اسک

/~Ask/

لغت نامه دهخدا

( آسک ) آسک. [ س َ ] ( اِخ ) نام شهری از نواحی اهواز نزدیک ارّجان [ ارغان ] بین ارّجان و رامهرمز، و میان آن و شیراز شصت فرسنگ است.
اسک. [ اِ / اَ ] ( اِ ) اسبی را گویند که در راهها بجهت قاصدان بسپارند. ( برهان ). || الاغ. یام. ( رشیدی ) ( سروری ) ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ). || قاصد. ( برهان ) ( سروری ) ( شرفنامه ٔمنیری ) ( مؤید الفضلاء ). || ( ص ) سبک پای.

اسک. [ اَ س َک ک ] ( ع ص ،اِ ) شترمرغ نر یا شترمرغ نر روان شکم. || گوش بریده. ( منتهی الارب ). || خردگوش. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). خردگوش از مردم و جز آن. || مرد کر. مؤنث : سَکّاء. ج ، سُک . ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || ( اِخ ) نام اسبی مردی از بنی عبداﷲبن عمروبن کلثوم را. ( منتهی الارب ).

اسک. [ اِ س َ ] ( ع اِ ) ج ِ اسکة.

اسک. [ اَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل ، واقع در 2000 گزی جنوب رینه. کوهستانی سردسیر. سکنه 700 تن. زبان فارسی مازندرانی. آب از چشمه سار و رودخانه هراز. محصول آن غلات ، حبوبات ، میوه جات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت ، گله داری. دبستان ، زیارتگاه و چند باب دکان دارد. در این آبادی آب معدنی معروف به آب اسک یا اسکوچشمه وجود دارد که دارای مواد اسید کربنیک و بی کربنات دوسود بسیار است که در حین جریان در مجاورت هوا مستحجر میگردد و تولید قشر آهکی می کند و تبدیل بسنگ مرمر میشود. چون اکثریت آب چشمه های آبادی از همین نوع است علیهذا کوههای اطراف از سنگهای آهکی و مرمر و اکثر خانه ها روی سنگها بنا شده است. اطراف اسک شوره و زاج فراوان دیده میشود. استحمام در آبهای اسک برای معالجه رماتیسم و غالب امراض جلدی و سوءِهاضمه مفید است. چشمه آب فرنگی یا آب آهن در بالای آبادی اسک واقع و برای مبتلایان به کم خونی نوشیدن آن مفید و استحمام آن برای امراض جلدی نافع است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ). قریه ای بشمال دماوند، در دامنه یکی از قله های دماوند و ساحل یمین رود هراز. آب و درخت وافر دارد و در نزدیکی آن آثار ایوان عالی وبرابر آن قبه ای مرتفع است بضخامت صد ذراع که گویند از بناهای قباد پدر انوشیروان است و آن مشتمل بر 1500 خانه است و در خارج آن قبور عده ای از صحابه و تابعین که در جنگهای ایران و عرب کشته شده اند، میباشد.

اسک. [ اَ ] ( اِخ ) قصبه ای در جنوب بارفروش و مغرب علی آباد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آسک ) نام شهری از نواحی اهواز
دهی از دهستان لاریجان شهرستان آمل استان دوم دو کیلومتری جنوب رینه . کوهستانی سردسیر و ۷٠٠ تن سکنه دارد . آب از چشمه سارها و رودخانه هراز . محصول غلات حبوب میوه لبنیات . شغل مردم گله داری کشاورزیست . چند باب دکان دارد . آب معدنی معروف اسک در این آبادی است .
نام یکرشته از انهار در کشور های انگلستان و اسکاتلند و ایرلاند .

گویش مازنی

/ask/ نام محلی کوهستانی در بالا لاریجان آمل در کنار جاده ی هزار که نام اصلی آن آب اسک است

واژه نامه بختیاریکا

( آسَک ) آسیاب دستی

دانشنامه عمومی

آسک (تارن ا گارون). آسک ( به فرانسوی: Asques ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Lavit واقع شده است. [ ۱] آسک ۱۰٫۶۱ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۳۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آسک (تارن ا گارون)عکس آسک (تارن ا گارون)

آسک (ژیروند). آسک ( به فرانسوی: Asques ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Fronsac واقع شده است. [ ۱] آسک ۶٫۲۸ کیلومتر مربع مساحت دارد ۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آسک (ژیروند)عکس آسک (ژیروند)عکس آسک (ژیروند)

اسک (هیرمند). اسک یک روستا در ایران است که در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است. [ ۱] اسک ۱۰۸ نفر جمعیت دارد.
عکس اسک (هیرمند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آسک. آسَک
شهر قدیم در استان خوزستان، نزدیک ارجان و بین ارجان و رامهرمز. خرابه های آن در شمال غربی گرمسیرات و در دامنۀ کوه قرار دارد. اصطخری به آتشفشان کوچکی اشاره می کند که در نزدیکی آن قرار داشته است. در حوالی این شهر آثاری از عصر ساسانیان دیده می شود، ازجمله ویرانه های کاخی که به قباد، پدر انوشیروان، منصوب است.

پیشنهاد کاربران

در زبان بلوچی و کردی آسک بمعنی آهو میباشد . .
وسیله ای سنگی میباشد که دو سنگ روی هم قرار میگیرد و یک چوب عمودی بر سنگ بالا وصل میشود بعنوان دسته سنگ زیرین ثابت است و سنگ بالایی بصورت گرگار میچرخد ونخود را از سوراخ ریز سنگ بالایی داخل میریزیم و نخود به صورت لپه یا نیم میشود به این دو سنگ آسک گفته میشود در منطقه داریون شیراز
در زبان کردی آسک به معنی آهو است و همچنین جاسک به معنی جای آهو می باشد.
در زبان کردی آسک به معنی آهو است
اسک در زبان بلوچی به معنی غزال است
Ask آسک به زبانی بلوچی به معنی غزال است
به فتح س. آس کوچک، دست آس به گویش کازرونی ( ع. ش )

بپرس