تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

درد همیشگی و دایم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اد اد کردن نوزادان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جانبداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به خاتمه رساندن - جمع بندی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تمجید کردن - ستایش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

This course gets booked up quickly To get booked up=پر شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار ماهی هایی که در یکبار صید گرفته میشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

قبضه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گذشته نگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

طلسم شده/مجذوب to hold sb spellbound=کسی را طلسم/مجذوب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 - قاطر 2 - کسی که بمنظور قاچاق بین کشورها موادر را در بدن خود جاساز میکند 3 - کفش یا دمپایی زنانه که قسمت پاشنه و قوزک پا را نمیپوشاند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - حال پذیرایی 2 - ورودی ساختمان=hallway 3 - راهرو=corridor=hallway 4 - خوابگاه دانشجویی=hall of residence=dorm 5 - تالار عمومی/سالن اجتماعات ( مثلا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به آتش کشیدن مکانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

نامحسوس ( اگر دقیق بهش توجه نکنی متوجه نمیشی ) #obvious

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

استادانه با دست ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با دقت و مراقبت ( وقتی چیزی را تولید میکنید )

پیشنهاد
٨

حروف ربط بین دو جمله مستقل ( independend )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گاوهای نر و ماده اهلی که برای تولید شیر یا گوشت نگهداری میشوند ( cows and bulls )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

- فاعل - موضوع - دروس تحصیلی ( chemistry, math, history ) - آزمودنی ( فردی که روی آن مطالعه صورت میگیرد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیه تاریخی ( اشیائی مثل ابزارالات، اسلحه، شمشیرو غیره که در گذشته ساخته شده اند و از لحاظ تاریخی اهمیت دارند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ریاست طلب - رئیس ماب Bossy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رئیس مآب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

داشتن/تصرف کردن یک جایگاه شغلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

log=کنده درخت ( در خت قطع شده ) timber/lumber=الوار ( برای ساخت خانه، کشتی و. . . . . . ) *موارد استفاده این دو با هم فرق دارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از خطر نابودی نجات دادن ( مثلا اشیا تاریخی زیر آب یا متعلقات فردی از یک آتش سوزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

verb - 1 - کشاورزی کردن - زراعت کردن 2 - دامداری کردن noun - 1 - زمین کشاورزی 2 - زمین دامپروری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ادا کردن یا خواندن صحیح یک ملودی ( یعنی اینکه خارج از نت نخواند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to be engrossed with sth=غرق در چیزی شدن/مجذوب چیزی شدن ( طوری که دیگر متوجه چیز دیگری نشوی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاگرد مخل/اخلالگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گزیده شدن بوسیله انتقاد کسی ( usually passive ) she had been stung by criticism

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحریک کردن - بر انگیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گستره، گستردگی ( ناحیه ای در خشکی یا آب )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مادر طبیعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ویژگی های شخصیتی که با آن متولد شدیم و تغییر نمیکند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

صحبت کردن در حمایت از چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

با خودت عهد ببندی که کاری را انجام بدی ( مثل عهد هایی که موقع تحویل سال با خود میبندیم برای انجام کارهای جدید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مصرف بی رویه ( مصرف بیش از حد نرمال ) Effect of the verconsumption of water on the environment

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

طرفداران پروپاقرص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Bond with some one پیوند برقرار کردن با کسی ( منظور یک رابطه نزدیک و محکم است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آلاینده Greenhouse gases emissions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دزد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

لباسهای فشن و طرح دار پوشیدن، معمولا برای رویدادها یا اهداف خاص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بلند نظر وسیع فکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ست کردن و هماهنگ کردن لباسهای مختلف برای پوشیدن یک دست لباس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

*ترسناک - وحشتناک *خیلی بد - افتضاح ( informal )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرورش دادن ( غذا دادن به علاوه مراقبت کردن ) یک بچه یا یک گیاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - هم اتاقی ۲ - هم خانه= ( flatmate ( Breitish English

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

متکی به خود

پیشنهاد
٥

از بحر کردن چیزی ( چیزی را بخوبی حفظ کردن یا فهمیدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

- به صرف شام و نوشیدنی پذیرایی کردن - سور دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غذای بیرون بر ( در رستورانها )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوی اشتهای کسی را گرفتن Don't have any more chocolate – it'll spoil your appetite

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوردن یک میان وعده کوچک و سریع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دهان را آب می اندازد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه لقمه زدن ( مقدار کمی غذا را سریع خوردن )

پیشنهاد
٣

شروع کردن یک رابطه

پیشنهاد
٧

از همنشینی و معاشرت با کسی لذت بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جامعه مصرف گرا جامعه مصرف زده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

جایگذاری محصول/تبلیغ نامحسوس:یک روش تبلیغاتی که در آن محصول یک شرکت در یک فیلم یا شوی تلویزیونی به عنوان بخش واقعی از صحنه ها نشان داده میشود. نمونه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - کرم کتاب نوعی حشره است که کتاب رو میخورد ۲ - کسی که عاشق کتاب خوندن است ( کرم کتاب خوندن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چند وجهی/چند بعدی ( فردی که توانایی انجام بیش از یک کار را دارد ) A multi - faceted worker can do more than just one job.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

- چم و خم To deal with the cut - and - thrust of business: دست و پنجه نرم کردن با چم و خم های تجارت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

معنای دقیق آن "بهره وری" است و با کارایی و اثر بخشی تفاوت دارد. بهره وری نرخی است که از مقایسه ورودی ( زمان، پول، انرژی. . . ) با خروجی ( تعداد محصول ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاشیه توقف اظطراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

علائم رانندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

محدوده عاری از تردد وسائط نقلیه ( هیچ وسیله نقلیه اجازه ندارد وارد این محدوده شود - مثل منطقه بازار پانزده خرداد در تهران )

پیشنهاد
٥

دست به دست شدن درون یک خانواده ( معمولا یک چیز با ارزش )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

خاک خوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دست نخورده و بی استفاده ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

یک مجموعه از قطعات جداگانه که برای سرهم کردن اماده شده است ( مانند اسباب بازی ها )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

پر زحمت/پر گیر و دار Synonym =demanding

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو موتوره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظرها دور شدن/از نظرها محو شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کرسی مجلس To win/gain/lose a seat* parliamentory/Senate sear*

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نگاه کورکورانه و سطحی کردن به یک موضوع ( بطور عمدی در حالی که میدانیم نگاه کورکورانه مان اشتباه است ) The principal is turning an blind eye to smoki ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساعت پاندولی یا آونگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

پول قلمبه دادن ( معمولا برای چیزی با کیفیت خیلی بالا یا چیزی که تقاضای زیادی در بازار دارد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست ساز ( چیزی که با مهارت ساخته شده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کارگر یدی ( کارگری که کارش وابسته به قدرت فیزیکی زیاد است. از کولبر گرفته تا کشاورز و باغبان و کارگر ان حرفه ای و غیر حرفه ای ساختمان )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاکسازی نژادی racial purging=racial cleansing

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دگراندیش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - کالای مرجوعی ( کالا های ایراد دار که معمولا به بهای ارزان تر فروخته میشوند ) 2 - فرد طرد شده/فرد منفور=Outcast/Pariah

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Noun:فرد طرد شده/فرد منفور Adjective: منفور/طردشده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

. To render something OR somebody impossible/harmless/unconscious/etc. چیزی یا کسی را غیرممکن کردن/بی ضرر کردن/بی هوش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحصیلات رسمی مدرسه ای ( در مدرسه ) Al's dad has only a few years of schooling