ژیان
/ZiyAn/
مترادف ژیان: خشمگین، دمان، غضبناک، درنده، سبع
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: بی باک و شجاع، خشمناک و غضبناک
برچسب ها: اسم، اسم با ژ، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
( در صفت اژدها )، اژدهای ژیان :
تهمتن بپوشید ببر بیان
نشست از بر اژدهای ژیان.
فردوسی.
( در صفت ببر )، ببر ژیان :در این بیشه زین بیش مگذار گام
که ببر ژیان دارد اندر کنام.
اسدی ( از دقائق الحقائق ) ( از شعوری ).
( در صفت پلنگ )، پلنگ ژیان :بسان پلنگ ژیان بد بع خوی
نکردی جز از جنگ هیچ آرزوی.
فردوسی.
پلنگ ژیان گرچه باشد دلیرنیارد شدن پیش چنگال شیر.
فردوسی.
نباشد جز از راستی در میان نباید بدن چون پلنگ ژیان.
فردوسی.
از آن هرکه بستی یکی بر میان نکردی پلنگ ژیانش زیان.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
( در صفت پیل )، پیل ژیان :ز پای اندرآمد نگون گشت طوس
تو گفتی ز پیل ژیان یافت کوس.
فردوسی.
بیفکند گوری چو پیل ژیان جدا کرد از او چرم و پای و میان.
فردوسی.
برآورد خرطوم پیل ژیان بدان تا به رستم رساند زیان.
فردوسی.
درآمد بکردار پیل ژیان به بازو کمان و کمر بر میان.
فردوسی.
زدم بر زمینش چو پیل ژیان که او را همه خرد شد استخوان.
فردوسی.
از این دو هنرمند پیل ژیان بباید ببندد به مردی میان.
فردوسی.
بیفکند پیل ژیان را به خاک نه شرم آمدش زان سپهبد نه باک.
فردوسی.
فکندی بدان گرز پیل ژیان که جاوید بادی تو ای پهلوان.
فردوسی.
تو گفتی دو پیلند هر دو ژیان گشاده به کین دست و بسته میان .
فردوسی.
چو پیل ژیان شاهزاده دو شاه براندند هر دو ز قلب سپاه.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - خشم آلود خشمگین غضبناک ۲ - درنده سبع .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درنده: سگِ کیست روباه نازورمند / که شیر ژیان را رساند گزند (نظامی۵: ۸۲۴ )، مورچگان را چو بُوَد اتفاق / شیر ژیان را بدرانند پوست (سعدی: ۱۲۴ ).
مترادف ها
بیمناک، ترسان، ژیان، ترس اور، هراسناک
خشمگین، سبع، ژیان، حریص، تندخو، قوی، درنده، خشم الود، شرزه
وحشی، سبع، ژیان
مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتاور، ترس اور، وحشتناک، خوفناک، بسیار بد، مهیب، هولناک، سهمناک
مخوف، ژیان، وحشتاور، نفرت انگیز، مهیب
بد، مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتناک، خوفناک، مهیب
مخوف، ترسناک، ژیان، شوم، رنگ پریده، هولناک
ترسناک، ژیان، مهیب
بی رحم، سفاک، با شرارت بی پایان، سبع، ژیان، ستمگر
ژیان
ژیان، وحشتناک، خوفناک
ژیان، ترس اور، ناگوار، مهیب، سهمگین، موحش، رشت
ژیان، شکاری، شکارچی، تغذیه کننده از شکار
مهیج، ترسناک، ژیان
ژیان، لازم برای شکار
سبع، ژیان، درنده خو
ژیان
وحشی، بی رحم، سبع، ژیان، خشن، قصی القلب
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
اصلا در زبان و ادبیات لری ژیان وجود نداره جناب امیرخان که میگید معنی زندگی رو میده مگر از خودت در آورده باشی
در زبان لری زندیِ معنای زندگی رو میده
در زبان لری زندیِ معنای زندگی رو میده
٠٧زبان فارسی با ژ رابط خوبی ندارد و اکثر ژ را به ز مینویسند
مثلا ، زن =ژن
زندگی=ژیان
مثلا ، زن =ژن
زندگی=ژیان
زبان کردی با ز رابط خوبی ندارد و اکثر ز را به ژ مینویسند
مثل زی کردی ژی ، زن ، ژن و ده ها واژه دیگر هم است
که به یادم نمانده
مثل زی کردی ژی ، زن ، ژن و ده ها واژه دیگر هم است
که به یادم نمانده
ژیان بچم خشمگین نیست شگفتا که گویا غرم ژیان و گوزن ژیان را ندیده اند
بدان ایزدی فر و جاه کیان
ز نخجیر گور و گوزن ژیان
که با آهوئی گفت غُرم ژیان
که گر دشت گردد همه پرنیان
ز دامی که پای من آزاد گشت
... [مشاهده متن کامل]
نپویم بدین سو ترا باددشت.
مرا گر بخواهی زشاه جهان
چو غُرم ژیان با تو آیم دمان .
بیاورد فرزند راچون نوند
چو غُرم ژیان سوی کوه بلند.
فردوسی
یا قابوسنامه را نخوانده اند
در کتابی خوانده ام از آن پارسیان بخط پهلوی که زردشت را گفتند جانور چند نوع است؟ هم برین گونه جواب داد گفت ژیانی گویا و ژیانی گویا میرا و ژیانی میرا
پندنامه کیکاوسی
ژی/زی/جی/گی - ریشه جان و زایندگی است و واژگان گیاه - گیان/جان - ژیان/زندگی - زایش/زادن - ژیان/جانور/جاندار/زندگی/ژیار/زنده/ زند. . ژن=زن/جنین است .
ژیان هرجا که همراه جانوران امده بچم جانور است و هرجا به تنهایی امده بچم زندگی و یا جاندار است مانند خورده که هم بچم خورنده است و هم خورده شده
این زبانها همگی یکی هستند و نباید آنها را از هم جدا کرد
بدان ایزدی فر و جاه کیان
ز نخجیر گور و گوزن ژیان
که با آهوئی گفت غُرم ژیان
که گر دشت گردد همه پرنیان
ز دامی که پای من آزاد گشت
... [مشاهده متن کامل]
نپویم بدین سو ترا باددشت.
مرا گر بخواهی زشاه جهان
چو غُرم ژیان با تو آیم دمان .
بیاورد فرزند راچون نوند
چو غُرم ژیان سوی کوه بلند.
فردوسی
یا قابوسنامه را نخوانده اند
در کتابی خوانده ام از آن پارسیان بخط پهلوی که زردشت را گفتند جانور چند نوع است؟ هم برین گونه جواب داد گفت ژیانی گویا و ژیانی گویا میرا و ژیانی میرا
پندنامه کیکاوسی
ژی/زی/جی/گی - ریشه جان و زایندگی است و واژگان گیاه - گیان/جان - ژیان/زندگی - زایش/زادن - ژیان/جانور/جاندار/زندگی/ژیار/زنده/ زند. . ژن=زن/جنین است .
ژیان هرجا که همراه جانوران امده بچم جانور است و هرجا به تنهایی امده بچم زندگی و یا جاندار است مانند خورده که هم بچم خورنده است و هم خورده شده
این زبانها همگی یکی هستند و نباید آنها را از هم جدا کرد
ژیان شکارچی ، خشمگین، درنده
در اصل ژیان به معنی مادینه بوده است و شیر ژیان به معنی شیر ماده بوده است در درازنای تاریخ با فرگشت معنایی روبرو شده و به مفهوم خشمگین و تازنده گرفته است
در اصل ژیان به معنی مادینه بوده است و شیر ژیان به معنی شیر ماده بوده است در درازنای تاریخ با فرگشت معنایی روبرو شده و به مفهوم خشمگین و تازنده گرفته است
ژیان در کردی زندگی
معنی درست تر ژیان که دوستان نوشتن، به کوردی، میشه زندگی کردن؛ ژی به معنی زندگی هست
مهرناز خانم
واژه "جبان" به معنی ترسو و بزدل متضاد خوبی است و هم وزن "ژیان" هم هست
زنده باشید
واژه "جبان" به معنی ترسو و بزدل متضاد خوبی است و هم وزن "ژیان" هم هست
زنده باشید
ژیان در کوردی به معنای زندگی است
ترسناک . . . . . .
هر چقدر گشتم متضاد کلمه ژیان را پیدا نکردم نه توی آبادیس و نه جاهای دیگه، کسی متضاد ادبی ژیان رو میدونه ؟ ( خودم آرام و ساکت و امثالهم را میدونم دنبال کلمه متضاد بهتر میگردم ) ممنون
زندگی، به زبان ♯کوردی♯
خشمناک
خشم آلود
ژیان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ژیان" می نویسد : ( ( ژیان در پارسی در معنی خشمگین و درنده به کار می رود؛ ریخت کهن و ریشه ی این واژه دانسته نیست. می تواند بود که از دو پاره ی : ژی / ان ( =پساوند فاعلی ) ساخته شده باشد . بدین سان" ژیان " ریختی دیگر از زیان ( اسم فاعل از زیستن ) می تواند بود که در پهلوی زیوان ziwān بوده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بدان ایزدی جاه و فر کیان
ز نخچیر گور و گوزن ژیان. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 251. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ژیان" می نویسد : ( ( ژیان در پارسی در معنی خشمگین و درنده به کار می رود؛ ریخت کهن و ریشه ی این واژه دانسته نیست. می تواند بود که از دو پاره ی : ژی / ان ( =پساوند فاعلی ) ساخته شده باشد . بدین سان" ژیان " ریختی دیگر از زیان ( اسم فاعل از زیستن ) می تواند بود که در پهلوی زیوان ziwān بوده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( بدان ایزدی جاه و فر کیان
ز نخچیر گور و گوزن ژیان. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 251. )
ژیان به زبان کوردی معنی زندگی، و در شعر کوردی بهتر بگم زندگانی را میده.
خشمگین
ژیان به زبان کوردی یعنی زندگی
واژه ژیان در زبان کردی همان معنی و مفهوم زندگی و دنیا را دارد.
ژیان در کردی به معنی زندگیه ومن از مادرم متشکرم برای انتخاب اسمم
به زبان کردی اورامی ژیان. ژین . ژیوای . به معنی زندگی است
در لری هم به معنی زندگی است
به زبان کردی به زندگی ، ژیان گفته میشود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)