پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٥٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به طور عمده، عمدتا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

متفاوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

معیار، مقیاس، ملاک، شاخص، میزان، الگو، سرمشق criterion, standard - the ideal in terms of which something can be judged = thefreedictionary. com/ideal ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی شک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دستخوش، متحمل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دستورالعمل پژوهشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متمرکزسازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

و الی آخر و امثالهم و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ارتباط دهی، مرتبط سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اتخاذ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

معنادار بودن، معنا داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

حاصل از، حاصلِ، منتج از، ناشی از، بر اثرِ، ثمره ی، پیامدِ، برگرفته از، در نتیجه ی، ماحصلِ، برآمده از، برخاسته از، مولودِ، محصولِ، به موجب، به علت، به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حاصل شدن از، سرچشمه گرفتن از، ثمره/ماحصل چیزی بودن، برخاستن از، برخیزیدن از، برگرفته شدن از، به موجب/ به علت/به سبب چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسیار، به وفور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

فخرفروش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشکل ساز بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

to different/varying degrees = به میزان متفاوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زائر، زایر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

زائران، زوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نام گذاری ( کسی یا چیزی ) به نام ( کسی یا چیزی دیگر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به روشنی هر چه بیشتر، با بیشترین وضوح، کاملا به وضوح This is most clearly illustrated = این موضوع به روشنی هر چه بیشتر نشان داده شده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سهل الفهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

تحت سلطه ی، زیر سلطه ی، در سلطه ی، تحت تسلطِ، در تسلطِ، تحت الشعاعِ، تحت تاثیرِ، متاثر از، مغلوبِ، در غلبه ی، زیر سیطره ی، در سیطره ی، تحت استیلایِ، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عکسِ چیزی، معکوسِ چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در واقعیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

مرتبط با، در ارتباط با، در رابطه با، مربوط به، ناشی از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصادف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مورد بحث قرار دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تک بعدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، قرار داشتن در جهت، معطوف بودن به

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تعیین جهت کردن، جهت گرفتن، جهت گیری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازنگرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رونق، پیشرفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

طویل، فراخ، گشاده، مشروح، مفصل، شرح و بسط داده شده، منبسط، بسط یافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مذکور، مزبور، نام برده، یادشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به جان هم انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

جنگ طلب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

منوط بودن، تعلق داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

متضرر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تنهارهاشده، تنهاگذاشته شده، به حال خود واگذاشته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تنها رها کردن، به حال خود واگذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ساختاریافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

برای نمونه، به عنوان نمونه، مثلا، فی المثل، بر حسب مثال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوساختار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بسط/توسعه/گسترش بیش از حد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تفکیک، انفکاک، تفریق جداکننده، تفکیک کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

جداسازی، تفکیک، انفکاک، تفریق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ذکر، ارجاع، رجوع، مراجعه، عطف، اشاره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

- محور a city - centric approach = رویکردی شهرمحور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

محوری