waggle

/ˈwæɡl̩//ˈwæɡl̩/

معنی: حرکت کردن، جنباندن، پیچاندن
معانی دیگر: تکان خوردن (به ویژه تکان های تند و کوچک)، لول خوردن، جم خوردن، لوشیدن، مثل قرقره پیچاندن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: waggles, waggling, waggled
• : تعریف: to sway, shake, or move unsteadily from side to side; wobble.

- The poor man's head waggled due to his illness, and he could not control the shaking.
[ترجمه گوگل] بیچاره به دلیل بیماری سرش تکان می خورد و نمی توانست این لرزش را کنترل کند
[ترجمه ترگمان] سر مرد بیچاره به خاطر بیماری خود waggled شده بود و نمی توانست لرزش را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to wag, esp. with jerking motions.
اسم ( noun )
مشتقات: wagglingly (adj.), waggly (adj.)
• : تعریف: a waggling movement, or the act of waggling.

جمله های نمونه

1. One of his party tricks is to waggle his ears.
[ترجمه گوگل]یکی از ترفندهای مهمانی او تکان دادن گوش هایش است
[ترجمه ترگمان]یکی از کلک های his اینه که گوشش رو تیز کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can you waggle your ears?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید گوش های خود را تکان دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی گوش های تو رو تکون بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Waggle the joystick like mad to move the bird upwards, get off and work your way up to the ghost.
[ترجمه گوگل]جوی استیک را مانند دیوانه تکان دهید تا پرنده را به سمت بالا حرکت دهید، پیاده شوید و به سمت روح بروید
[ترجمه ترگمان]joystick را مثل دیوانه ها به سمت بالا هدایت می کند تا پرنده را به طرف بالا حرکت دهد، بلند شود و به طرف روح برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've always wanted to be able to waggle my ears.
[ترجمه گوگل]من همیشه دوست داشتم بتوانم گوش هایم را تکان دهم
[ترجمه ترگمان]همیشه دلم می خواست که بتوانم گوش هایم را تیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She can waggle her ears.
[ترجمه گوگل]او می تواند گوش هایش را تکان دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند گوش هایش را تیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Furthermore, the intensity of the waggle indicates how far along that line the food will be found.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شدت تکان دادن نشان می دهد که غذا تا چه اندازه در آن خط پیدا می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شدت the نشان می دهد که چقدر در امتداد آن خط سیر یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The "waggle dance" of honeybees is one of nature's great wonders: a sophisticated communication system that conveys distances and directions from the hive to sources of nectar.
[ترجمه گوگل]"رقص تکان دادن" زنبورهای عسل یکی از شگفتی های بزرگ طبیعت است: یک سیستم ارتباطی پیچیده که فواصل و جهت ها را از کندو به منابع شهد می رساند
[ترجمه ترگمان]\"رقص waggle\" زنبوره ای عسل یکی از شگفتی های بزرگ طبیعت است: یک سیستم ارتباطی پیچیده که فواصل و جهاتی را از کندو به منابع شهد منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has gone wiggle - waggle and cannot be persuaded to categorical.
[ترجمه گوگل]او به تکان دادن - تکان دادن رفته است و نمی توان او را متقاعد کرد که دسته بندی کند
[ترجمه ترگمان]او به حرکت خود ادامه می دهد و نمی تواند به صراحت متقاعد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He loves pencils when you waggle them or not.
[ترجمه گوگل]او مدادها را دوست دارد وقتی آنها را تکان می دهید یا نه
[ترجمه ترگمان]اون مداد رو دوست داره وقتی که باهاشون بازی می کنی یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dr. Dornhaus concluded that the value of the waggle dance depended on the environment.
[ترجمه گوگل]دکتر Dornhaus به این نتیجه رسید که ارزش رقص waggle به محیط بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]دکتر Dornhaus به این نتیجه رسید که ارزش رقص waggle وابسته به محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His bottom waggle in a funny way when he walk.
[ترجمه گوگل]وقتی راه می‌رود، پایین بدنش به طرز خنده‌داری تکان می‌خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی راه می رفت، کف دستش با یک روش خنده دار بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When they open their front door, waggle a bunch of happy golden sunflowers around it; there is no other flower so guaranteed to spark a smile.
[ترجمه گوگل]وقتی در ورودی خود را باز کردند، یک دسته گل آفتابگردان طلایی شاد را دور آن تکان دهید هیچ گل دیگری وجود ندارد که بتواند لبخند را برانگیزد
[ترجمه ترگمان]وقتی در جلو را باز می کنند، رویش یک مشت گل آفتابگردان از گل های طلایی را دور آن جمع می کند؛ هیچ گل دیگری چنین تضمینی وجود ندارد که لبخند بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That supported the conclusion that the waggle dance was an illustration of altruism in the insect world.
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری را تایید می کند که رقص تکان دادن تصویری از نوع دوستی در دنیای حشرات است
[ترجمه ترگمان]این موضوع از این نتیجه حمایت کرد که رقص waggle یک نمونه از نوع دوستی در دنیای حشرات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The waggle dancers depend upon a vertical dancing platform for direction and orientation, but Dr. Dornhaus flipped some beehives on their sides at her study site among agricultural fields in Germany.
[ترجمه گوگل]رقصنده‌های تکان‌دهنده برای جهت‌گیری و جهت‌گیری به یک سکوی رقص عمودی وابسته هستند، اما دکتر دورنهاس در محل مطالعه‌اش در میان مزارع کشاورزی در آلمان، چند کندوی زنبور عسل را به طرفین خود چرخاند
[ترجمه ترگمان]رقصنده های جاز به یک سکوی رقص عمودی برای جهت گیری و جهت گیری وابسته هستند، اما دکتر Dornhaus some از their را در محل مطالعه خود در میان مزارع کشاورزی آلمان پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرکت کردن (فعل)
behave, move, proceed, ambulate, whirl, waggle, depart

جنباندن (فعل)
shake, waggle, bestir, rock, wag, wigwag

پیچاندن (فعل)
intricate, wind, turn, waggle, wrest, flex, contort, bolt, screw, twist, distort, twitch, wring, tweak, wimble

انگلیسی به انگلیسی

• wag, side to side movement (of the tail); swinging, shake; sway
wag, move from side to side (of the tail); swing, shake; sway
if you waggle something or if it waggles, it moves up and down or from side to side with short, quick movements.

پیشنهاد کاربران

قر دادن
قروغربیله
waggle dance : نوعی حرکت یا رقص در زنبور های عسل که برای ارتباط برقرار کردن با بقیه زنبورها انجام میدن.

بپرس