پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٨٣٢)

بازدید
٣,٣٢٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک ماده چرب، مومی یا بر پایه آب است که برای آراستن و حالت دادن مو به کار برده می شود. پماد به مو ظاهر براق و صاف داده و برخلاف واکس مو خشک نمی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتاقانه حریصانه با شور و شوق با چابکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چشم توی چشم شدن خیره شدن به نگاه کسی زل زدن به چشم های کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A 180 - degree turn; a direct reversal of direction or orientation, as from front to back or left to right. نیم دور زدن 180 درجه چرخیدن عقب گرد کردن ...

پیشنهاد
١

To provide somebody/something with something that they need or want, especially in large quantities. نیاز کسی را برطرف کردن خواسته کسی را اجابت کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شک نکنید بله حتما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگران را کنار یا پس زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راستی. . . واقعا. . . می گم. . . ببینم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In a way that is annoying to someone. کاری که باعث رنجش و ناراحتی کسی شود They were late again, ( much ) to our annoyance. دوباره دیر کردند و کلی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین کاخ در برلین آلمان است که در منطقه شارلوتنبرگ از ناحیه ( شارلوتنبورگ - ویلمرسدرف ) واقع شده است. این کاخ در اواخر قرن ۱۷ میلادی به دستور فرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود را لوس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرحه شرحه کردن تکه و پاره کردن ریزریز کردن سلاخی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همگی با هم همزمان با یکدیگر همه یک صدا به اتفاق دسته جمعی همه یکدست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجا فی الفور بی درنگ فوری بدون معطلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قر دادن قروغربیله

پیشنهاد
١

If you keep an eye on something or someone, you watch them carefully, for example to make sure that they are satisfactory or safe, or not causing tro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش کسی یا چیزی ایستادن پیش کسی یا چیزی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخت بلند بخت یاری خوش اقبالی اقبال خوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یقین کردن مطمئن شدن خاطرجمع شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

لابد شاید احتمالا مثال: This would be Revolver Muzzle, back from Anhalter station, having collected E. R. این لابد ریولور موزل است که از ایستگاه آنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A person who wishes or pretends to be something. کسی که آرزو دارد یا تلاش می کند کسی یا چیزی بشود کسی که قرار است بعد از این در کاری به جایی برسد بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To discuss, examine, describe, or explain something in a detailed or careful way. چیزی را با دقت و با جزییات بررسی و تشریح کردن و مورد مداق قرار داد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فونیاسوفوبیا For some, it's a real source of anxiety. In fact, it's called foniasophobia when one has a paralyzing fear of being murdered by a serial ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مامور، کننده کار، مجری و اجرا کننده جنایت یا خشونت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تکان دهنده دردسرآفرین رعب آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم: مأخوذ به حیا متواضع باحیا ساده افتاده سر به زیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کله گنده آدم با نفوذ مشهور متخصص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در ابتدای جمله: اینجا بود که. . . همان وقت. . . در این هنگام. . . افزون بر این. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

bring together ( forces ) again in order to continue fighting سازماندهی مجدد نیروها برای ادامه نبرد a mass meeting of people making a political prote ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To defend or support a particular idea or a person who is being criticized or attacked. دفاع یا حمایت کردن از ایده یا فردی خاص که مورد انتقاد یا تها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکلک درآوردن ریشخند کردن ادا درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You are acting or progressing in a way that is likely to result in failure. راه ترکستان در پیش گرفتن راه ناکجاآباد مسیر اشتباه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Meaning that you are in the same bad situation as they are عامیانه: وضعیت بد مشابه دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

To include different types of things عامیانه: قروقاطی بودن خرتوخر بودن دیگ درهم جوش بودن حالتی که در آن سگ صاحبش را نشناسد

پیشنهاد
٠

To make known something that somebody wants to keep secret . فاش کردن راز کسی پته کسی را روی آب انداختن دست کسی را رو کردن آخر چیزی را لو دادن ( مان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا، الا مثال: Unless you call me to say you're not coming, I'll see you at the theatre پیشنهاد اول: تا زنگ نزنی و نگی که نمیای، من توی تئاتر منتظرتم. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To agree with another person that you are going to do something or that something is going to happen. قرار و مدار گذاشتن با کسی برای انجام کاری تواف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To say something as an excuse or explanation. بهانه کردن توجیه آوردن شانه خالی کردن عذر آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصویر خیالی لرزان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مگر اینکه الا اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پری چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه غرب ) غول چراغ جادو ( در فرهنگ عامیانه شرق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قانون حمایت از نظامیان سابق ( بازنشسته/از کار افتاده/مستعفی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سوراخ موش درآمدن آفتابی شدن سر قرار آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You can use it to describe a situation where someone is left with something after a period of time or after a process has taken place. For example, " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تضعیف موذیان قدرت حاکمه کاهش تدریجی اثربحشی فرسودن پایه های قدرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A place where people await transportation via bus, train, or other forms of mass transit at a regional hub outside the public right - of - way. This ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با اینکه با آنکه دوستان در این عبارت fact به معنی واقعیت یا حقیقت نیست بلکه همان وجود است که البته وجودش حشو قبیح است و در ترجمه جایی ندارد. معادل ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A scheduled meeting held in accordance with the approved calendar/schedule of meetings. جلسه برنامه ریزی/هماهنگ شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Force someone to be specific and make their intentions clear. به زور از کسی اقرار یا نیت گرفتن Restrict the actions or movement of an enemy by firin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکل اختصاری