پیشنهادهای جلیل جعفری (١,٧٥٩)
چشم و دل سیر، بی چشمداشت، دارا.
این غذا در ایران نیز از محبوبیت خاصی برخوردار است و احتمال می رود برای اولین بار در جنگ جهانی دوم به ایرانیان معرفی شده است. شنیتسل عرضه شده در ایران ...
Someone uninteresting, dull, strange , ugly or fat. آدم کسل کننده، حوصله سربَر، عجیب، ناجور، زشت، چاق، بی خاصیت.
دمق شدن، بی دل و دماغ شدن، پکر شدن، خود را باختن، از دست دادن روحیه، نژند شدن.
Acquire great wealth by one's own efforts. با تلاش خود به ثروت بسیار رسیدن.
کاردرست، حرفه ای در کاری.
حرفه ای و همه کاره بودن در کاری
Give someone his / her due, to give what justice demands; treat fairly. منصف بودن، به عدالت رفتار کردن.
اهل قُرِنتُس. یکی از شهرهای مهم یونان محسوب می شد. ترکیبی از نژادهای مختلف در قُرِنتُس زندگی می کردند. این شهر دارای اقتصادی شکوفا بود، و مردمانش به ...
حرف ندا به معنای: یا مسیح! پروردگارا! خداوندا! ای داد و بیداد!
A person prophesied in Daniel 9:25 who will come ( or appear, or be known publicly ) after 490 ( Sixty - nine Sevens ) years from a word ( or command ...
اخلاق تند، اخلاق سگی.
Dreamy or listless. of or like the moon. slang. crazy or foolish. جاهل، بی تجربه، خام، بی ملاحظه، رویایی، سر به هوا.
English speakers often use "arcadia" to designate a place of rustic innocence and simple, quiet pleasure. "Arcadian" can mean "idyllically pastoral" ...
A relationship with someone of the opposite sex; a girlfriend or boyfriend. رابطه با فردی از جنس مخالف؛ دوست دختر یا دوست پسر.
وادی خاموشان عطار: ازین وادی خاموشان خبر خواه وگر داری خبر زیشان عِبَر خواه حافظ: عاقبت منزلِ ما وادیِ خاموشان است حالیا غُلغُله در گنبدِ افلاک انداز
موی دماغ، دست و پا گیر، فردی که چوب لای چرخ کسی می گذارد.
متجاهر، فَشَل.
A ploy is a clever plan that helps you get what you want. طرح و نقشه زیرکانه برای رسیدن به هدفی. یا به دست آوردن چیزی.
ترفند سیاسی، حقه سیاسی.
to walk with intentionally heavy steps, especially as a way of showing that you are annoyed. راه رفتن با گام های محکم و سنگین که در مواقع خشم بروز م ...
مرد اواخواهر ، اُبی ( oby ) پسری که شبیه دخترهاست.
The raised fist, or the clenched fist, is a long - standing image of mixed meaning, often a symbol of solidarity, especially with a political movemen ...
Used to say that something good or desirable is not likely to happen. همیشه آن چیزی که انتظار داری اتفاق نمی افتد.
( of a person or action ) not wise or sensible; foolish. بی عقلی، بی خردی، خامی، حماقت، خریت.
( of a person ) annoyingly proud of their intelligence or skill, and liable to overreach themselves. آب زیرکاه، مارمولک صفت، دارای هوش سیاه.
تنها شاخه مسیحیت که به تثلیث معتقد نیست. شاهدان یَهُوَه نهایت سعی خود را می کنند که در زندگی شان عیسی مسیح را سرمشق قرار دهند و مسیحی خوانده می شوند ...
To believe that someone is good, honest, sincere, etc. باور/ایمان داشتن به خوبی، صداقت، ارادت، کار و. . . کسی.
Believe in somebody to feel that you can trust someone and/or that they will be successful: باور/ایمان داشتن به توانایی/موفقیت کسی.
To follow a person or animal closely and secretly, often to try to catch or attack them. سایه به سایه کسی/چیزی رفتن به منظور گرفتن یا حمله کردن. To ...
Able to be done by people. حاصل دست بشر In a way that is humane ( = showing kindness, care, and sympathy ) . انسان دوستانه، بشردوستانه. Within the ...
Bitterness or sharpness in a person's remarks or tone. کلام/سخن/لحن/بیان: برندگی، تندی، تیزی، تلخی، برش، سوزش، شدت.
ساختمان: رنگ آمیز، رنگ کار، رنگ زن، صباغ.
Auxiliary police, also called volunteer police, reserve police, assistant police, civil guards, or special police, are usually the part - time reserv ...
Cauliflower ear is an irreversible condition that occurs when the external portion of the ear is hit and develops a blood clot or other collection of ...
A nice automobile. One of which can often be found in the African - American communities, often featuring loud bumpin' stereo systems, and 20" or lar ...
گودی چشم
با حالت تعجب: نه بابا! دست بردار! جان من! بی خیال! بگو به خدا! مرگ من!
اضافه بنا، ساختمان الحاقی، توسعه، هر چیزی که به چیز دیگری اضافه شود.
رک گویی، صراحت بیان.
To refuse to recognize or acknowledge; disown; disavow; repudiate. جلوی کسی را گرفتن، مانع کسی شدن، بازداشتن کسی.
Idiom UK old - fashioned. a friendly way of talking to a man: Look here, my boy, this simply won't do. SMART Vocabulary: related words and phrases. ...
The phrase "It's good to be back" is commonly used when someone returns from a period of absence, such as a vacation, being released from jail, or le ...
Buy or sell ( stolen goods ) . مال خری، خرید و فروش کالای دزدی، آب کردن مال دزدی.
Someone who is always correct and very thick. ( عامیانه ) صمیمی، جون جونی، اخت، خودمانی.
A rich man. خرپول، ثروتمند، پولدار، غنی، محتشم، مایه دار، دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال، با شوکت و دبدبه، توانگر.
Used to introduce a reason for what you have just said. بنا به دلیلی، دلیل آوردن برای گفته خود.
خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.
To defend oneself in a court of law. دفاعیه در دادگاه.
When one was young. در زمان جوانی