پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٧٥٩)

بازدید
٢,٣٣٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازه تاسیس، جدید، نو، تازه به دوران رسیده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبخت و بیچاره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشت سر هم، یک بند، یک ریز، پیاپی، همه وقت،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نامحتمل، ناممکن، بعید، دور از انتظار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

باز هم، این بار هم، برای چندمین بار. سنایی: کین سخن باز هم از آن نمطست نه چو دیگر سخن حدیث بطست خاقانی: جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا باز هم در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ادبی: پریشان دماغ، آشفته دماغ رضی الدین آرتیمانی: پریشان دماغیم ساقی کجاست شراب ز شب مانده باقی کجاست بیدل دهلوی: مکن ز شانه پریشان دماغ گیسو را مچی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته و به طور مشخص در دوره قاجار قراول می گفتند. معنی قراول در فرهنگ عمید: سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود، نگهبان، دیده بان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زُمُخت و یُقُور، نتراشیده و نخراشیده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خارج از محوطه، بیرون از جایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در ابتدا بهتر است با معنی کلی جمله "god bless you" آشنا شوید. این جمله با مفهوم �خدا تو را حفظ کند � یا �خدا به تو برکت دهد� یا �خدا به تو خیر دهد� ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه پایان، حسن ختام، حرف آخر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ادبی: خلوت انس حافظ: حضور خلوت انس است و دوستان جمع اند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید پروین اعتصامی: عاشقان در همه جا ننشینند خلوت انس و وثاق تو ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از احتمال رو به شانس آوردن، به بخت و اقبال متوسل شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی حرف زده، کسی زبان باز کرده، کسی لو داده، کسی دهن لقی کرده. اشاره ای است به انتشار پوستری در آمریکا در خلال جنگ جهانی دوم که در آن نوشته بود: Som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاج گل، حلقه گل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نور بدریخت کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تن فروشی، روسپی گری، فاحشه گری. هم معنا با: Commercial Sex

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چراغ یا لامپ سقفی توکار، لوستر، چراغ آویز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی درآوردن، سیاه کردن کسی، بازی دادن کسی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم های آبی مَکُش مَرگِ ما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موی بافته یا گیس شده به شکل حباب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متوجه موقعیت بودن/شدن، به رسم ادب گفتن/انجام دادن ( که حالت تعارف دارد و واقعیت ندارد ) ، رعایت حال کسی را کردن، مراعات کردن. ( این پیشنهادها ماحصل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

عسلم، نازنین، عشقم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی دست وپا، دست و پا چلفتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گل و گشاد، بی در و پیکر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در مورد جا و مکان: حس انگیز، حال خوب کن، هوس انگیز، شوق آور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساقی گری، شراب داری، شغل و عمل ساقی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک ساعت کامل، 60 دقیقه تمام،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متعصب، سرسخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم ناپذیر، با اعتماد به نفس، خستگی ناپذیر، پرشور و متعهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با دست پر برگشتن، قدرتمند ظاهر شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Spoken used to say that someone has made a good suggestion. - Why don’t you ask Walter? - That’s a thought! I’ll phone him right away. فکر خوبیه، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت، گفته، جمله، گزاره،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلاح کردن، تکمیل کردن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to spend time experiencing or enjoying something without making any effort to change your situation, feelings, etc. نشستن باطل سعدی: به راه بادیه رف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( of a boat or aircraft ) roll from side to side. a ship wallowing in stormy seas. کژ و مژ ( کج و معوج ) شدن مولانا در دیوان شمس گفته است: چون کشتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارزان ترین شراب در فهرست شراب رستوران در آمریکا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صُراحی صُراحی ظرفی است که برای نگه داری از مایع که ممکن است حاوی شراب باشد استفاده می شود. صُراحی در شکل و طرح متفاوت است. صراحی معمولاً از مواد بی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیال کسی را راحت کردن، کسی را از نگرانی درآوردن، اطمینان خاطر دادن به کسی، به کسی آرامش دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استثمار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی عیب و نقص، کامل، همه چیز تمام، بی کم و کاست. مثال: It’s wonderful ترجمه پیشنهادی: حرف نداره ( در موقعیت محاوره ) ( که به معنای کامل بودن و . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان کسی برای کسی در رفتن، گلوی کسی پیش کسی گیر بودن، He's been sweet on her since they were kids از وقتی بچه بودن جونش برای این زن درمی رفت. دوستان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم معنا با: wine steward شرابدار، ساقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرابدار، ساقی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب الکلی گازدار افزون بر شامپاین به هر نوع شراب الکلی گازدار نیز گفته می شود. نوعی شراب متلألو است که نمی گذارند در فرایند تخمیر گازش خارج شود. شا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب گلی: نوعی شراب است که برای تهیه آن پوست انگور را کمی پس از شروع تخمیر از آب انگور جدا می کنند. حاصل این کار شرابی است که رنگ گلگونی دارد. گاه ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرابخانه، سرداب یا سردابه شراب، جای شراب انداختن، شراب دخمه،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم معنی است با: holy cow holy shit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاردُرُست