پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٤٣)

بازدید
١٠,٣٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

⚜️موبد موبَد در کیش زرتشتی یا آیین مزدیسنا به فرد روحانی گفته می شود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

⚜️موبد موبَد در کیش زرتشتی یا آیین مزدیسنا به فرد روحانی گفته می شود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

⚜️موبد موبَد در کیش زرتشتی یا آیین مزدیسنا به فرد روحانی گفته می شود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

⚜️موبد موبَد در کیش زرتشتی یا آیین مزدیسنا به فرد روحانی گفته می شود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عرب قحطانی به مردم عرب گفته می شود که دارای اصالت یمنی باشند. عرب باقیه خود به دو دسته تقسیم می شوند: عرب عاربه ( یعنی عرب خالص و اصیل ) یا قحطانیان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

soy milk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Soy milk همان شیر سویا است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحدهای ویژه ارتش امپراتوری عثمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Who's that? این کیه؟ No comment : نظری ندارم - چیری برای گفتن ندارم ( نمیخوام بگم یا نمیدونم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عسل واژه ای است غیرپارسی از زبان عربی، که بهتر است به جای آن از واژۀ انگبین استفاده کرد. سرایندۀ بی نظیر ایرانی، جناب سعدی می فرماید: وه که گر بر خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از لحاظ = از نظر = از دید = از نگاه = از نگر همگی یکسان هستند. با این تفاوت که لحاظ و نظر عربی هستند و بقیه همگی پارسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همون قطعاً و یقیناً و واقعاً عربی که بکار میبریم. برای نمونه: - ما بایستی در این ناحیه درختان بسیار بیشتری بکاریم. - هر آینه دوست من. هر آینه. ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Human: مردم People: مردمان بله. در گذشته، مردم مفرد بود و به جای وام واژگانِ بشر، آدم و انسان بکار میرفت و جمع آن مردمان بود. اما با گذشت زمان شوربخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Beneficence : نیکوکاری - احسان - نیکی - سودرسانی - خوبی - خوبی گُسترانی - کَرَم Beneficent : نیکوکار - نیکو - سودرسان - خوبی گُستران - خوب - کریم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Beneficence : نیکوکاری - احسان - نیکی - سودرسانی - خوبی - خوبی گُسترانی - کَرَم Beneficent : نیکوکار - نیکو - سودرسان - خوبی گُستران - خوب - کریم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالب است که بدانید که نام مصر از زبان پارسی و اَکَدی آمده است. نام ایجِپت از یونانی آمده. در حالیکه خودِ مصریان به کشورشان میگفتند کِمِت. دربارۀ کش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جالب است که بدانید که نام مصر از زبان پارسی و سپس اَکَدی آمده است. نام ایجِپت از یونانی آمده. در حالیکه خودِ مصریان به کشورشان میگفتند کِمِت. حتی خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

۱. [وَلی] : واژه ای عربی به چَمِ دوست، نگهبان یا کسی که عهده دار انجام کارهای کس دیگر باشد. ۲. [وَلی] : ولیکن و اما که استثناء را رساند. ۳. [وِلّی] ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اراکی به صورت وِیلُن تلفظ میشه. به فردی گفته میشه که بی خانمان، در به در، ولنگار، سرگردان و حتی هرزه هست. کسیکه زیاد در خانه پیداش نمیشه و یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

?what do you foresee for us : چه آینده ای برای ما میبینی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Outsider : بیگانه، غریبه، اجنبی، خارجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

planet : اُلوا، هَرباسپ، کوکب، سیاره planetary : صفتِ واژۀ بالاست. The new planetary governor of Arrakis: سیاره دارِ جدیدِ اراکیس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستان کوکب نمیشه ستاره. کوکب یعنی سیاره. برای ستاره در عربی از نجم و نجمة استفاده میکنند . ( خورشید را در عربی میگن الشمس ) . پس اگر اُلوا برابر باش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود بر All hail king Phillip the second : درود بر پادشاه فیلیپ دوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش گویی ◀️ the prophecy has been accomplished : پیشگویی به حقیقت پیوسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to get someone killed ◀️ Jenson is going to get him killed : جنسن اون را به کشتن میده ( خواهد داد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صلح کردن با - آشتی کردن با Persia made peace with Rome : ایران با روم صلح کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It's a hard crossing : رد شدن ازش سخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔴a covered bed that has long poles on the bottom and that was used in the past for carrying a very important person تخت روان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم شمارش پذیر 🔴 a priest or minister in the Christian church ◀️ Reverend mother : مادر روحانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی ریا - روراست - بی شیله پیله He's sincere : او بی ریاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسخره بازی کافیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You are welcome: قابلی نداشت/خواهش میکنم ( در پاسخ به سپاسگزاری دیگران از شما ) You are welcomed: خیلی خوش آمدید ( زمانیکه کسی میاد خونه تون ) You ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

You are welcome: قابلی نداشت ( در پاسخ به سپاسگزاری دیگران از شما ) You are welcomed: خیلی خوش آمدید ( زمانیکه کسی میاد خونه تون ) You are not welc ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درسته که در انگلیسی واژۀ Rat را برای توهین و کژدهنی به کسی بکار میبرند و ما هم در پارسی گاهی به یک فردِ خائن میگیم موشِ کثیف. اما واژۀ مَموش اصلاً با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

take someone on a date : کسی را بردن به قرار ( عاشقانه ) i wanna take you on a date : میخوام ببرمت سر قرار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش اراکی، خواهر ( sister ) را به شکل خوآر تلفظ میکنند. البته برخی افراد و اینکه بیشتر در میان سالخوردگان و قدیمی های اراک بکار میره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَرَخُّر به فرد بسیار زرنگ، شارلاتان، قالتاق، هفت خط، موذی و تیز و بز گفته میشه. سَرِ خَر به فرد مزاحم و آزاررسان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

[گویش اراکی] ببین! مثال: مُنُ بِین : به من نگاه کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

[گویش اراکی] پدر زن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراکی] دیوانه، روان پریش، خُل و چل، روانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[گویش اراکی] پا برهنه ( یعنی دمپایی یا کفش نداشته باشی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدمت واژه ای است عربی. پارسی آن میشود: دیرینگی - پیشینه - کهنگی در انگلیسی هم میشه از واژگان زیر بهره برد: Antiquity, Oldness, Agedness, Ancientness

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چُلْم ( پسماند و کثافت درون دماغ ) She's holding and rolling a booger

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

الهه یک واژه و نام زنانۀ عربی است. الهه در پارسی به چَمِ ( معنی ) ایزدبانو و خدای زن است. در انگلیسی میشه Goddess

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Brave یعنی شجاع اما از آنجا که شجاع واژه ایست عربی، بنابراین بهتر است از واژگان زیر بهره ببریم: بی پروا - دلاور - بی باک - دلیر - نترس - تَهَم - تَهَ ...

پیشنهاد
٠

میرزا حسن مستوفی الممالک ( ۲۴ مهر ۱۲۵۳ خورشیدی آشتیان – ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران ) ، معروف به �آقا�، دولتمرد ایرانی و پنج دوره نخست وزیر ایران ( رئیس الوز ...

پیشنهاد
٠

عَضُدالدوله ابوشجاع پناه خسرو ( فناخسرو ) دیلمی ( زاده ۲۴ سپتامبر ۹۳۶ میلادی و درگذشته ۲۶ مارس ۹۸۳ ) یکی از امیران خاندان بوئیان در ایران و عراق بود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عضدالدین ابوشجاع آلپ ارسلان محمد ( ۲۰ ژانویهٔ ۱۰۲۹ – ۱۵ دسامبر ۱۰۷۲ ) مشهور به آلپ ارسلان، دومین سلطان از امپراتوری سلجوقی بود که از ۱۰۶۳ تا ۱۰۷۲ میل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crusade: جنگ چلیپایی Crusades: جنگهای چَلیپایی چلیپا واژه ای است پارسی و صلیب عربیِ آن و Cross انگلیسیِ آن ( که خود از لاتین به زبان ایرلندیِ کهن، س ...