abbot

/ˈæbət//ˈæbət/

معنی: راهب بزرگ، رئیس راهبان
معانی دیگر: راهب بزرگ، رئیس راهبان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the male superior of a monastery.
مشابه: monastic

جمله های نمونه

1. The abbot professed three of the young monks.
[ترجمه گوگل]راهب به سه تن از راهبان جوان اظهار داشت
[ترجمه ترگمان]اسقف به سه نفر از راهبان جوان اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Abbot looked blank. "I don't quite follow, sir. ".
[ترجمه گوگل]ابوت خالی به نظر می رسید "من کاملا دنبال نمی کنم، قربان "
[ترجمه ترگمان]ابوت خالی به نظر می رسید: \" من کاملا دنبال نمی کنم، قربان \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thereafter he became abbot of one of the city's suburban monasteries, and then bishop.
[ترجمه گوگل]پس از آن او راهب یکی از صومعه های حومه شهر و سپس اسقف شد
[ترجمه ترگمان]از آن پس او رئیس یکی از صومعه های حومه شهر شد و سپس اسقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The abbot was a clever man.
[ترجمه گوگل]راهب مرد باهوشی بود
[ترجمه ترگمان]رئیس، مرد باهوشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For I will go to the lord abbot and Father Herluin, and myself tell what I have done.
[ترجمه گوگل]زیرا من نزد ارباب ابات و پدر هرلوین خواهم رفت و خودم می گویم چه کرده ام
[ترجمه ترگمان]چون من به اسقف اعظم و پدر Herluin خواهم رفت و به خود خواهم گفت که چه کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you see fit, Father Abbot, let one of them appeal for a judgement.
[ترجمه حسین بنی علی] پدر روحانی، اگر صلاح میدانید، بگذارید یکی از آنها درخواست تجدیدنظر برای قضاوت کند.
|
[ترجمه گوگل]اگر صلاح می دانید، پدر ابوت، اجازه دهید یکی از آنها برای قضاوت تجدید نظر کند
[ترجمه ترگمان]بابا ابوت گفت: اگر به نظر شما مناسب باشد، یکی از آن ها را برای داوری آماده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The abbot of Halesowen received £a year from the tithes of Dudley, Worcs., and the vicar of Hailes 10s.
[ترجمه گوگل]راهب هیلسوون یک سال از عشر دادلی، ورکز، و نایب هیلس 10s دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس Halesowen یک سال از عشریه توسط دادلی به نام Worcs پوند دریافت کرد و کشیش of ۱۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There he had gotten to know the abbot.
[ترجمه گوگل]در آنجا با ابات آشنا شده بود
[ترجمه ترگمان]همان جا بود که رئیس صومعه را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The infuriated Abbot put forward a test case by sending a monk with a wagonload of corn across the bridge.
[ترجمه گوگل]ابوت خشمگین با فرستادن یک راهب با محموله ذرت از روی پل، یک مورد آزمایشی را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]یک راهب عصبانی، با فرستادن یک راهب به همراه a غله در آن سوی پل، یک پرونده آزمایشی را به جلو راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The abbot was reluctant to allow the Brethren to join in.
[ترجمه گوگل]ابی مایل نبود که به برادران اجازه بپیوندند
[ترجمه ترگمان]اسقف بی میل بود که به فرقه \"برادران\" اجازه دهد در آن شرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As abbot of Bec, Anselm had owed obedience to several superiors whose permission he had sought before accepting the archbishopric.
[ترجمه گوگل]آنسلم به‌عنوان راهبایی بک، مدیون اطاعت از چندین مافوق بود که قبل از پذیرش اسقف اعظم از آنها اجازه گرفته بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که رئیس Bec، Anselm از چندین فرمانده که اجازه داده بود the را بپذیرد، اطاعت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Abbot lives in Manhattan,[Sentence dictionary] but he's usually on the move.
[ترجمه گوگل]ابوت در منهتن، [فرهنگ جملات] زندگی می کند، اما معمولاً در حال حرکت است
[ترجمه ترگمان]ابوت در منهتن، [ فرهنگ لغت حکم ] زندگی می کند، اما معمولا در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why didn't the ancient temple abbot teach others these theories?
[ترجمه گوگل]چرا راهب معبد باستانی این نظریه ها را به دیگران آموزش نداد؟
[ترجمه ترگمان]چرا اسقف قدیم این نظریه ها را به دیگران آموزش نداد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An Augustinian monk and later abbot at the Abbey of St.
[ترجمه گوگل]یک راهب آگوستینی و بعداً راهبایی در ابی St
[ترجمه ترگمان]راهب آوگوستینوسی و راهب بعدا در کلیسای سنت of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yongxin, the abbot, says monks practice kung fu 'with an understanding of Zen Buddhism and love of the temple.
[ترجمه گوگل]یونگ‌شین، راهب، می‌گوید راهبان کونگ فو را با درک ذن بودیسم و ​​عشق به معبد تمرین می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Yongxin، رئیس کشور، می گوید که راهبان کنگ فو را با درک ذن بودیسم و عشق معبد تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهب بزرگ (اسم)
abbot

رئیس راهبان (اسم)
abbot

انگلیسی به انگلیسی

• head of a monastery
an abbot is the senior monk who is in charge of the other monks in a monastery or abbey.

پیشنهاد کاربران

راهب بزرگ ، رئیس راهبان
a man who is the head of an abbey of monks
بزرگِ دیر، راهبِ بزرگ، رئیسِ دیر
اسقف اعظم
راهب ارشد
abbot
این واژه اَز واژه های اَرَبی زیر اَخزیده ( اَخذ ) /گِرِفته شُده:
اَبو ، اَب = پِدَر ، بابا ، آتا
عَبد = پَرَستیدن، یَشتَن ، یَسنیدَن، یَزنیدَن، نیودَن
عابِد = پَرَستَنده، یَشتار ، یَسنَنده ، یَزنَنده، نیایَنده راهبان، رَهبان ( مَردانه )
...
[مشاهده متن کامل]

( راهبان = کَسی اَست که راه رَستِگاری را می آموزانَد )
abbess = راهبانو، رَهبانو ( زَنانه )
abbey = مَعبَد ، عِبادَتگاه ، صومِعه
پارسی : پَرَستِشگاه، نیایِشگاه ، یَسنِشگاه، یَزِنِشگاه
پَرَستگاه، نیودگاه، یَشتگاه
پِی گُفت : واژه " اَخذ " پارسی ست که اَرَبیده شُده و اَسل آن " اَخش" بوده که بِهتَر اَست به پارسی اِمروز " اَخز" گُفته شَوَد ؛ می تَوان اَز آن کارواژه هَم بَرساخت :
اَخزیدن ( می اَخزَد، اَخزید، اَخزیده )
اَخزاندَن ( می اَخزانَد ، اَخزاند ، اَخزانده )

بپرس