کلاش

/kelAS/

مترادف کلاش: شارلاتان، قلاش، کلاهبردار، گوش بر

معنی انگلیسی:
sponger, swindler, finagler, hustler, chiseler, chiseller, mercurial

لغت نامه دهخدا

کلاش. [ ک َ ] ( اِ ) عنکبوت را گویند.( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). عنکبوت. وتنیده آن را کلاشخانه گویند. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). اسم فارسی عنکبوت. ( فهرست مخزن الادویه ). || زغار و پوسیدگی. ( ناظم الاطباء ). || کپره. کپک. کفک. کَرَه. ( یادداشت بخط مردم دهخدا. )
- کلاش گرفتن ؛ کپره زدن. کپک زدن. تَکَرﱡج کره گرفتن. ( یادداشت ، ایضاً ).

کلاش. [ ک َل ْ لا ] ( ص ) قلاش. ( ناظم الاطباء ). آنکه از کسان به اصرار و ابرام چیز ستاند. آنکه پول درآورد از کسان به سماجت.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به قلاش شود.

فرهنگ فارسی

قلاش، بیکار، ولگرد، مفتخور
عنکبوت

فرهنگ معین

(کَ لّ ) (اِ. ) قلاش ، ولگرد، مفت خوار.

فرهنگ عمید

=عنکبوت
۱. قلاش.
۲. بیکار، ولگرد.
۳. مفتخور.

گویش مازنی

/kelaash/ خارش

دانشنامه عمومی

کلاش (شبستر). کلاش یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در آن امیر رضا عباسی که به مارول معروف است زندگی میکند دهستان چله خانه بخش صوفیان شهرستان شبستر واقع شده است. از اشخاص مشهور این روستا میشود به " رحیم عباسی ؛ محمد رضا عباسی ؛ و امیر رضا عباسی ( مارول ) اشاره کرد.
عکس کلاش (شبستر)

کلاش (نان). کلاش ( انگلیسی: Kalach ) نوعی نان حلقه ای شکل سنتی در شرق اروپا است. این نان شیرین است و بسیار به نان بریوش شباهت دارد.
عکس کلاش (نان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

extortioner (اسم)
اخاذ، کلاش

extortionist (اسم)
اخاذ، کلاش

limmer (اسم)
ناقلا، دغل، زن هرزه، کلاش، زن سبک سر، ادم رذل، زن جلف، بچه بد ذات یا شیطان

پیشنهاد کاربران

حقه باز / مفلس/ بیکار / قلاش
واژه کلاش کاملا پارسی است چون درترکی می شود چهارپشماه این واژه یعنی کلاش صد درصد پارسی است.
در لک و لر کوچک کلاش یعنی خارش
سرم و کلاشه اوما یعنی سرم به خارش افتاد
کلاشیدن= خراشیدن، خاراندن
کف پای کسی را کلاشیدن کنایه از حرف کشیدن، زیرپا کشیدن، با زرنگی کسی را به گفتن اسرار واداشتن
کِلاش در زبان فاخر لکی معنی کفش دست باف رو میده
معنی این میشه به ترکی قشقایی گیوه
کلاش celash
در گویش شهربابکی به صدای راه رفتن کسی که پای بر زمین می کشد وشل شل راه می رود گفته می شود ، کلاش کلاش راه میره
در مازنی به چِم خاریدن است.
کلاش نوعی پای افزار یا درواقع همان کفش است که در مناطق کردنشین بخصوص در منطقه ی اورامانات رایج است که بسیار سبک و مقاوم و مخصوص تابستان هاست که از بوی بد و عرق پا جلوگیری میکند و مخصوص مناطق کوهستانی است
تراشیدن ( مثلا پوست درخت ) یکی از معانی این واژه در زبان کردی با مصدر کلاشین
کلاش در زبان تورکی قشقایی به معنی گیوه است وپاپوش این قوم کلاش است، ، ، ، ،
کلاش، ، ، کال در زبان تورکی به معنی پاشنه ، ، ، ، ، و اش، به معنی باز
ازمصدر اشوردماگ، ،
ضربالمثل کیشی کلشی گی ، ، کیشی کلش سیز اولماز.
ب معنای کفش در زبان کوردی
کلاش ( روی ل تشدید نداره و با کلّاش به شد لام به معنی مفتخور فرق داره ) به زبان گیلکی که بجا مانده از زبان پهلوی هست به معنی خارش دادن هست. مثلا بکلاش یعنی بخارون که البته نسل جدید خیلی از این کلمات استفاده نمیکنه.

نوعی کفش دست چین در مناطق کرد نشین
خارش
درزبان خوانساری بازمانده از زمان ساسانیان
کلاش طایفه ای در مغان . استان اردبیل .
حقه باز
لانتور!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس