پیشنهادهای A L C Y O N E U S (٨,٦٨٣)
🔴 something that you do or are given to do in order to show that you are sad or sorry about doing something wrong [noncount] ◀️ She did/performed ( ...
صفتی که more و most میگیرد. 1 : not usual or normal : strange ◀️ It seems peculiar that he would leave town and not tell anybody. ◀️ The dog's pec ...
۱. اندوهگین، آزرده، ناسوده، بدبخت، فلاکت زده، ، تیره بخت، سیاه بخت، نگون بخت، به خاک سیاه نشسته ۲. ناخوشایند، بد ۳. بی کیفیت، ناتوان، پست، نامرغوب، ب ...
این واژۀ عربی به چَمِ شُل کردن و بی تفاوتی است. اینکه فعال نباشید و بی انگیزه و بی اراده باشید و کاری انجام ندهید. Passivity
Contradiction 🇬🇧 تناقض 🇸🇦 ناسازواری 🇮🇷 البته این پیشنهاد من است و باز هم دوستان میتوانند پیشنهادهایی را ارائه کنند
خمیده Cursive Letter
۱. جَلّاد - آدمکش - شکنجه گر ۲. بَد سِرِشت - بد ذات - بد نهاد
🇬🇧 انگلیسی: Word 🇸🇦 عربی: کلمه - لغة 🇮🇷 پارسی: واژه
بهترین چَم ( معنی ) برای این واژۀ انگلیسی، واژه نامه است. به آن لغت نامه و فرهنگ لغت هم می گویند که بهتر است بکار گرفته نشوند. زیرا لغت واژه ای است ع ...
این واژه چَم و کاربردهای بسیاری دارد. ولی من به شما ۳ تا ازمهمترین آنها را میگویم: ۱. چَلیپا که در زبان عربی به آن صلیب میگویند. چوبی به شکل مثبت که ...
🔖 روش خوانش: در انگلیسی بیشتر به شکلِ { لیج | Leej } خوانده میشه ولی گاهی برخی کَسان این واژه را { لیژ | Leezh } میخوانند. در فرانسوی بدین گونه خوا ...
کلبۀ چوبی که در کنارۀ رودخانه در اسکاتلند یا ایرلند ساخته میشد
زاب ( صفت ) رسمی: [more rapacious; most rapacious] formal : 🔴 always wanting more money, possessions, etc. : wanting more than is needed or deserve ...
گروه جادوگران ( a group of witches ) این واژه را میتوان با افزودن وات s جمع کرد.
🔴 reddish brown قهوه ای متمایل به سرخ ( صفت )
نرم شدگی ( در زبان گفتاری انسان ها )
وان اگر منظمورمان وان حمام باشد، از زبان روسی به پارسی آمده. اگر وان انگلیسی باشد، به چَمِ یک می باشد. چمدان، اتو، وان همگی از روسی به پارسی آمده ...
از دید من، خودِ واژۀ پیشنهاد شده از سوی آبادیس بسیار درخور و درست است. واژهٔ [شهسوار] هم بسیار زیبنده است و هم بسیار نزدیک به چَمِ واژهٔ فرانسوی [شوا ...
برای واژهٔ [افشاء نشده] میتوان از برابر انگلیسی Undisclosed بهره برد. adjective 🔴not made known to the public : not named or identified ◀️an undis ...
برای واژهٔ افشاء نشده میتوان از برابر انگلیسی Undisclosed بهره برد. adjective 🔴not made known to the public : not named or identified ◀️an undiscl ...
اصطلاح طلب: Reformist اصول گرا: Principlist, Fundamentalist, Hardliner برای اصولگرا بیشتر principalist بکار میبرند نسبت به دوتای دیگر
Leave the door open: در را نبند ( باز بزار بمونه ) Leave the door ajar: در را نیمه باز بزار ( لای در را باز بزار ) ajar به چم کمی باز است ( slight ...
Leave the door open: در را نبند ( باز بزار بمونه ) Leave the door ajar: در را نیمه باز بزار ( لای در را باز بزار ) ajar به چم کمی باز است ( slight ...
۱. دستمال توالت ۲. واژه ای توهین آمیز که بیشتر در بریتانیایی بکار میرود. برای ناسزاگویی به یک آدم بدلباس، گدا و فرومایه گفته میشود.
درمانگاه ( که در زندان، مدرسه یا کمپ تابستانی قرار گرفته است ) جایی که زخمی ها و بیمارها را برده و درمان می کنند و از آنها پاسداری و مراقبت.
چهاردیواری، اتاق، بخش و درمانگاهی از یک کشتی یا فضاپیما که در آن بیماران را درمان می کنند یا کارهای پزشکی در آن انجام می دهند و دشواری زخمی ها و آسیب ...
یک واژاک ( اصطلاح ) در زبان انگلیسی که در ارتش و در میان ارتشی ها بیشتر کاربرد دارد. هنگامی که یک افسر یا فرمانده که جایگاه بالاتری دارد، نام یک زیرد ...
hunchback = گوژپشت ( کسیکه بر روی کمرش قوز و گوژ دارد )
یک نام زنانه ایتالیایی با خوانشِ جولیا به چَمِ باطراوت و جوان
یک گونه کوسهٔ باستنیِ منقرض شده که از وال آبی کوچکتر بوده ولی بسیار بسیار خطرناک تر و بزرگتر از کوسه های امروزی بوده.
سقوط گاهی به چمِ سرنگونی یک رژیم و حکومت هم به کار میره. مانند: سرنگونی قاجار یا رژیم فئودالی فرانسه
درود بر هم میهنان. بزرگواران، کوشش کنید به جای بکارگیری از واژهٔ عربی لباس، از یکی از واژگان زیر به صلاح دید خودتان بهره ببرید: پوشاک، پوشش، جامه، رَ ...
برج واژه ای است که در عربی بسیار بکار میره و به پارسی راه یافته. به پیرو دیدگاه برخی دوستان در اینجا، ریشهٔ این واژه میتواند چیزی جز عربی باشد. ولی م ...
با درود. یکی دیگر از واژگانِ بیگانه که شوربختانه در میانِ مردمِ ما گسترش پیدا کرده همین واژهٔ ترید است. نخست باید دانست که این واژه از زبانِ ژرمنِ که ...
دیگر جاهای ایران را نمیدونم این واژه به چه معنایی بکار میره، اما در منطقه ی ما، ژیگول برابر است با خوشتیپ، خوش پوش، قرتی و حتی سوسول. ریشه شناسی این ...
هر چند هر دوی این واژه ها عربی هستند و نه پارسی، اما بایستی بدانیم که همین را هم نادرست خوانش می کنیم و نادرست می نویسیم زیرا واژه ی دوم آباد نیست و ...
یکی دیگر از واژگان بیگانه که در ۵ سال گذشته ( به ویژه در میان آشپزهای اینستاگرامی ) بسیار گسترش پیدا کرده همین واژه است که از لاتین درونِ زبانِ انگلی ...
بی همتا، unique, special یعنی چیزی که برابر و شبیه ی نداشته باشد
Chinvat Bridge Zoroastrian mythological location The Chinvat Bridge ( Avestan: 𐬗𐬌𐬥𐬬𐬀𐬙𐬋 𐬞𐬈𐬭𐬈𐬙𐬏𐬨 Cinvat� Peret�m, "bridge of judgement" ...
از دید من میتوان از واژه ی پارسی [ واپاشی خواه] یا [جدایی خواه] برای واژه ی تماماً عربی تجزیه طلب بهره جست. البته واژگان دیگری هم می شود برای این واژ ...
درود بیکران. توجه کنید که: Dialect🇺🇸 = گویش🇮🇷 = لهجة🇸🇦 Language🇺🇸 = زبان🇮🇷 = لغة🇸🇦 Accent🇺🇸 = لهجه🇮🇷 = لکنة🇸🇦 چند نکته: ۱. پس دیدیم ...
درود بیکران. توجه کنید که: Dialect🇺🇸 = گویش🇮🇷 = لهجة🇸🇦 Language🇺🇸 = زبان🇮🇷 = لغة🇸🇦 Accent🇺🇸 = لهجه🇮🇷 = لکنة🇸🇦 چند نکته: ۱. پس دیدیم ...
زمانی که می گوییم فلانی در باغ نیست، به این چم است که ایشان شوت و پرت تشریف دارند. یعنی اصلاً در جریان رویدادهای دور و بر نیست. اما اگر گفتیم فلانی ...
زمانی که می گوییم فلانی در باغ نیست، به این چم است که ایشان شوت و پرت تشریف دارند. یعنی اصلاً در جریان رویدادهای دور و بر نیست. اما اگر گفتیم فلانی ...
زمانی که می گوییم فلانی در باغ نیست، به این چم است که ایشان شوت و پرت تشریف دارند. یعنی اصلاً در جریان رویدادهای دور و بر نیست. اما اگر گفتیم فلانی ...
زمانی که می گوییم فلانی در باغ نیست، به این چم است که ایشان شوت و پرت تشریف دارند. یعنی اصلاً در جریان رویدادهای دور و بر نیست. اما اگر گفتیم فلانی ...
أب🇸🇦 پدر🇮🇷 أم🇸🇦 مادر🇮🇷 أخ🇸🇦 برادر🇮🇷 أخت🇸🇦 خواهر🇮🇷 عمه🇸🇦 اَفدَریزه، کاکی، توریا🇮🇷 عمو🇸🇦 اَفدَر🇮🇷 دایی، کاکو🇮🇷 خاله، دایزه🇮� ...
أب🇸🇦 پدر🇮🇷 أم🇸🇦 مادر🇮🇷 أخ🇸🇦 برادر🇮🇷 أخت🇸🇦 خواهر🇮🇷 عمه🇸🇦 اَفدَریزه، کاکی، توریا🇮🇷 عمو🇸🇦 اَفدَر🇮🇷 دایی، کاکو🇮🇷 خاله، دایزه🇮� ...
أب🇸🇦 پدر🇮🇷 أم🇸🇦 مادر🇮🇷 أخ🇸🇦 برادر🇮🇷 أخت🇸🇦 خواهر🇮🇷 عمه🇸🇦 اَفدَریزه، کاکی، توریا🇮🇷 عمو🇸🇦 اَفدَر🇮🇷 دایی، کاکو🇮🇷 خاله، دایزه🇮� ...
أب🇸🇦 پدر🇮🇷 أم🇸🇦 مادر🇮🇷 أخ🇸🇦 برادر🇮🇷 أخت🇸🇦 خواهر🇮🇷 عمه🇸🇦 اَفدَریزه🇮🇷 عمو🇸🇦 اَفدَر🇮🇷 دایی🇮🇷 خاله، دایزه🇮🇷 ابن🇸🇦 فرزند پسر ...