پیشنهادهای A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)
جالب است که بدانید که نام مصر از زبان پارسی و اَکَدی آمده است. نام ایجِپت از یونانی آمده. در حالیکه خودِ مصریان به کشورشان میگفتند کِمِت. دربارۀ کش ...
جالب است که بدانید که نام مصر از زبان پارسی و سپس اَکَدی آمده است. نام ایجِپت از یونانی آمده. در حالیکه خودِ مصریان به کشورشان میگفتند کِمِت. حتی خ ...
۱. [وَلی] : واژه ای عربی به چَمِ دوست، نگهبان یا کسی که عهده دار انجام کارهای کس دیگر باشد. ۲. [وَلی] : ولیکن و اما که استثناء را رساند. ۳. [وِلّی] ...
در گویش اراکی به صورت وِیلُن تلفظ میشه. به فردی گفته میشه که بی خانمان، در به در، ولنگار، سرگردان و حتی هرزه هست. کسیکه زیاد در خانه پیداش نمیشه و یک ...
?what do you foresee for us : چه آینده ای برای ما میبینی؟
Outsider : بیگانه، غریبه، اجنبی، خارجی
planet : اُلوا، هَرباسپ، کوکب، سیاره planetary : صفتِ واژۀ بالاست. The new planetary governor of Arrakis: سیاره دارِ جدیدِ اراکیس
دوستان کوکب نمیشه ستاره. کوکب یعنی سیاره. برای ستاره در عربی از نجم و نجمة استفاده میکنند . ( خورشید را در عربی میگن الشمس ) . پس اگر اُلوا برابر باش ...
درود بر All hail king Phillip the second : درود بر پادشاه فیلیپ دوم
پیش گویی ◀️ the prophecy has been accomplished : پیشگویی به حقیقت پیوسته
to get someone killed ◀️ Jenson is going to get him killed : جنسن اون را به کشتن میده ( خواهد داد )
صلح کردن با - آشتی کردن با Persia made peace with Rome : ایران با روم صلح کرد
It's a hard crossing : رد شدن ازش سخته
🔴a covered bed that has long poles on the bottom and that was used in the past for carrying a very important person تخت روان
اسم شمارش پذیر 🔴 a priest or minister in the Christian church ◀️ Reverend mother : مادر روحانی
بی ریا - روراست - بی شیله پیله He's sincere : او بی ریاست.
مسخره بازی کافیه
You are welcome: قابلی نداشت/خواهش میکنم ( در پاسخ به سپاسگزاری دیگران از شما ) You are welcomed: خیلی خوش آمدید ( زمانیکه کسی میاد خونه تون ) You ...
You are welcome: قابلی نداشت ( در پاسخ به سپاسگزاری دیگران از شما ) You are welcomed: خیلی خوش آمدید ( زمانیکه کسی میاد خونه تون ) You are not welc ...
درسته که در انگلیسی واژۀ Rat را برای توهین و کژدهنی به کسی بکار میبرند و ما هم در پارسی گاهی به یک فردِ خائن میگیم موشِ کثیف. اما واژۀ مَموش اصلاً با ...
take someone on a date : کسی را بردن به قرار ( عاشقانه ) i wanna take you on a date : میخوام ببرمت سر قرار
در گویش اراکی، خواهر ( sister ) را به شکل خوآر تلفظ میکنند. البته برخی افراد و اینکه بیشتر در میان سالخوردگان و قدیمی های اراک بکار میره.
سَرَخُّر به فرد بسیار زرنگ، شارلاتان، قالتاق، هفت خط، موذی و تیز و بز گفته میشه. سَرِ خَر به فرد مزاحم و آزاررسان.
[گویش اراکی] ببین! مثال: مُنُ بِین : به من نگاه کن
[گویش اراکی] پدر زن
[گویش اراکی] دیوانه، روان پریش، خُل و چل، روانی
[گویش اراکی] پا برهنه ( یعنی دمپایی یا کفش نداشته باشی )
قدمت واژه ای است عربی. پارسی آن میشود: دیرینگی - پیشینه - کهنگی در انگلیسی هم میشه از واژگان زیر بهره برد: Antiquity, Oldness, Agedness, Ancientness
چُلْم ( پسماند و کثافت درون دماغ ) She's holding and rolling a booger
الهه یک واژه و نام زنانۀ عربی است. الهه در پارسی به چَمِ ( معنی ) ایزدبانو و خدای زن است. در انگلیسی میشه Goddess
Brave یعنی شجاع اما از آنجا که شجاع واژه ایست عربی، بنابراین بهتر است از واژگان زیر بهره ببریم: بی پروا - دلاور - بی باک - دلیر - نترس - تَهَم - تَهَ ...
میرزا حسن مستوفی الممالک ( ۲۴ مهر ۱۲۵۳ خورشیدی آشتیان – ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران ) ، معروف به �آقا�، دولتمرد ایرانی و پنج دوره نخست وزیر ایران ( رئیس الوز ...
عَضُدالدوله ابوشجاع پناه خسرو ( فناخسرو ) دیلمی ( زاده ۲۴ سپتامبر ۹۳۶ میلادی و درگذشته ۲۶ مارس ۹۸۳ ) یکی از امیران خاندان بوئیان در ایران و عراق بود. ...
عضدالدین ابوشجاع آلپ ارسلان محمد ( ۲۰ ژانویهٔ ۱۰۲۹ – ۱۵ دسامبر ۱۰۷۲ ) مشهور به آلپ ارسلان، دومین سلطان از امپراتوری سلجوقی بود که از ۱۰۶۳ تا ۱۰۷۲ میل ...
Crusade: جنگ چلیپایی Crusades: جنگهای چَلیپایی چلیپا واژه ای است پارسی و صلیب عربیِ آن و Cross انگلیسیِ آن ( که خود از لاتین به زبان ایرلندیِ کهن، س ...
Crusade: جنگ چلیپایی Crusades: جنگهای چَلیپایی چلیپا واژه ای است پارسی و صلیب عربیِ آن و Cross انگلیسیِ آن ( که خود از لاتین به زبان ایرلندیِ کهن، س ...
Lionheart به چَمِ شیردل، پاژنامِ ( لقب و صفت ) ریچارد یکم بود. او در سده های میانی شاه انگلستان بود و در جنگ های چَلیپایی ( صلیبی ) شرکت کرد. نکتۀ جا ...
بسیار ناخشنود، ناخرسند، آزرده خاطر، دلخور و ناراضی این زاب ( صفت ) با more و most تفضیلی و عالی میشود. 🔴 unhappy and annoyed ◀️She has to deal with ...
شق القمر کردن - آپولو هوا کردن - کوه کندن - کار بسیار شاق و بزرگی انجام دادن ◀️ You might think he's invented fire, but he did nothing special شاید ...
شق القمر کردن - آپولو هوا کردن - کوه کندن - کار بسیار شاق و بزرگی انجام دادن ◀️ You might think he's invented fire, but he did nothing special شاید ...
She - Dog دو چم دارد: ۱. ماده سگ ۲. جنده - فاحشه - روسپی
🟪 I N C U B A T O R 🟪 نام/اسم ۱. ( در دانش پزشکی ) دستگاهی پزشکی که نوزادانی که پس از زاده شدن دچار تنگی نفس میشوند و یا ضعیف و بیمار هستند را می گ ...
Covenant یک نام ( اسم ) شمارش پذیر ( قابل جمع بستن ) است که s میگیرد. 🇮🇷 به فارسی: ۱. [پیمان/سازش/موافقت/قرارداد/معاهده/توافق] هنجارین و آئین مند ...
یک بازی ددمنشانه ( وحشیانه ) در جهان هست به نام گاوبازی اسپانیایی. یک گاو نر بالغ را در میدانی بزرگ می آورند. او را می ترسانند، تحریک به یورش می کنند ...
🔴 old - fashioned : a sexually attractive and playful woman who often causes trouble ◀️ a clever little minx یک نام/اسم شمارش پذیر ( countable )
🔴 something that you do or are given to do in order to show that you are sad or sorry about doing something wrong [noncount] ◀️ She did/performed ( ...
صفتی که more و most میگیرد. 1 : not usual or normal : strange ◀️ It seems peculiar that he would leave town and not tell anybody. ◀️ The dog's pec ...
۱. اندوهگین، آزرده، ناسوده، بدبخت، فلاکت زده، ، تیره بخت، سیاه بخت، نگون بخت، به خاک سیاه نشسته ۲. ناخوشایند، بد ۳. بی کیفیت، ناتوان، پست، نامرغوب، ب ...
این واژۀ عربی به چَمِ شُل کردن و بی تفاوتی است. اینکه فعال نباشید و بی انگیزه و بی اراده باشید و کاری انجام ندهید. Passivity
Contradiction 🇬🇧 تناقض 🇸🇦 ناسازواری 🇮🇷 البته این پیشنهاد من است و باز هم دوستان میتوانند پیشنهادهایی را ارائه کنند