- At our school, the sports stars were lauded more than the academic achievers.
[ترجمه گوگل] در مدرسه ما، ستارگان ورزش بیشتر از افراد موفق تحصیلی مورد تحسین قرار گرفتند [ترجمه ترگمان] در مدرسه ما، ستاره های ورزشی بیش از the دانشگاهی مورد ستایش قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1)تعریف: praise, esp. a hymn or song of religious praise. • مترادف: alleluia, hymn, paean, praise • مشابه: canticle, encomium, plainsong, psalm
• (2)تعریف: (often cap.; pl. but used with a sing. or pl. verb) the prayer service, after matins, that forms the first of the Christian canonical hours. • مشابه: ceremony, service, worship
جمله های نمونه
1. He lauded the work of the UN High Commissioner for Refugees.
[ترجمه گوگل]او کار کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان را ستود [ترجمه ترگمان]او از کار کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل برای پناهندگان قدردانی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]او به خاطر شجاعتش مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]او از شجاعت و شهامتش تمجید می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The German leadership lauded the Russian initiative.
[ترجمه گوگل]رهبری آلمان ابتکار روسیه را ستود [ترجمه ترگمان]رهبر آلمان از این طرح روسی تمجید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Dickens was lauded for his social and moral sensitivity.
[ترجمه مریم سالک زمانی] حساسیت دیکنز به مسائل اخلاقی و اجتماعی، تحسین و تمجید او را به دنبال داشت.
|
[ترجمه گوگل]دیکنز به دلیل حساسیت اجتماعی و اخلاقی اش مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]دیکنز به خاطر حساسیت اجتماعی و اخلاقی اش مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The soldier is lauded for his bravery.
[ترجمه گوگل]سرباز به خاطر شجاعتش ستایش می شود [ترجمه ترگمان]سرباز از شجاعت او تمجید می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They lauded the former president as a hero.
[ترجمه مریم سالک زمانی] آنان رئیس جمهور سابق خود را به منزلۀ قهرمانی ستودند.
|
[ترجمه گوگل]آنها از رئیس جمهور سابق به عنوان یک قهرمان تمجید کردند [ترجمه ترگمان]آن ها از رئیس جمهور سابق به عنوان یک قهرمان تمجید کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Prince of Persia was lauded for its beautiful graphics and excellent animation.
[ترجمه گوگل]شاهزاده ایرانی به خاطر گرافیک زیبا و انیمیشن عالیش مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]شاهزاده ایران به خاطر گرافیک زیبا و انیمیشن بسیار عالی مورد ستایش قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Aside from its cast, the show was lauded for its honest and realistic depiction of blue-collar family life.
[ترجمه گوگل]جدای از بازیگران، این نمایش به خاطر نمایش صادقانه و واقع گرایانه اش از زندگی خانوادگی یقه آبی مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]علاوه بر cast، این نمایش به خاطر نمایش صادقانه و واقع بینانه زندگی خانوادگی خانواده مورد ستایش قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We saw Norman Maclean, the Hebridean Glaswegian, being lauded for his many-faceted talents.
[ترجمه گوگل]ما دیدیم که نورمن مکلین، گلاسوژی هبریدی، به خاطر استعدادهای چندوجهی اش مورد تحسین قرار گرفت [ترجمه ترگمان]ما نورمن Maclean، the Hebridean Glaswegian را دیدیم که از استعدادها و استعدادهای متعدد خود قدردانی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There has been an emphasis on, and lauding of, the continuity and stability.
[ترجمه گوگل]بر تداوم و ثبات تاکید و ستایش شده است [ترجمه ترگمان]تاکید و پافشاری بر تداوم و ثبات تاکید شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nutrition studies laud its low-fat content and suggest it as a healthy alternative to red meat.
[ترجمه مریم سالک زمانی] این مادۀ غذایی جایگزینۀ سالمی برای گوشت قرمز است، چون در تحقیقات تغذیه ای، کم چربی بودن آن اثبات شد.
|
[ترجمه گوگل]مطالعات تغذیه ای محتوای کم چربی آن را ستایش می کنند و آن را به عنوان جایگزینی سالم برای گوشت قرمز پیشنهاد می کنند [ترجمه ترگمان]مطالعات تغذیه از محتوای کم چربی آن تمجید می کنند و آن را به عنوان جایگزین سالم برای گوشت قرمز نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was lauded by the industry but condemned as insufficient by some security experts and victims' advocates, including Cummock.
[ترجمه گوگل]این صنعت مورد تمجید قرار گرفت، اما توسط برخی از کارشناسان امنیتی و مدافعان قربانیان، از جمله کاموک، به عنوان ناکافی محکوم شد [ترجمه ترگمان]این صنعت توسط این صنعت مورد تمجید قرار گرفت، اما به اندازه کافی توسط برخی کارشناسان امنیتی و طرفداران قربانیان، از جمله Cummock، محکوم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even Morris's critics lauded his genius for turning polling data into effective political stands.
[ترجمه گوگل]حتی منتقدان موریس نبوغ او را برای تبدیل دادههای نظرسنجی به مواضع سیاسی مؤثر تحسین کردند [ترجمه ترگمان]حتی منتقدان موریس نبوغ او را برای تبدیل داده های رای گیری به مواضع سیاسی موثر مورد ستایش قرار دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Patten read aloud their past comments lauding the now-endangered Bill of Rights.
[ترجمه گوگل]پتن نظرات گذشته خود را با صدای بلند خواند و از منشور حقوقی که اکنون در معرض خطر قرار گرفته بود ستایش کرد [ترجمه ترگمان]پا تن در گذشته نظرات گذشته خود را با ستایش لایحه حقوق بشر که اکنون به خطر افتاده بود، با صدای بلند می خوانند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• praise, commendation (rare); hymn of praise, song of praise praise, commend if you laud someone, you praise and admire them; an old-fashioned word.
پیشنهاد کاربران
To laud something means to speak or write highly of it, expressing admiration and approval. It suggests giving recognition and acclaim to a person, idea, or achievement. سخن گفتن یا نوشتن از چیزی، ابراز تحسین و تایید. ... [مشاهده متن کامل]
این نشان می دهد که یک شخص، ایده یا دستاوردی را به رسمیت می شناسد و تحسین می کند. مثال؛ For instance, a critic might laud a performance by saying, “The actor’s portrayal was outstanding. ” In a review, someone might write, “I must laud the author for their gripping storytelling. ” A friend might say, “I laud your dedication and hard work. ”