پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٤٣)

بازدید
١٠,٣٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

informal in trouble or difficulty. "he landed in deep water when he began the affair"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به عنوان فعل میشه موافقت کردن با بک پیشنهاد یا یک سخن و تایید کردن آن ◀️ if I were forced to compete in the Olympics, what sport would I play? i got ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

What does it mean to have a mean mug? ( African - American Vernacular, transitive ) To shoot a dirty look at ( someone ) ; to express hostility or m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای صریح ( انگلیسی: Denotative meaning ) ، در فلسفه زبان، به عنوان جنبه مهم دلالت معنا مورد مطالعه قرار می گیرد. معنای صریح معنای صریح در معناشنا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای صریح ( انگلیسی: Denotative meaning ) ، در فلسفه زبان، به عنوان جنبه مهم دلالت معنا مورد مطالعه قرار می گیرد. معنای صریح معنای صریح در معناشنا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خط تیره 🇮🇷 🇬🇧 Dash 🇫🇷 Tiret en dash ( – ) em dash ( — )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

?She's my age : هم سِنِ منه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِنه دِکارت ( به فرانسوی: Ren� Descartes ) ( زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت، اَندر - اِ لُوار فرانسه – درگذشتهٔ ۱۱ فوریهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد ) ریاضی د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علامت مَدَّک یا پیچ ( ~ ) جزء نشانه های نوشتاری برخی زبان هاست. مدک در بالای برخی از حروف الفبای لاتین قرار می گیرد و صدای آن حروف را غُنه ای ( تود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به کانالهایی مانند کانال تلکرام دِهلیز هم میتوان گفت. لینک > پیوند پروفایل > نمایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You can trust me : میتونی بهم اعتما/دلگرمی/پشتگرمی داشته باشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

i like you ازت خوشم میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'm very happy بسیار بسیار شادمان، شادکام، شاد، سرخوش، دلشاد، خورسند، خرسند و خوشحال استم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

verb [ obj] : to destroy ( something, such as a building ) completely : demolish — often used as ( be ) razed ◀️ The old factory was razed to make ro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با چند نمونه یاد بگیریم: ◀️ I'll see you in a little whie ( very soon ) ◀️ I'm going to stay here a little while ( for a moment, for a short period ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژهه ای که هندی ها در پاسخ به واژۀ توهین آمیز pajeet ساختند و آنرا به مسلمانان پیوند میدهند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ای است که مسلمانان برای بددهانی، کوچک شماردن، دست انداختن و ریشخند کردن مردمان نامسلمانِ کشور هند ( به ویژه هندوها ) به کار میبرند. ( بارِ چَمار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میدان و زمینی که در آن جنگ و نبرد روی می دهد را آوَردگَه میگویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکی از نکته های چشمگیری که دربارۀ این واژه هست، شباهتِ بیش از اندازۀ این واژه در پارسی با همتای آن در زبانِ آلمانی است. در آلمانی به استان میگن زوشتَ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسیِ و تاریخچه ی نام آتوسا آتوسا ریختِ یونانی شده ی واژه یِ اوستاییِ [هوتَؤسا] و یا [خوتَوُسا] به چَمِ آنچه که بسیار از خود چِکه و قطره رها م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسیِ و تاریخچه ی نام آتوسا آتوسا ریختِ یونانی شده ی واژه یِ اوستاییِ [هوتَؤسا] و یا [خوتَوُسا] به چَمِ آنچه که بسیار از خود چِکه و قطره رها م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریشه شناسیِ و تاریخچه ی نام آتوسا آتوسا ریختِ یونانی شده ی واژه یِ اوستاییِ [هوتَؤسا] و یا [خوتَوُسا] به چَمِ آنچه که بسیار از خود چِکه و قطره رها م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویشِ آفریقایی آمریکایی از زبان انگلیسی cuh کوتاه شدۀ واژۀ لاتینِ Cousin است. The word “cuh” is short/slang for cousin. what gang members affili ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. بنگاه خبررسانی بریتانیا ۲. کیرِ بزرگِ سیاه رنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

IPA به چَمِ: الفبای آوانگاری بین المللی و با ALA - LC romanization متفاوت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر با لب بیاد، میه گرد و غنچه کردن لب انگار ناراحتی pursed lios : لبهای غنچه و یک مثال دیگر: The [�] is a typical French vowel: you pronounce it by ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوستان گرامی، جِنسیَّت عربی است و نه پارسی. ما قرار است که پارسی سخن بگوییم، نه عربی. بنابراین از برگزیدنِ واژگانِ بیگانه برای ترجمه ی واژگان انگلیسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وَرزیدَن، کارواژه ای پارسی است به چَم و معنی: با دست مالش دادن، زیر و رو کردن، قرب و قاطی کردن، چِلّاندَن و فِشُردَن. مثلاً میگن: برای پخت شامی بای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در پارسیِ میانه واژه ای بود به نامِ نیبِگ ( Nibeg ) که برابر است با کتاب که واژه ای است تازی. البته شمار بسیاری از دوستان واژه های دیوان و نَسک را هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برابر است با واژۀ اَرَبیِ کتاب در پارسی میانه واژه نیبگ ( nibeg ) واژه رایجی به معنی کتاب در کل بوده است ( در معنی سنگ نوشته یک بار به کار رفته است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تارک یک واژه عربی و زابِ نهادی است. یعنی رها کننده و ترک کننده. صلاة هم که واژه ای اسلامی و عربی است که در پارسی میشود نماز پس روی هم رفته به کسی می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژاژ 👈🏼 کنایه از سخنِ بیهوده، چرند و چرت و پرت ژاژاخا 👈🏼 بیهوده گو، کسیکه سخن چرند و بی ارزش میزنه ( زاب فاعلی ) ژاژخایی 👈🏼 چرندگویی، بیهوده گو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهم عربی است. بنابراین بایستی از واژگانی دیگر که ایرانی هستند بهره جوییم. دوستانی مِهَند و کِرامَند را پیشنهاد دادند که همتاهای بدی نیستند. ولی در ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ریشۀ این واژه پارسی است، نه ترکی. ترک ها این واژه را مانند بسیار واژگانِ دیگر از زبان پارسی وام گرفتند. البته گمانه زنی هایی هم هست که میگویند این وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[گویش اراکی] خوانش: تُ لُّ ن Tollon به چَمِ ( معنیِ ) بسیار داغ بیشتر برای لوازم آشپزخانه، به ویژه دیگ و قابلمه و کاسه به کار میره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Yoot یا Yute همان Youth است ولی گاهی به معنی بچه و فرزند هم است. بیشتر تحت تأثیر گویش جاماییکایی این واژه ساخته شده. damn, she wants a black yoot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک زاب است به چَمِ چیزیکه گمان میکنیم بایستی بسیار خفن، شگفت انگیز، گران و ویژه نمونه: برات یک هدیه خریدم. اونقدرا که فکر میکنی خاص و آنچنانی نیستش. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه بندان !what a nasty traffic : عجب راه بندانِ گَندی 😡😒

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این واژه فرانسوی است ( Entracte ) در انگلیسی به جای آن از Intermission بکار میبرند. معنی این واژه میشه: a short break between the parts of a perform ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژۀ برانکارد ریشۀ لاتین و فرانسوی دارد که به انگلیسی و فارسی راه یافته. البته در انگلیسی آنرا به کار نمیبرند. در انگلیسی از ۲ واژۀ Stretcher و Gurn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به انگلیسی: First - person singular به عربی: اول شخص مفرد به پارسی: ؟؟؟؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مفرد بیش از اندازه عربی است و بایستی برای این واژۀ انگلیسی برابری پارسی برگزینیم. First - person singular : اول شخص مفرد ( که هر ۳تاش عربی بود و بای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زبان میانجی یک زبان است که بین دو گروه که زبان مادری مشترک ندارند، به کار می رود، به خصوص اگر یک زبان سوم به کار رود که با زبان هر دو گروه متفاوت باش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

used to praise a person who has done something well خیلی مردی پرچمت بالاست بنازمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( نام ) توفانی پُرباد، خشن، نابودکننده و درهم کوبنده زاب ( صفت ) آن میشود Tempestuous به چَمِ: 1. literary : affected by a tempest : stormy 2. full ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در زبان فرانسوی، Liaisonهمان خوانشِ واژگان است، به گونه ای که در آن چنانچه شدنی است، پایان یک واژه را به بخش آغازین واژۀ پَسین میچسبانیم و با هم میخو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۲ واژۀ سِپَند و وَرجاوَند که سراسر پارسی و ایرانی هستند را همتاهای مقدس و شریف میدانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فرانسوی MDR دقیقاً همانند LOL در انگلیسی است که یعنی: MDR – Mort de Rire

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُرداد❌ اَمُرداد✅

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چَلپاسِه واژه ای است که بیشتر در خوراسان ( افغانستان ) و در خاورِ ایران بکار میرود. چلپاسه همان سوسمار و بزمجه است ( یا گونه ای ویژه از آن )