پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٥٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

be ( a ) party to sth = دست داشتن در، دخالت داشتن در، دخیل بودن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

be ( a ) party to sth = دست داشتن در، دخالت داشتن در، دخیل بودن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

be ( a ) party to = دست داشتن در، دخالت داشتن در، دخیل بودن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مورد استفاده/به کاررفته/صرف شده برای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

1 مورد استفاده، بکاررفته، بکارگرفته شده، بکاربرده شده 2 معمول 3 کاربرد داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ ) مچ کسی را گرفتن they had been selling stolen cars for years before the police caught up with them = پیش از آن که پلیس مچشان را بگیرد سال ها داشت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچ کسی را گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرموفقیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

food for thought

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

نشخوار فکری، دلمشغولی، دغدغه خاطر، تشویش خاطر، درگیری ذهنی، دغدغه ذهنی، مشغله فکری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

غایت گرایی، غایت گرایانه فرجام گرایی، فرجام گرایانه فرجام شناسی، فرجام شناسانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

غایت گرایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

از کنار چیزی عبور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

براندازی، واژگونی برانداز، واژگون کننده، واژگون ساز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرستادن، گسیل/روانه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پابرجا ماندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرهیزناپذیر، امساک ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تا حدی، تا حدودی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

چنین بودن، درست بودن، صحت داشتن، صدق کردن، صادق بودن this doesn't appear to be the case = به نظر نمی آید چنین باشد، به نظر نمی رسد صحت داشته باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 سر برآوردن 2 ظاهرا، به ظاهر there appears to be some mistake = ظاهرا اشتباهی رخ داده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ظاهرا، به ظاهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

قادر، توانا، برانگیزنده ممکن سازی، فعال سازی، میسرسازی، قادرسازی، امکان بخشی، زمینه سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تمامی هر In this book there are chapters on all three of Castells’ levels این کتاب فصولی در زمینه هر سه سطح کاستلز دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

متعاقب، آتی، مابعد، بعدی this market made possible the economic growth that followed= این بازار ، رشد اقتصادی متعاقب را ممکن ساخت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به صورت انفجاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رکود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

فواصل، بازه ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

جویای چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

درحال گسترش، در حال توسعه، روبه رشد، روبه رونق، درحال شکوفایی، درحال رونق، روبه گسترش توسعه دهنده، گسترش دهنده، رونق دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

the latter = مورد دوم، مورد آخر، مورد اخیرالذکر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مورد اخیرالذکر، مورد آخر، مورد دوم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سپردن، اختصاص دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

به طور متناوب عوض شدن، به تناوب چرخیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واقع trade taking place in Italy = تجارت واقع در ایتالیا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مستقر واقع located in the south =واقع در جنوب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

1 بهتر است، می بایست، بایستی، رواست که 2 should = if اگر should you need anything, please dont hesitate to contact me = اگر به چیزی نیاز داشتی، لطفا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از هیچ، از صفر، از نیستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

همانند پنداشتن، یکی پنداشتن، همسان کردن، همانند کردن، برابر دانستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمایل داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهرمحور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمی به تفصیل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بروز، پیدایش، پیدایی، طلوع، وقوع، تجلی، جلوه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقط بعدهاست که. . . ، فقط بعدا است که. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رواج دادن، ترویج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ایجاد، تشکیل، تاسیس، شکل دهی، وضع، برپایی، برقراری، سازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

غَلَیان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیشران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ادراک