پاسخ‌های رزیتا (٤٠٣)

کاربرد:(۱) کاری که انجام ان از نظر گوینده بی اهمیت و غیرضروری است (۲)انجام ندادن کاری  از روی تنبلی (۳) عدم تمایل به انجام کاری. معنی:خود را به زحمت نیانداختن/حس و حال  انجام کاری‌ یاچیزی رو نداشتن

تعریف: if you say that the time is ripe, you mean that it is a suitable point for a particular activity.  فرا رسیدن زمان مناسب برای انجام کاری معنی: زمان مناسب/خوب

در مورد غذا و خوراکی : غذایی که دیر فاسد می شود و  مدت انقضای ان زیاد است مانند غذا های کنسروی و فراوری شده یا کارخانه ای که شامل مواد نگهدارند هستند.   معنی: مدت دار /فاسد نشدنی 

جمله اول اشتباه:چون فعل کمکی با فاعل تطابق ندارد(حال کامل استمراریpresent perfect progressive) جمله دوم اشتباه: بعد از going to باید فعل بیاید نه اسم.(اینده با be going to)   جمله سوم درست: ترکیب شرطی نوع ۲ و ۳  (شرطی مختلط mixed conditional) جمله چهارم اشتباه : استفاده نادرست  از فعل be (اینده استمراری future progressive)

شرطی نوع ۱ : شرطی نوع اول برای اشاره به حال یا آینده که در آن موقعیت واقعی است استفاده می شود. شرطی نوع اول به یک شرایط ممکن و نتیجه احتمالی آن اشاره دارد. If you don't invite him , he won't come to the party. معنی: اگر او را دعوت نکنی او به مهمانی نخواهد امد.  

معنی: فیلم و سریال های موفق

اصطلاحاتی برای مفهوم  بی اعتنایی یا ادم حساب نکردن: (1)to take someone to no account مثال: after hurting her feelings  , Maggie  didn't take tom to no account.  معنی:مگی  ب ...

جملاتی که با  کلمه ربط همپایه ساز مانند and بهم مربوط می شوند  از لحاظ زمانی باید تطابق داشته باشند . از انجا که قسمت اول به زمان گذشته کامل امده پس فعل قسمت دوم نیز بایستی  به یکی از زمان های گذشته بیاید.

این اصطلاح ‌به  کسی گفته می شود که برای‌‌ انجام چیزی عجله دارد  و از او خواسته می شود صبر پیشه کند  تا کار مورد نظرش در زمان مناسب اتفاق بیفتد. معنی:سر فرصت/‌به وقتش/در زمان مناسب 

مفهوم :  بار معنایی این اصطلاح بستگی به لحن گوینده دارد  و به فردی گفته می شود که بیکار است و زمان بسیاری در اختیار دارد.  معنی :زمان زیادی در اختیارته ، وقت  خالی زیاد داری .

معنی :   از دنیای ساختگیت یک قدم به بیرون بردار. (این دنیای ساختگی رو رها کن.)   

از انجا که مفهوم جمله یک تضاد غیر منتظره را نشان میدهد باید از کلمه ربط although به معنی اگرچه/هرچند استفاده کرد. معنی جمله: دوست دارم به دور دنیا سفر کنم اگرچه‌ یک شغل تمام وقت‌ را شروع کردم. 

Painted bodies بدنه های رنگ شده Painted automobile body parts   قطعات رنگ شده خودرو  

جواب : change  معنی: تغییر دادن/کردن ، عوض کردن/شدن

جمله معلوم مثبت: Many people will attend the concert.  معنی: افراد زیادی در کنسرت شرکت خواهند کرد. جمله معلوم پرسشی: Will many people attend the concert? معنی: ایا افراد زیادی در کنسرت شرکت خواهند کرد؟   

معنی: زخم گوارشی/زخم‌ معده (peptic ulcer disease)  تعریف: نوعی آسیب خوش‌خیم به مخاط و زیرمخاط دستگاه گوارش در ناحیهٔ معده، دوازدهه (اثنی‌عشر) و گاهی بخش پایانی مری است.

ارزیابی/ سنجش ملایم و سریع  میزان هوا  در سطح فردی.

گزینه سوم  انگلیسی بریتانیایی: دو هفته/چهارده روز

این عبارت هنگامی به کار میره که فرد میخواد از فرصتی که داره نهایت استفاده رو ببره.  معنی:   از   فرصت استفاده  کردن

فریاد بی صدا/فریاد خاموش

تحت اللفظی : در اتش یا شعله چیزی دمیدن  مفهوم: بدتر کردن وضعیت موجود. معادل: هیزم در آتیش ریختن/نفت رو اتیش ریختن/اتش بیار معرکه

در بازی دومش با مهره ی سفید در مقابل فیشر ، پتروسیان به شکلی مساوی رویکردی محتاطانه در پیش می گیرد.  

هر سه به کلمه spot اشاره دارن.

بهترین معادل [ستاره بخش  ]هستش

بهم نمی خوره به من نمیاد سلیقه من نیست مناسب من نیست هم کف من نیست

معادل عفونت مجاری ادراری است.

گزینه ۱‌  :برای اشاره به همزمانی دو رویداد یا عمل در گذشته می توان با when انها را پیوند داد.  می بایست فعل فرم گذشته داشته باشد تا با فعل اول تطابق داشته باشد تنها گزینه ای که شکل دوم یا شکل گذشته فعل   را اورده گزینه ۱ است. معنی جمله: هنگامیکه دوستم رفت من گریه کردم.

جملات مجهول به ترتیب: Can the piano  be played by her? Has the book  been read by him?

Standing pools gather filth اب که یکجا بماند  می گندد

شرطی نوع ۱: شرطی نوع اول برای اشاره به حال یا آینده که در آن موقعیت واقعی است استفاده می شود. شرطی نوع اول به یک شرایط ممکن و نتیجه احتمالی آن اشاره دارد. در این نوع ، جمله شرط به  حال ساده و نتیجه ان به زمان آینده ساده است. If you don't be careful , you will fall down.   معنی جمله: اگر مواظب نباشی سقوط می کنی(خواهی افتاد).

Can't bear: بیشتر در گفتار و محاوره : هنگامی استفاده می شود که فرد پذیرش موضوعی برایش سخت بوده و از   اتفاق افتادن ان احساس ناراحتی می کند.   معنی جمله: تاب رفتن ندارم/تحمل ترک کردن را ندارم/تحمل رفتن ندارم

گزینه اول  معنی جمله : این منم که باید عصبانی باشم نه تو.

To operate a machine :  عمل کردن/کار‌کردن با یک ماشین  معادل:  manage/administer/run/wield To be in charge or control of something:  مسئول چیزی بودن /کنترل چیزی را در اختیار داشتن معادل: be responsible for/liable for/accountable for

 این ادعا خاطر نشان می کند که مطالعه جهان به معنای مطالعه کردن تداوم زندگی است و توضیح می‌دهد که چرا  کنفوسیوسی ها در عوض اینکه به دنبال لذت های زودگذر( آنی) باشند هدف فرد را ادامه  زندگی و خط خانوادگی می پندارند.

به نظرم بهترین معادل میشه: [ اوباش مجازی  ]

ملاحظات شایستگی /استحقاق/واجد شرایط بودن

Toothless: بی دندان و crackhead  :معتاد به کراک معنی کامل: معتاد ِ بی دندان/کراکی بی دندان

به افتخارِ، برای گرامی داشتِ یاد و خاطرِ...

Laundry : لباسشویی /رخت های شستنی /رختشوی خانه شکل جمع: laundries اگر شکل مالکیت مدنظرتون هست باید گفت که s' برای نشان دادن مالکیت انسان هست.  Betty washed her son's laundry last night. بتی دیشب رخت های پسرش را شست.