تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری تابه:تاوه، دَسیار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری مینجایی دِپَر:همه، کل، تمام

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی جوجک یا جویجک میگن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درلکی هدیه:هه س هه س، دستخوش، خلات، ته رده، پیشکه شی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی عشوه:ته روم، نه روم، ته نوم، نه نوم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

درلکی صندوق:ته ژیر، خزوینه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی اشک:ئه سر، ئه سِر اشک غم و ناراحتی:هه لاد ( معادل همان فرمیسک کوردی ) هه لاده بی شو:اشک بی حد و پایان چشم، خونابه بی پایان چشم، خون دل بی پا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی هِلاوه:حبوبات، کشت حبوبات هِلاوه کاری:آنچه از حبوبات کشت کنند ( لوبیا و عدس و ماش و . . . )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درلکی و لری عروسک:بووی بازنه ک (

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در لکی مفعول:بِینده، بیه، که ریا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی منقوش:نه خچینِک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی سرنگون شدن:نه خمه سار بین، نه خماو بین

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درلکی غرق شدن:نخماو بین

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درلکی خرج کردن:ره نا، نتار، نِسار، قُرت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی ره نگره ژه:ادویه، چاشنی غذا، دسر غذا، آنچه مازاد بر غذا ریزند، مواد اضافی برای طعم برنج ( مثل زعفران و لوبیا و سبزی و. . . . )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَزَل یا ئه زه ل به لکی یعنی انار نرسیده ( میوه نارس )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُناچه در لکی معنی دختر و فرزند دختری آمده. بو زورضرغام دین رواج درت/زوج کناچه ی او پیغمبرت ( ملا حقعلی سیاهپوش )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

درلکی جواب:جواو، حواوو، واقاو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی مِیوَه ( meiva ) :زیبایی، جذابیت، گیرایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در لکی دالگه:هدف، مقصود، زمان و موعد، سروقت، به محل بستن قرارداد ( دال ) هم میگن، گاهی به دروازه فوتبال هم میگن در لری مینجایی حوگه:هدف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی گه راو:آب معدنی، آبی که در آن املاح همچون گوگرد باشد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به چند صورت مه شتاسِم، مه شناسم، مه ناسِم:می شناسم ناسیا:مورد شناسایی قرار گرفته و شناخته شده، شناخته شده ( عاری ژه کِردار خۆدا ناسی/ترک ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع غذای محلی شبیه حلیم که با برنج و گوشت درست میشه در کوهدشت. بهش میگن موچَه و بیشتر برای نذر و محرم بجای حلیم موچه یا هریسه درست می کنن البته د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی حولا:حلوا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نان هست در استان های غرب کشور . توی استان لرستان نام های مختلفی داره لر ها میگن ( چِزنه ک رغو ) برخی از لک ها میگن ( چۆره ک یا چۆره ک رۊین ) ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی انتظار، منتظر بودن، چشم انتظاری:چه مه ری ( چه م ئه ر ری ) ، چه م ئهِ ده ری، واره چه م هه تن، زِرِ چه م هه تن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی قرارداد:تئیرو تو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی باد شمال:ته نخو ته نخو شمال ژه قله ی راخان/جست و خیز وینه ی شای به رزه باخان ( ملاحقعلی سیاه پوش )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی فوتبال:توپو، توپال، توپاو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به لکی باید:، مِتِ، باد، واد، اِباسه، اِگِره ک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درلکی آزِن:وزن کردن آزِن وازِن:پیمانه کردن موازنه کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی بیشه:وِیشَه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی مِلاچ، مِلاچه:نیاز شدید به آب، عطشان، کسی که بدنش بسیار به آب محتاج باشد و رمقی در او نمانده باشد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی لجوج:له نجو، یِگه ر، مِکاواری، مه گه رگوش، مِل جۆر، لوجه ر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری مِکیس:تعارف کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی همه:گِشت، کۆل، جِمِشت، پاورگِن، گرد، گرت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی پاوِریز، پاوێرێیز:حال و هوا، حالت، شرایط

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی سنگین:سِقه ت، سه قه ت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی آوات:نهاد، اصل، بنیاد، هستی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی اسکلت، درابست، چهارچوب، پیکره، اساس:داردُلِنگ

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان لکی و لری فکر:سیفا، دِروش، مات ( ماترا بِردِن )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی زام، زامه ت:حالت، روش، طریق، صورت، شکلی از چیزی ( مثلا:وِزاما:دراین حالت )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِرکِر به لکی:ته دیگ

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهم به لکی:کارنگه، کاریگه، که راره و . . . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به هسته میوه ها، تنقلات مثل تخمه کدو، تخمه آفتابگردان و. . . . ( چِنجِک ) یا ( چِنچِک ) میگن. واژه ی فراگیری هست و لر های لرستان و کردها ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان لکی هِیا:صاحب، مالک، خدا.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی که له ره ش یعنی بدبخت و بیچاره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کومله یا کوپله در زبان لکی به معنی :تعداد، دسته، افرادی که در یک جای دور کنار هم جمع شده باشند، مردم، جمع شدن، جمع یا انباشته کردن جامدات و وسایل بکا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری مینجایی گا یعنی گاو. به گاو ماده میگن:منیا ( در گفتار اینجور تلفظ میشه ولی در اصل منگا نوشته میشه، به دلیل نبود حرف نرم کامی خیشومی⟨ŋ⟩ د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کا در زبان لکی نوعی پسوند برای نسبت است که به انتها کلمات می چسبد: وه ماشینیکا چم: با ماشینی رفتم هه ر مالیکا ئه رانم مه نیه:فقط خانه ایی برایم مانده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به کدو میگن ( کۊی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ئاوِی ) نام زیبای لکی به معنی شبنم. ئاوِی داسه:شنبم زده.

پیشنهاد
٠

دستت درد نکنه در لکی میشه :دستت نیژه ولی معادل و بهتر از این جمله در لکی اینه: قه زات ئه ژِ بکوئه منه نویین پایار بویین و. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَنِه در زبان لکی یعنی خسته و مانده. در لکی برای خسته نباشید به طرف مقابل میگن:مه نه نویین:خسته نباشید

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پودر برای شستن در لکی میگن ( گَرتَه ) یا ( گه رته ) ولی فاب یا تاید هم میگن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی و لری به لاک پشت ( کیسه ل ) گفته میشود. به نوعی آفت که همچون لاک پشت به ویژگی بوی بد معروف است کیسِله گفته میشود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری مینجایی به مورچه میگن ( میروژ )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی و لکی به پرستو میگن ( سیپِریسک )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناگهانی در زبان لکی :کۆت بِر، ( ناهه لمانه ) ناهه لمۆنه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُت بِر در زبان لکی یعنی ناگهانی یهویی. کُت بِر هَت:یهویی اومد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِل گِلی، گاز گولپ در لری و لکی یعنی گاهی اوقات، برخی دفعات.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیراز یکی از فرآورده های شیری معروف در غرب کشور هست که لر های لرستان بهش میگن توف، لک ها و کرد ها هم میگن شیراز .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیدا کردن در زبان لکی:اِدی کِردِن اِدیم کرد:پیدا کردم اِدیت کرد:پیدا. کردی اِدی کرد:پیدا کرد اِدیمو کرد:پیدا کردیم اِدیتو کرد:پیدا کردید اِدیو کرد :پ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

کول به لکی یعنی کوتاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لرستان لک ها و لر ها به کوچه که ل میگن. البته لر ها بیشتر میگن کیچه ( که ل و کیچه بیشتر میگن )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از ویژگی های زبان لکی در خصوص صفت اشاره جداسازی انسان از حیوان و اشیا می باشد یعنی: این ( برای غیر انسان ) :یه این ( برای انسان ) :ئی آن ( برای غ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی. اِتَک یعنی کنار، به همراه. ئِه ته ک ئیو بیمِن:کنار اینها بودیم، همراه اینها بودیم، با اینها بودیم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

سا در زبان لکی به معنی توقف است و در ترکیب با واژگان هم معنی را می دهد. ساریش:بهبود یک زخم و التیام آن ( سا ریش که در لکی معنی زخم می دهد ) سارشت:ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به دستنبو میگن شمامه. شبیه خربزه است، بوی خوشی داره اما طعم خاصی نمیده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی و کردی به دستنبو میگن شه مامه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی خولک خوات، به د پتی و. . . یعنی بد اخلاقی. در یکی از ترانه های ایرج رحمانپور نیز گفته شده: لارَه پیم نَکَه، لاره کیش نی یِم خولکِ خوات نَگِر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاره در زبان لکی یعنی شکایت کردن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مالاوا در لکی یعنی خانه ات آباد.

پیشنهاد
٠

این حرف در گذشته در لیست حروف خط اوستایی بوده و در زبان پهلوی نیز تلفظ می شده ولی در فارسی از بین رفته و وجود ندارد. اما اکنون در بسیاری از زبان های ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی قلا دلم گیریائه ویره ئه وه م کردیه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ره ن در لکی یعنی گله رِن یعنی حقه، گول زدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِله نگ در زبان لکی یعنی عقاب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تِخ در زبان لکی و لری به معنی هیچ.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف را ( یا در برخی جملات به صورت:وا، رِ ) در زبان لکی نقشی تا حدودی مشابه با حرف دا در کردی سورانی دارد و نقش تعریف شده برای زبان فارسی ندارد و می ت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( وِری ) فعل امر در لری و لکی به معنی بیا. در لکی علاوه بر این ( بوری ) هم میگن البته در جملات ( بو ) یا ( بور ) هم میگن. بو تا بچیمر:بیا تا بریم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِینو در زبان لری و لکی به هرکدام از ( دختر/فرد کاری و اهل کار/کدبانو ) میگن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی جه مجاخ یعنی دورهمی بین نزدیکان و دوستان. البته معنی فضا و جا هم میده برای اسکان. جه مجاخ نیه:جایی نیست ( برای ماندن )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل گل دهستانی در شهرستان کوهدشت استان لرستان. اماگه ل گه ل در لری و لکی:دسته دسته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به نوم یعنی فرد بدنام و انگشت نما.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان کردی و لکی به پیچش زلف ( خیاطه ) میگن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های کردی و لکی به هدیه خِلات گفته میشه، فکر کنم ریشه ش عربی باشه از واژه خلعت عربی اومده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی گه رت مواد مخدر گه رته:پودر شستشو گِرت، گرد یا گشت:کامل، کل، همه یا همین گِرت به صورت فعل:گرفت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِریا در زبان لکی به معنی: ( آماده شدن، شدن به چیزی ) است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لرستان به جغد:که پوکه چی، قوقوکنک، بوف و. . . . میگن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوز در لری و لکی معنی امتیاز میده. ( البته در بازی محلی بیشتر میگن ) اما در اطلاح به معنی صبر، تحمل هست. جوز نِمِه:صبر نمیکند، تحمل نمی کند گردو هم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی اِسکه یا ئیسکه، ئیسه:الان اکنون ئه سکه:قبلا، گذشته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی در هنگام تعجب از چیزی میگن اَبِرالِه که احتمالا ریشش با برامه طالشی یکی باشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

داوِل در لکی یعنی ظاهر، قیافه، ریخت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی معنی درگیر چیزی بودن یا مشغول چیزی بودن میده: مه گیژ ئه ومه:من مشغول اونم البته معنی گیج هم میده و عباراتی ازش هست بای گیژه:گردباد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تریسکه در لرستان یعنی پرتوی نور، پریسکه هم یعنی جرقه آتش، شراره آتش.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به دسته چیزی ده سِک میگن. گاهی به خود دست هم گفته میشه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

گه ز در زبان لکی برای بیان میزان فاصله بکار برده میشه و در ادبیات محاوره برابر با یک متر فرض میشه. وه ره گه ز ئاشتیه سه:برف یک متر اومده ( برف زیاد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوراب در زبان لکی میشه ( گوره می ) در لری میشه ( گورمی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زِنِشت در زبان لری مینجایی و لکی به معنی درد بسیار زیادی که در یک جایی از بدن به وجود بیاد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

در لکی و لری واژه ( خِل خه س ) معنی غلیظ میده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مه ت در زبان لکی و لری به معنی بسیار گل آلود است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی و لری خه س یعنی غلیظ. خِلو خه س:غلیظ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیاری در لکی و لری یعنی نامزدی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپیکوه نام کوهی هست که یک سمت شهر خرم آباد رو احاطه کرده و تا سمت چگنی کشیده شده. البته فارس ها بهش سفیدکوه میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ده ده یعنی خواهر. اگر به معنی جانور وحشی باشد در لکی و لری به آن دِدوین میگن که معنی دیو یا هیولا هم میده. البته ده ده یک صوت هم در زبان لکی هست که ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گربه سان در لکی و لری گِرواس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری یِگه ر یعنی فرد لجباز و یه دنده. له چه ر، له نجو ، هورچ و. . . هم بکار میبرن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به صاحب کردها میگن خاوه ن. لک ها و لر ها میگن هاوه ن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وِلوم در لری و لکی یعنی جواب، پاسخ. کرد ها میگن وه لام.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی نارک به برجستگی لپ میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی و لری به شغال ( چه قه ل ) یا ( توره ) گفته میشود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی لری و کردی یعنی کشتی گرفتن و مسابقه کشتی.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی و لری به قربانی، ( کُشتی ) می گویند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی قه پ بِردِن:چنگ بردن برای یه چیزی قه پ گِرتِن:گاز گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

دِچ در لکی یعنی دندانه دِچ دِچو:دندانه دندانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی سه سوک یا سه سویک میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری بسته به لهجه منطقه چه خو یا چه کو گفته میشود. چارکو هم میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توتر در لکی به سنگدان میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به چینه دان پرنده میگن ( جیقه لدان/جیقه لدو )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به فرد بخشنده میگن ( نیک نِس )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به فردی زیاد به خانه ی این و آن می رود می گویند موسه ل.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

له مِن در زبان لکی یعنی فرد شکمو. له مِن ته کِن:صفت برای فرد پرخور در لری هله هه ر:فردی که همه چیز می خورد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوخ در زبان لکی و لری معنی پرخوری میدهد، البته در اصطلاح معنی لذت زیاد هم میدهد. جوخم ئه ژه بِری:یعنی خیلی از یه چیزی لذت بردم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر این کلمه، در لری و لکی دوبه لگه هم گفته میشه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به خمیازه میگن ( ئاژئاژکی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوور در زبانی لکی یعنی نفرین و لعنت . در لری هم بکار میبرن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری نِذا:دعا ده سوئا:بالابردن دست برای دعا کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واشه به شاهین در زبان لری و لکی میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مه ل یا مه لاو یا بالِنه در لری و لکی یعنی پرنده ( بالونه یعنی هواپیما ) مِل در لری و لکی یعنی گردن مه له در لری و لکی یعنی گردنه مِله در لکی یعنی ح ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون روی در لری و لکی میگن ریقه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری هنگامی برخی گوسفندان دچار بیرون روی میشن. در سمت دم این پشم ها و سرگین بهم می چسبند . به این عمل که پشم این ناحیه از گوسفندها بگیرند کَمو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به صورت کلی به پیشاب ( البته بیشتر کاربردش پیشاب گاو ) ، بوی نم و رطوبت، آب گندیده، آبی که در معرض احشام و پشگل آنها قرار گرفته باشد، میز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری به حکایت میگن هه قات. البته هه قات معنی مثل و مانند هم میده. اما در لکی به داستان پاچا یا پارچا میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری دِژه ( dezha ) یعنی بیماری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان لکی و لری به معنی بیماری و درد سخت. به درد زیادی که در یک جا از بدن اینجا بشه هم میگن. به لکی: مافه ته م دائه ر یه: بیماری به اینجام زد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلان واژه ترکی هست که به معنی مالیات وارد بر دام در دوره ایلخانی و تیموری است. این لفظ هنوز به صورت اصطلاح در زبان لری لرستان برجای مانده و معنی یک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

در زبان لکی کافر همون کافر ولی در برخی حالت ها یعنی مظلوم بی خدا ولی اکثر اوقات یعنی مظلوم میده ( کسی که صاحبی ندارد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( گه ور ) زبان های کردی لکی و لری مینجایی به معنی بزرگ مرد، بزرگ بکار می رود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ده سِلات در لکی یعنی توانایی و عرضه ئام بی ده سِلاتیکه:آدم بی عرضه ایی هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ده شت به لکی یعنی بیرون. بچیمِنه ده شتِرا:بریم بیرون

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بلدرچین در زبان لکی و لری مِنه که رِه ( menakare ) میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خِچو یا خوچو در زبان لکی و لری یعنی توله سگ. توتک هم میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژِرَژ در زبان لکی یعنی کبک. کوک یا کوگ هم میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِردالی در لری و لکی یعنی مردار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری و لکی: هوی:خوک تاک:خوک نر تاونه:خوک ماده هیله، هویله:بچه گراز وِراز:گراز ضرب المثل لکی در مورد خوک هوی بو مِردالیش بو :یعنی خوک باشه مردا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرت به زبان لکی و لری یعنی نرسیده شومی فِرت:هندوانه نرسیده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هلمت در لکی و لری به معنی حمله است. هلامات در زبان لکی معنی پناه آوردن میده ( البته ریشه اش با واژه حمله یکیه )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کولین به لکی یعنی ضریح

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری چورو به معنی کسی که زیاد ادرار می کند اما واژه چِرو در لکی و لری کوهدشت یعنی بوته و درخت جوان بلوط، درخت کم سن سال، معنی هیزم و چوب خشک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی یعنی دایره ایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وِچون در زبان لکی یعنی وقت، محدوده زمانی، فرصت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کورِخ در زبان لکی به خشکزار بوته های زرد در تابستان میگن. ئه کورِخ سوته هه تیه ده ر:کنایه از ظاهر زشتی و کثیفی، انگار که مثل روباه یا شغالی که از خش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به کسی که شنگ می کرده غلات رو کاه و سوریت ( ساقه ) از هم جدا می کرده شنیار میگفتن. خرمان خه مِم ها وه چیاوه شنیار مه شه نه وه هه ر دِک لاوه ی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ته وه در زبان لکی یعنی بی قراری ته وه مِنِت نیاشتو:بی قراری برای من نداشته باش تاوه هم به معنی تابه در لری و لکی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به لکی رِمیا یعنی ویران شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( گه شتل ) در لری یعنی ولگرد در لکی معادلش میشه ( ئه راگِردی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( موت ) در لکی به معنی مقعد معادلش در لر مینجایی ( سو )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری و لکی به جشن، علاوه بر واژگان سور، سیور ( جه شت ) هم میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

فعل امر در لکی و لری به معنی بگذار. بیلِه رو:بگذار، اجازه بده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هویشتن در لری و لکی و کردی مصدر به معنی گذاشتن، اجازه دادن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه وِ در زبان لکی یعنی رسم و رسومات. علاوه بر این سه وه یا ساوه در لری و لکی معنی نوعی تنپوش بلند محلی زنانه یا روش خاص بستن گلونی میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی سِلا یعنی اجازه، البته معنی مشورت هم میده سِلا گِرتِن، هویشتن:اجازه دادن سِلا کِردِن:مشورت کردن، اجازه خواستن بِیل، بیلا:اجازه بده مِیلی: ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی به شدت سرما سزه گفته میشود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بشه ن یا بِشَن فعل امر توی زبان لکی به معنی روشن کن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دی ماه در زبان لکی مونگ نوروژ میگن. دلیل هم برگزاری جشن آگر نوروزی در این ماه هست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پنجه در زبان لکی میشه پِنجی، چه نگ، قه ب، قپال و. . . . اما په نجه به معنی ماه فروردین در تقویم لکی هم هست، که طبق رسومات لکی گفته میشه پنج روز اول ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیب به لکی میگن سیف، سیف گِلاوی. در لری سیو هم میگن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به گلابی میگن مه رو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریت در زبان لکی و لری یعنی لخت. لری ها لوت هم میگن. ئه فلیس هم میگن. ریته ل:زمین خالی و برهوت آوه ریت:مرغ پرکنده په له ریت:پرکندن ( په ل ( پر ) ریت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی و لکی به کفشدوزک میگن ( مال هالو ) . ( مال هالو کجا ) هم شنیدم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی په لم:تنه درخت پِلم:ایراد پِلم ئاوِردِن:ایراد گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سزاوار توی زبان لکی یعنی اذیت شدن، رنج و سختی زیادی دیدن سِزاوار بیم:خیلی اذیت شدم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی زبان لکی لیژ یعنی آرامش لیژ نِریمِن:آرامش نداریم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لری و لکی ئه نو:اندوه ئه نوبار:اندوهگین ئه ناو:دوباره ئه ناو کِردِن:کاهگل زدن دوباره به دیوار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی چیک یعنی مستقیم چیک دِلاخِل:دم در

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لکی: ( خاپوره ) یعنی وقت طلفی و کار بیهوده. ( خاپیر ) یا ( خاپور ) یعنی خاموش، ویران، نابود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَگیس یا ئه گیس به لکی یعنی سرحال، سالم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عیس یا عیژ در لکی یعنی آرزو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خِرتِل در زبان لکی یعنی گرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری ساسا بیِن یعنی اذیت شدن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری و لکی زِر یعنی کسی که از شدت نور به سمتش، گیج شده باشد. زَر اما به همین معنی طلا بکار میره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دنیا در لکی به معنی احشام و حیوانات اهلی مثل گاو و گوسفند. . . گفته میشه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری به معنی احشام و حیوانات اهلی .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

النگو در لکی و لری:دَسیونک، گِردَسی، دَسوَن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چِلِک در لری مینجایی یعنی فولاد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی لکی عادت کردن:هووکاره بیِن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزمایش در لری مینجایی اَزمُشت.

پیشنهاد
٠

توی لری مینجایی سرهه نگ یا میرهه نگ یعنی ملکه زنبور.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فصل به لری مینجایی:وه رز فصل به لکی:ورکرد، وه رزه بای ( لری و لکی ) :باد مناسب فصل تشک اِشکیا ( لکی ) :فصل عوض شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی ته میا یعنی قر شده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سُلب در لکی یعنی تفاله

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری رکات یا کرات به معنی رکعت نماز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی و لری دس نماز یعنی وضو.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به دویدن چهارپا مثل خر ( هلاو ) میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی چکیله یعنی سیلی.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی آسن یعنی آهن. آهنگر:آسنکه ر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

توی لکی و لری به معنی سرشیر ولی توی اصطلاح به برفی که فقط سطح زمین رو سفید کرده باشه و نازک باشه هم میگن توژ.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوژه در زبان لکی یعنی بسیار زیاد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثویر یا ثووین در زبان لکی و لری به معنی اوج تابش گرما و پرتوی گرم خورشید است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخو در زبان لکی و لری معنی استخوان می دهد. سِل سِخو:استخوان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رستگار در لکی یعنی اوزل. خودا اوزلت که:خدا رستگار کند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی کِنو یا کِینو معنی آدم کاری و کاربلد مثل کدبانو میده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوف به لکی و لری یعنی شُش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی جه رگ یا جیر معنی جگر میدهد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری دو معنی دارد:چیزی که خونی شده باشد_قاتل در لکی خوینی بکار می رود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی زَخینه یا زه خینه معنی حس میده . مثلا:زه خینه م دا:حس میکردم که. . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی بسته به لهجه به رعد برق ( گِرِم هورپ ) یا ( گِرمه هور ) میگن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاپ در لکی یعنی قوزک پا. در لری علاوه براین بسته به لهجه گوزک هم میگن،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالوش به لری و لکی یعنی بغل و آغوش. باوش هم گفته میشه.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریه به لکی:گِریگا، گِریگاو به لری:گریوه ( این واژه معنی گردنه هم میده تو لری )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مله ور ) در لکی و لری به معنی جانور است

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَتَک یا مه ته ک در لری و لکی به معنی ( کمی، مقدار اندک ) هست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

لار در لری و لکی به معنی بدن است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاف به لری یعنی متلک . قاف شه نن: متلک انداختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی قیل یعنی قیر و واژه قویل یعنی عمیق و گود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوره زار به لکی و لری شوره کات

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مِنجی در زبان لکی و لری به معنی میانجی گر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غی در لری و لکی به معنی جنگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری و لکی به معنی مشک از پوست گاو گفته می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قه رمه تی در زبان لری و لکی یعنی کافر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه رپِی به لری و لکی به معنی تعبیر می باشد. مثلا سه رپِی خاو:تعبیر خواب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری و لکی ( ملکه ملکی ) یعنی مسابقه یا رقابت.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه ر در زبان لکی به معنی صدا است. چرونن:صدا زدن چور یا چورکه به معنی ادرار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مصدر گیس دائان به معنی روشن کردن آتش یا وسیله ایی می باشد و گیسیا یعنی روشن شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیژه به لکی و لری یعنی جیغ البته قیژ معنی چندش نیز می دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سزرگه یا سیزرگه به لکی و لری یعنی چندش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چز در لکی به معنی نیش می باشد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

در لکی و لری به ملاقه که مچه و به قاشق که چک می گن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چونچه در زبان لکی به معنی دیگ بزرگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لووه در زبان لکی یعنی پارچه ( برای حوله یا پارچه کهنه بیشتر عمومیت داره )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی به پارچه یا حوله پرو می گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هاوه ن در زبان لری و لکی به معنی صاحب هست، همریشه با واژه خاوه ن کردی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شومینه در زبان لکی به معنی زمین شخم خورده است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشو در لری ( مینجایی ) به معنی بادبزن هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اِفکن در زبان لکی یعنی فرصت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهر در زبان لکی بسته به لهجه خووالک، خوئه ر ، خویه ر ، خووه، و. . . می گویند خووه که م:خواهرم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لری مینجایی تیشک علاوه بر معنی پرتوی نور معنی ضد و برعلیه نیز می دهد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلاچه یا بلاچه در زبان لکی و لری به چشمک زدن شی نورانی به عنوان مثال لامپ و. . . می گویند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به تخم شپش رِشک و در لری به رشدکردن روشک می گویند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوواس به لکی دو معنی دارد اول قرض گرفتن دوم خواستگاری کردن از مصدر هوواستن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هاس به زبان لری و لکی یعنی گدایی کردن. لالکه هاس یعنی التماس کردن .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در لکی و لری و کردی دیار به معنی معلوم و واضح است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیک یا سویک در لری و لکی به معنی گوشه است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیک به لکی و لری به معنی سوت زدن است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیت دائان در زبان لکی به معنی قورت دادن است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیوائن در زبان لکی به معنی فرار کردن می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

له وه ر به لری و لکی می شود چریدن. مکان چریدن:له وه رگه مصدر:له ریِن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جِکه به لکی و لری کوهدشت یعنی گنجشک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کانی یا که نی به چشمه در زبان لکی می گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نتیجه در لری مینجایی کوم جوم می گویند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لری و لکی به عقاب ئه لوه، واشه، کورکوره، سرکنه ک و. . . . می گویند. برخی به اشتباه دال را نیز هم معنی با عقاب می دانند درصورتی که دال به معنی کرکس ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لکی و لری ده رکل:جیب ( بیشتر برای لباس )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معجزه در زبان لکی و لری جرمت و به عمل معجزه آسا جزمه دار می گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیز به ماهیچه ساق پا د لکی و لری می گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوریزِن یا هورره زیان ترکیب دو کلمه ( هوئه ر ( خورشید ) ره زیان ( پایین آمدن ) ) در زبان لکی است که معنی غروب یا جهت غرب را می دهد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ئه سِر در زبان لکی و لری معنی اشک می دهد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لر ها و لک ها به رقاص بازنه می گویند و به محل رقص بازیگه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مادر بزرگ به لکی و لری اطراف آن ( داپیره ) است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی به پدربزرگ پاپا گفته میشود. معادل آن در لکی و لری مجاور آن مثل لری کوهدشت واژه ( باپیره ) است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گِژگ در لری به معنی مو می باشد گژگژو:مو نامرتب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی زک، له م، گیه و. . . . معنی شکم می دهد. درلری اشکم و گه ده نیز گفته میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قژ در لکی یه موی سر به هم ریخته میگن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زبان لکی گه گه یعنی بردار معنی عزیز و برای ابراز محبت نیز بکار میرود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به ( پروانه ) یا ( قاصدک ) در زبان لکی ( ( په پی ) ) می گویند که دارای ریشه یکسان با واژگان په پوله کردی، پاپریک لری و پروانه فارسی است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوپ به لکی به فکل آدم یا تاج خروس گفته میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه چه مه ری بسته به تلفظ دو معنی در زبان لکی دارد. اول ساز و نواختن هنگام عزا در آیین چمر دوم به معنی منتظر ( چه م ئه ر ری )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی و لری په لا، کووش، کلاش، کاله. اورسی معنی کفش می دهند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

په لا در لکی و لری یعنی کفش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی لری و کردی بجای واژه مطلع واژه ئاگادار بکار برده میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمن در لکی:دوشمن، زه ز گفته میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه چادر در زبان لکی: ( داوار ) یا ( سیامال ) گفته میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به چسب دویس گفته می شود. مثلا دویسیا:یعنی چسبیده شده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به مرض پرخوری در لری جوغ و در لکی جوخ می گویند. به آدم پر خور هِله هه ر نیز می گونه به معنی کسی که هر چیزی می خورد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

خط واژه عربی است و در زبان لکی به آن کِر می گویند. از این واژه مشتقاتی نیز در زبان لکی وجود دارد مثل مصدر کرونن کِرکِر:به معنی تهدیگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی واژگان ایمِرا و اَمِرا به معنی این طرف و آن طرف کوه بکار می رود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُچ در زبان لکی و لری یعنی آدم فلج و معلول البته برای طعنه زدن نیز به کار می رود البته واژه که چ در لکی به معنی بدی است مثلا:که چت بای:یعنی بدی برات ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در لکی آرایش کردن میشود رژانن. مثلا آرایش کن:وژت به ره ژ کسی که خودش ظاهر زیبایی دارد و نیاز به آرایش ندارد:وژ ره ژ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاوه لاوه در لکی معنی لالایی بکار می رود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مو بسته به نواحی مختلف بدن نام مختلفی در زبان لکی دارد. موی سر:موی، می، گِژگ ( لری ) گیس زنان:گِئس، زلف چِتِر:زلف خیاطه:پیچش زلف سبیل:سویل ریش:ریش ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

به پا در زبان لکی و لری ( قول ) گفته می شود. به ماهیچه ساق پا در لکی ( پویز ) یا ( پیز ) گفته می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خون در زبان لری مینجایی خی یا خین گفته می شود. در لکی بسته به لهجه خووین یا هووین نیز گفته میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کبودی ناشی از ضربه بر روی پوست در لکی قومه ره ژه کاو نامیده میشود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لکی به بز درشت جثه و پیشرو گله ساورین گفته می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژان یا ده ژین در زبان لکی به معنی درد است. البته در لری نیز واژه ژو یا ژون معنی درد زایمان میدهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی شانازی یعنی افتخار و سربرزی. مثلا:شانازیت ئه به مه م. بهت افتخار می کنم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مِلوم به لری و لکی یعنی ملایم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مه ر در زبان لکی معنی غار یا پیچ راه می دهد. واژه مِر نیز در زبان لکی به معنی سیری ( پس از خوردن غذای زیاد ) می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اشکفت در لری به معنی غار است . معتدل آن در لکی و هورامی واژه مه ر است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دشوار در لری و لکی بصورت دشخار گفته می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری و لکی به معنی حمله. به آن هه لمه ت یا هودش نیز می گویند. علاوه بر این در لری به حمله ناگهانی گِریت نیز می گویند

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیز در کردی یعنی نیرو و توان معادل آن در لکی آز یا ترووا می باشد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مه هه ت در لری و لکی معنی کمک می دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لازه در لری خرم آبادی یعنی بی سرپرست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی و لکی ته رجک معنی تازه می دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژیان یا ژینن در لکی به معنی زندگی می باشد. مترادف آن در لری خرم آبادی واژه زِنِی است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیشتمان در لری خرم آباد به صورت نیشته مون گفته می شود و معنی فضایی برای نشستن می دهد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نار در زبان لکی به معنی سربالایی می باشد که متضاد آن واژه نسار است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لکی به خورشید هوئه ر گفته می شود که مطابق با تلفظ اوستایی آن می باشد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاواز در لری به اجاقی که جلوش باز باشد می گویند در لکی اما لاواز به معنی سرپناه می باشد. مثال:لو لاواز نریمن یعنی سرپناهی نداریم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری مینجایی و برخی لهجه های اطراف به معنی آهو می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسک در لکی به معنی آهو می باشد در لری به آن اشکار یا گامور گفته میشود