پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٧٥٩)
یخچال سردخانه ای یخچال سردخانه ای نوعی دستگاه خنک کننده است که دمای پایین را ثابت نگه می دارد. همچنین محصولی غیرنظامی است که مواد غذایی یا سایر اقلا ...
ظروف، شیرآلات و سینک ظرفشوی استیل در آشپزخانه.
در رفت و برگشتی، در دوحالته، در کابویی، در بادبزنی، ( درضمن �درب� غلط است جناب میلاد علی پور ) .
آشپزخانه صنعتی و تجاری
کسالت بار، خسته کننده، ملال آور.
طبقه یا رف مشروبات، چهارچرخ حمل نان فانتزی
دستمال آشپزخانه
انواع سقف کاذب
دربازکن بطری، چوب پنبه کش
این معانی عجیب و غریب را از قوطی کدام عطاری درمی آورید!؟ retail همان مغازه، فروشگاه و یا به قول امروزی ها همان سوپری، بوتیک یا. . . است. زنجیره اش ب ...
If you say that someone does not miss a trick, you mean that they always know what is happening and take advantage of every situation. می دانی چه می ...
سرمه ای
میز غذاخوری چهارنفره
کارهای چوبی آماده مانند: دیوار کوب چوبی، کف پوش، پارتیشن و. . .
پرده خور ( شکاف میان دو فضا در ساختمان که فاقد در و چارچوب است )
A densely populated urban area, typically smaller than a city and larger than a village, having some local powers of government and a fixed boundary. ...
Walk round a place or building in order to view any interesting features گشتن پیرامون جایی یا ساختمانی به قصد دیدن ویژگی های جالب و جذاب
بازار کار ( در معنای قدیم و تا پیش از پیدایش فضای مجازی )
طاقت از کف دادن به دلیل سروکله زدن یا دست به گریبان بودن با مساله یا چالشی، کم آوردن، بریدن، از کوره دررفتن. ( بسته به موقعیت و حال و هوای متن یا گفت ...
Used to refer to something that looks very attractive, but is traditional and boring: a chocolate - box village. چیزی بسیار جذاب و در عین حال قدیمی ...
رول کردن یا به هم چسباندن لبه های املت به روش سرآشپزهای فرانسوی
غصه نخور، غم مخور ( در موقعیت تسکین دادن و دلجویی کردن )
To pay a lot of attention or too much attention to someone or something, especially to show that you are pleased with them or like them. کسی را لوس ...
گیج و ویج confused and unable to think clearly به تبعیت از این بیت باباطاهر عریان: دلم از دست خوبان گیج و ویجه مژه برهم زنم خونابه ریجه
گریه بی اختیار
سیصد هزار نفر ترجمه کردند ( در نهایت ) و هر کدام سیصد هزار بار لایک خورده! بد نیست قبل از پیشنهاد برابرنهاد ابتدا به پیشنهاد دیگران نگاهی بیندازیم، ه ...
هر چه پیش آید، تا چه پیش آید
It means to glare at someone, to look at them in a serious or angry way. زل زدن به کسی، با حالت جدی یا خشم نگاه کردن
نمک حمام: مواد معدنی جامد که معمولاً از سولفات منیزیم، گوگرد و اکسیژن تشکیل شده اند را نمک حمام یا نمک اپسوم می گویند. نمک های حمام به عنوان روشی آس ...
جاخوش کردن
تا خرتلاق ( خرتناق ) در مشکل فرورفتن
شومینه دیواری ( توکار ) برقی
To sum it up Winter people are utterly non - comprising and no nonsense. They don't suffer fools and are not afraid to speak their mind. They tend to ...
حرف دل، حقیقت محض،
قشنگ معلومه برخی از دوستان زبان نمی دونند و فقط کلمات و عباراتی مترادف و همخانواده با معنی اصلی پیشنهاد می کنند!
نظرت رو بهم بگو، دوست دارم نظرت رو بدونم ( روشی مودبانه برای پرسیدن نظر کسی درمورد موضوعی یا چیزی ) .
دوست دارم
دوستان لطفا قبل از ارایه هر برابرنهاد یا پیشنهادی بد نیست قبلی ها را بخوانیم تا برای مثال این قدر �ستون فقرات� تکرار نشود. تقریبا در هر پیشنهادی یک س ...
تر و فرز کار کردن
چیزی را به پایان رساندن، سر و ته چیزی را هم آوردن ( bring something to an end ) Steve tried to close out the conversation نکته: این عبارت زمانی معن ...
متوجه شدن، پی بردن، به خاطر آوردن،
رسمی و ادبی: سوگواری کردن، مرثیه خوانی. غیررسمی و عامیانه: غر زدن به خاطر چیز پیش پا افتاده.
لباس تنگ و چسبان زنانه ( a woman's close - fitting dress ) روکش پلاستیکی کابل برق ( a protective covering around an electric cable ) کاندوم ( a con ...
پاهای سر شده، پاهای کرخت شده
هر کلمه معانی بی شمار و بلکه بی پایانی دارد و بسته به حال و هوای متن یا جمله ممکن است معنای جدیدی از دل آن بیرون بیاید. قرار نیست وقتی من معنی مورد ن ...
تمامی کسانی که دستی در نوشتن و از جمله ترجمه دارند باخبرند که هر کلمه چندین لایه معنایی دارد و نویسنده یا مترجم می تواند به فراخور متنی که در دست نگا ...
کلمه اختصاری پُستی پنسیلوانیا که ایالتی در شمال شرق آمریکا است. Pennsylvania ( US postal abbreviation ) PA
گز کردن، گردش کردن با پای پیاده، مسافت طولانی، راه دراز، افزایش افسار گسیخته قیمت، بلند کردن ( لباس ) از جایی با هدف پیدا کردن چیزی،
زمهریر، سردِ موذی.
رفتن از جاده کمربندی