتو گم کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راز سر به مهر، سر مگو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق به جانب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حق به جانب

پیشنهاد
٠

جمع آوری اطلاعات برای یافتن کسی یا چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته و توی چیزی را درآوردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آره دیگه، پس چی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهر هرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A common phrase is to refer to a child who gets mad because he doesn't get what he wants. بچه لوس و ننر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A person that you send to do all of your dirty work, or someone that takes responsibility for whatever mess you've gotten yourself into ( i. e. a sca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If someone does not go quietly, they do not leave a particular job or a place without complaining or resisting. She's not going to go quietly.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

It's not used to mean because of how it was, this is how it is now. Instead, it's an elided form of a simple statement: as ( it was ) then, so ( it i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ای وای من!، ای داد و بیداد!، عجب!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر آوردن کسی، کسی را پیدا کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تا، آنچنان، به قدری، به همین دلیل/علت، به منظور، برای اینکه. ( در مکالمه ممکن است به دلیل شباهت تلفظ با sow به معنی افشاندن/بذرافشانی اشتباه گرفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترس آور، دهشتناک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود را به جای فرد مرده یا مفقود جا زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برای روز مبادا، شاید روزی، یک روزی، یک وقتی، خدا را چه دیدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعیانی، با افاده، با لذت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیرم دل به شک تو بگو بخواهی نخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( Ask me ) anything at all!: ( Ask me ) whatever you like! idiom. ( He doesn't like ) anything at all!: ( He likes ) absolutely nothing! هر چه که باش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داد و هوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همچنان حضور داشتن همچنان سر کار بودن همچنان به انجام وظیفه مشغول بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارایه توضیح

پیشنهاد
٠

احیای مصنوعی ( مجموعه کارهایی از کمک های اولیه برای نجات جان یک فرد ) تنفس مصنوعی تنفس دهان به دهان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اشکال، بدون عیب و ایراد، بی کم و کاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفتر ثبت وقایع روزانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چشم یاری حافظ: ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سند مکتوب، گزارش، شرح ماوقع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان مخصوص نیروهای انتظامی