thrice

/ˈθraɪs//θraɪs/

معنی: سه دفعه، سه مرتبه، سه بار
معانی دیگر: سه بار، سه مرتبه، سه دفعه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in three instances; three times.

(2) تعریف: in a threefold amount or degree.

جمله های نمونه

1. Measure thrice before you cut once.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه یک بار برش دهید، سه بار اندازه بگیرید
[ترجمه ترگمان]سه بار قبل از این که ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His room is thrice the size of mine.
[ترجمه گوگل]اندازه اتاق او سه برابر اتاق من است
[ترجمه ترگمان]اتاق او سه برابر اندازه من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They should think not twice, but thrice, before ignoring such advice.
[ترجمه گوگل]آنها باید قبل از نادیده گرفتن چنین توصیه هایی نه دو بار، بلکه سه بار فکر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید دو بار فکر کنند، اما سه بار، قبل از این که چنین توصیه ای را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was thrice mayor of our city.
[ترجمه گوگل]او سه بار شهردار شهر ما بود
[ترجمه ترگمان]سه بار شهردار شهر ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She plays tennis thrice weekly.
[ترجمه گوگل]او هفته ای سه بار تنیس بازی می کند
[ترجمه ترگمان]او سه بار در هفته تنیس بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For this he was thrice arrested and interrogated.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل او سه بار دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]برای این کار سه بار دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thrice happy Duck, employ'd in threshing Stubble!
[ترجمه گوگل]سه بار خوشحال اردک، در خرمنکوبی کلش!
[ترجمه ترگمان]سه بار اردک مبارک، d را در خرم نکوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Weave a circle round him thrice, And close your eyes with holy dread, For he on honey-dew hath fed And drunk the milk of Paradise.
[ترجمه گوگل]دور او را سه بار دایره ببافید و چشمان خود را با ترس مقدس ببندید زیرا او از شبنم عسل شیر بهشت ​​را سیر کرده و نوشیده است
[ترجمه ترگمان]سه بار دور او حلقه بزن و چشمان خود را با ترس مقدس به هم ببند، چون او روی شبنم honey شیر سیر می کند و شیر بهشت را مست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The thrice married Young had a high - profile romance with Spencer Tracy.
[ترجمه گوگل]یانگ که سه بار ازدواج کرده بود، با اسپنسر تریسی رابطه عاشقانه بالایی داشت
[ترجمه ترگمان]سه بار زن جوان با اسپنسر تریسی رابطه عاشقانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This room is thrice the size of that one.
[ترجمه گوگل]اندازه این اتاق سه برابر آن اتاق است
[ترجمه ترگمان]این اتاق سه برابر اندازه آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thrice I parted company with otherwise good friends because I perceived impure motivations.
[ترجمه گوگل]سه بار با دوستان خوبم جدا شدم چون انگیزه های ناپاک را درک کردم
[ترجمه ترگمان]سه بار با دوستان خوب از هم جدا شدم، چون انگیزه های ناپاک می دانستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thrice happy is the nation that has a glorious history.
[ترجمه گوگل]سه بار خوشا به حال ملتی که تاریخ درخشانی دارد
[ترجمه ترگمان]خوشبخت زنی ملتی است که تاریخ درخشانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. KJV For this thing I besought the Lord thrice, that it might depart from me.
[ترجمه گوگل]KJV برای این امر سه بار از خداوند التماس کردم تا از من دور شود
[ترجمه ترگمان]سه بار به تضرع از خدا التماس کردم که ممکن است از من جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are thrice as many students in our institute now as there was in 196
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سه برابر تعداد دانشجویان سال 196 در مؤسسه ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سه برابر تعداد زیادی دانشجو در موسسه ما وجود دارند که در سال ۱۹۶ به ثبت رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سه دفعه (قید)
thrice

سه مرتبه (قید)
thrice

سه بار (قید)
thrice

تخصصی

[ریاضیات] سه بار

انگلیسی به انگلیسی

• three times; greatly, extremely
something that happens thrice or is done thrice happens or is done three times; a formal word.
if something is thrice the size of something else, it is three times bigger; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس