پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٤٣)

بازدید
١٠,٣٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ای آلمانی به چم کوچک، کوچولو، ریز. شیوۀ خوانش: کلاین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔴 the position in which someone stands, sits, lies down, etc. , especially as a model for a photograph, painting, etc. ◀️ she's amazing at the pose

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این روابط می توانند برای بسیاری گیج کننده باشند که همگیِ آنها را یکجا در کنارِ هم می بینیم: ۱. ناخواهری/خواهرخوانده ( Step - sister: هیچ والد مشترکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حَیّ : زنده ( زاب ) لا: منفی ساز یموت: می میرَد زنده ای که نمی میرد. در اسلام این را به الله می گویند. کسیکه هرگز نمی میرد. The alive one who nev ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شاخه ای از علوم پزشکی در خصوص تأثیر بیماری ها بر سطح بافتی و سلولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Wow, lookit. it's magnificent : وای، نگاهِش کن. زیباست. گاهی Look it را سرهم مینویسند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرهایِ پارسیِ واژۀِ عربیِ *مَجّانی* این دو اَستَند: ۱. رایِگان ۲. مُفتی - مُفتَکی - مُفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر درخوری برای واژۀ خارجی، میتواند همین واژۀ [برون مرزی] باشد. دشمنان خارجی ❌ دشمنان برون مرزی✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی شهر فرنگ به عنوانِ یک زاب ( =صفت ) به چَمِ [بسیار شلوغ، درهم وبرهم، به هم ریخته، شلوغ پلوغ، نامنظم و آشفته] بکار میرود. مانند: وایییی، چرا اتاق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گشت وگذاری ( بیشتر کوتاه مدت و گروهی ) که برای خوشگذرانی رخ میدهد. میتوانم به سادگی آنرا به [گشت وگذار] واگردانی کنیم. Trip by a group of people, us ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنگ واژه ایست پارسی. هنگ یکی از یگان های راهکنشی است که معمولاً از دو یا چند گردان تشکیل می شود و به کسیکه آنرا فرماندهی میکند سرهنگ یا سرتیپ میگویند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با درود. Plaza واژه ای است اسپانیایی، به چَمِ مِیدان ( مانند میدانِ نقش جهان یا میدان تایمز در نیویورک ) که در انگلیسی به آن Square میگویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The 4th caliph after Muhammad 1 ) Abu Bakr 2 ) Umar 3 ) Uthman 4 ) Ali

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shia Rave = Shia Party همان مراسم های سینه زنی شیعه ها را در انگلیسی گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shia = شیعه The Shiites : شیعیان [خوانِش: شی آیتس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسش های چندباری - پرسش های پرتکرار - پرسش های بسیار پرسیده شده FAQ = frequently asked questions

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to blow someone means: 1. to blast and explode him 2. to suck his dick

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Slang: Vulgar. to perform fellatio on a man آلت لیسی - ساک زدن کوتاه شده ی Blowjob است در عامیانه. البته blow به معنی منهدم و منفجر کردن هم است blow ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساستاری ( 🇮🇷 ) = سیاسی ( 🇸🇦 ) = Political ( 🇬🇧 )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

البته ساستاری به چَمِ ( سیاسی ) است. پس زاب است و نه نام واژه. ولی ساستار نام واژه است. ساستاری برابری درخور برای سیاسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از آنجا که *مصنوعی* واژه ای است عربی، بنابراین بهتر است به جای گفتن *هوش مصنوعی* از این دو بهره جوییم که زیباتر هم هستند: ۱. هوشوارِه ۲. هوش ساختگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درون نشوید - درون نیایید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آنجا که *ممنوع* و *ورود* هر دو عربی هستند پس No entry را به [درون نشوید] واگردانی میکنیم. No Entry = درون نیائید - درون نشوید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زابی است به چم هم ریشه. برای نمونه: ◀️ Raandan or Rudndan is a Persian word which is cognate with English RUN. : راندن یا روندَن با واژۀ Run در انگلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برخلاف ذهنیت بسیاری از افراد، دو در این واژه هیچ پیوندی با شمارۀ ۲ در پارسی ندارد. این واژه تورکی است و به شکل /دُق لو/ یا /doq. lu/ خوانده میشود. دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزون بر چمارهایی که همیاران نام بردند، به چَمِ خرفت، زبان نفهم، شاسکول، خردباخته و سبک سر هم میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این واژه که ریشه ی سُغدی - ایرانی در اصل بوده خوشَنگ که ترکیزه شده است. روشنگری بیشتر: • خوش اَنگ = بسیار خوش و دلچسب اَنگ به چم بسیار. مانند: • هو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از دوست داشتنی ترین سبزی ها در میان ما ایرانیان همین سبزی است. البته توجه فرمائید که این واژه عربی است و بایستی رفته رفته به جای آن از واژۀ بسیار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آشغال واژه ای است پارسی، برابر با خاکروبه و پَسماند. در عربی به آن نُفایة یا زُبالة میگویند. در انگلیسی هم Trash, Rubbish, Garbage, Leftovers, Debr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در اینجا ایواز به پارسی سره سخن برانید. یعنی تنها/صرفاً پارسی گویی کنید. از واژگان بیگانه بپرهیزید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Winding roads : راه ها/جاده های پرپیچ و خم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام زیبایی از زبان پارسی. منو همان مینو است. مینو به معنی بهشت و آسمان است و منوچهر یعنی کسیکه چهره ای بهشتی و آسمانی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراک] چِقِلِه یا چِغِلِه همان ناپاکی، پلشتی، کثیفی و یا چِرک است. مثلاً میگویند ظرف ها را خوب نشستی. همینطوری چِغِلِه پِلّی گذاشتی تو کمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لگد/لقد/لقه زدن تو کون یک شخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاسکول، بَبو، پَخمه، کُس مغز، پَپِه، کُسخُل، خِرِفت، هالو، ابله، بیشعور، احمق، کودن، نَفَهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. به هم ریخته و نامنظم ( موی سر ) ۲. مربوط به جنگل - ساکن جنگل - در پیوند با جنگل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلیا که امروزه این واژه را بکار میبرند، اصلاً نمیدونند معنیش چیه. فکر میکنند پلشت یعنی بی خاصیت، بی عرضه، دست وپا چلفتی، بدردنخور یا احمق. ولی در اص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Toledo: استانی در اسپانیا / شهری است در ایالت اوهایو از کشور ایالات متحده Fresno: شهری در ایالت کالیفرنیا Modesto: شهری در ایالت کالیفرنیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُرُسنِه = گُشنِه = Hungry

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تُندتَر دویدن از چیزی ◀️ You get better & I'll teach you to run as fast as me. ?You'll teach me to outrun cancer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔰 نام واژۀ شمار پذیر ( ناخودمانی و رسمی ) 📑 ۱ ) دیده بان - پاسبان - نگهبان - نگهدار ۲ ) سِرایدارِ آموزشکده ( مدرسه ) : کسیکه همواره در آموزشکده سر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

be above / be beyond one's pay grade, to be above one's level of ability, skill, knowledge, or authority: It's beyond this court's pay grade to alter ...