پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٦٧٢)

بازدید
١,٧٤٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست خودتو می بوسه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Someone or something that makes people join together to support a person, cause, etc. or that rouses people to action ایضا: عامل تحریک مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردپا، رد و نشان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فریبکاری و حقه بازی با مردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مارموز، موزمار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

اداره، محل کار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولگردی، علافی، هرزه گردی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بگذریم، به هر حال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باری، القصه، خلاصه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگی از نظر اندازه، رتبه و مقدار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حفظ جایگاه، حفظ کرامت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سئوال های زیرکانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به صراحت، رک و راست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر از آن، الا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در میان گذاشتن، رو کردن، اذعان کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیشناک، اندیشمندانه ( اشتباه نکنید. اندیشمند به معنای دانشمند نیست بلکه به معنی فرد نگران و فکری است ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک آن، لمحه ای. 1_ در جملات منفی به معنی اصلا و ابدا و محال است. مانند: I don't for a moment think there'll be a divorce ترجمه پیشنهادی: محال است ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از مترادف های این کلمه pleasurable diversion است که معنی تحت اللفظی آن می شود: انحراف لذت بخش. یعنی کسی که از سرخوشی ( به علت استعمال دودکی یا مصرف آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه خراب کن، تاثیرگذار ( مثل چشمک، لبخند، قمیش یا حالتی از دلبر که دل را هُری بریزد ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لبخند پت و پهن یا به پهنای صورت، نیشی تا بناگوش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حتی یک درصد احتمال، فرض محال، اتفاقی هم که شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحبت دوستانه غیررسمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم بی مصرف، آدم بی خاصیت. این کلمه بار منفی دارد و اصطلاحا dirty word است و در مکالمات روزمره باید بااحتیاط مورد استفاده قرار گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قهوه مصنوعی: نوعی قهوه جایگزین که اغلب از هسته خرما یا دانه بلوط و مانند این ها تهیه می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مامور قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت: به سیم آخر زد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زد و خورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به هیچ گرفتن، به تخم گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ابتدای جمله و با حرف اول بزرگ: همان وقت، بی درنگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Someone or something has arrived here late as usual فلانی بالاخره آمد/رسید و طبق معمول دیر آمد/رسید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اثر بدی روی کسی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Bugger یا buggar در جنوب و ایالت های غرب میانه آمریکا: بی سر و پا، هر حیوان کوچکی. در انگلستان: فرد ناراضی، آدم ناراحتی که رفتاری خاص خود دارد، آرای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبد یا سطل کاغذهای باطله و زباله های بازیافتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیرو نظر دکتر محمدرضا ایوبی صانع بنده نیز مثالی می آورم که در آن and را می شود ولی، اما، لکن و. . . ترجمه کرد: He reached for a cigarette and rememb ...

پیشنهاد
٠

دود چیزی به چشم خود رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم حواس جمع، آدم دقیق، کسی که مو را از ماست بیرون می کشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Someone who is thorough is always very careful in their work, so that nothing is forgotten. آدم حواس جمع، آدم دقیق، کسی که مو را از ماست بیرون می کش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با تحقیق و جستجو: معلوم کردن، پیدا کردن، دریافتن، پی بردن، مشخص کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با: have none of; not or won't or wouldn't hear of نشنیده گرفتن، اجازه ندان، تاب نیاوردن، قبول نکردن، تحمل نکردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استعاره ای است از شرایط مصیبت بار در سنگرهای جنگ جهانی اول.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جذاب، بامزه، بامسما، به یاد ماندنی، دهان پر کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولایت، زادگاه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه آلمانی قابل شمارش و مذکر ( با تلفظ باکس بویتل ) به معنی شیشه شراب شکم دار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وظیفه همسری، وظیفه شوهرداری.

پیشنهاد
٠

به خاطر کسی، به خاطر خشنودی کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق بخور و نمیر، آب باریکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سُر و مُر و گُنده، لُپ های گل انداخته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنار آمدن، تن دادن، به هر سازی رقصیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک بام و چند هوایی، هُرهُری مسلکی.