پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
تاریخ نگار
جمعی، جمع گرا، جمع گرایانه
ائتلافی
موشکافی کردن
استدلال آوردن
یکپارچه سازی
فتوحات، متصرفات
از هم گسیختگی، گسستگی
از هم گسیختگی، مختل سازی، اختلال، منقطع سازی، گسستگی
از هم گسیختن
تقسیم بندی، تجزیه
اتحاد مجدد
قاعده مند
systematic
جنوب شرق آسیا، آسیای جنوب شرقی
کوشان
متسلسل
برهم نخورده
مائوریایی یا موریایی [شاهنشاهی مائوریا یا موریا ( سانسکریت، Maurya، मौर्य ) سلسله ای مقتدر در هند باستان که بین سال های ۳۲۱ تا ۱۸۵ پیش از میلاد فرمان ...
فنیقیان، فنیقی ها
عصر برنز، دوره برنز
میتانی؛ تمدن میتانی یکی از تمدن های باستانی هورانی در غرب ایران و شمال میانرودان و جنوب آناتولی بود.
پادشاهی نوین مصر پادشاهی نوین مصر، که از آن با نام امپراتوری مصر نیز یاد می شود، دوره ای تاریخی از مصر باستان میان سده های ۱۶ام تا ۱۱ام پیش از میلاد ...
به هم پیوسته، پیوسته، متسلسل، به هم متصل، متصل به هم، متصل، به هم چسبیده، چسبیده به هم، چسبیده، سلسله وار، زنجیروار
هوری، هوریانی
هیکسوس هیکسوس ( قبطی:heqa khasewet به معنای فرمانروایان بیگانه، یونانی:Ὑκσώς ) نام مردمانی از تبار سامی است که نخستین بار در بخش شرقی دلتای نیل پدیدا ...
هوریانی ها یا هوری ها یا هوریت ها ( Hurrians ) مردم باستانی شمال میان رودان از کوه های زاگرس تا سوریه بودند، که در هزاره سوم پیش از میلاد در این منطق ...
همزمان
عصر کلاسیک، دوران/دوره کلاسیک
عصر طلایی، دوران/دوره طلایی
به قوت خود باقی ماندن
مطالب
بهره گیری، بهره برداری، بهره بری، استفاده
بهره برداری، بهره بری
برخورد کردن، برخورد داشتن
انسان شناسانه
پیش از ، ماقبلِ world empires and mini - systems preceding the modern world system = امپراتوری های جهانی و نظام های خرد پیش از نظام جهانی مدرن
be legitimated = مشروعیت یافتن، مشروعیت پیدا کردن, مشروع شدن
تداوم/دوام داشتن، تداوم/دوام یافتن، برقرار/پابرجا ماندن
ویرایش شده
نگاشته، نبشته، مرقوم
به قلمِ، اثرِ، نوشته ی، نگاشته ی، نبشته ی، تالیفِ
ارائه دهنده، ارائه کننده، ارائه گر، عرضه کننده
مورد اختلاف قرار دادن، اختلاف کردن بر سر
دست زدن به، سر برآوردن، پدیدار شدن، هست شدن، ظاهر شدن، ظهور یافتن، برخاستن، برآمدن، طلوع کردن، بالیدن، رستن، روییدن، پدید آمدن، سر زدن، سرچشمه گرفتن، ...
مشخص شد که
ظاهرا، به ظاهر، به نظر می رسد که. . .
قرار است، قرار باشد
منتج از، ناشی از، حاصل از، برخاسته از، برآمده از، ماحصلِ
مشروع، روا، موجه، قانونی