پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٩٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پدید آوردن بذر پاشیدن this position spawns a further question : این دیدگاه بذر پرسش دیگری را می پاشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا رفتن، بالا بردن، ارتقا دادن، ارتقا یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شهری شدن، شهری شدگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کم ارزش سازی، ناچیزپنداری، کوچک شماری، خردانگاری، خوارشماری، سبک شماری، کم اهمیت پنداری، دون شماری، زبون شماری، تحقیر، استخفاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بازتاب داشتن، بازتاب یافتن، پژواک داشتن، پژواک یافتن، طنین انداز شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور اعم، به طور کلی تر، به بیان عام تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درگرفتن a debate was initiated = مناظره ای درگرفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نکته مهم . . . The critical point is that= نکته مهم این است که. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضرورت دارد، ضروری/واجب/لازم/الزامی است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم راستا، مقارن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به بقای خود ادامه دادن، زیست کردن، تداوم یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

طرف کسی یا چیزی را گرفتن، طرفداری/جانبداری کردن از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1 پرداختن به، بررسی کردن 2 اهمیت a matter of utmost concern : مسئله ای با حد اعلای اهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سنگ کسی را به سینه زدن، به حمایت ( از چیزی ) در آمدن، پشتیبانی کردن، رای دادن ( به نفع کسی یا چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

از دریچه ی، از مجرای، به کمک، با استفاده از، توسط، ناشی از، بنابر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 انگ زدن 2 خاطرنشان سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موردنظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

موردنظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

مرتبط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

پرپیامد، پرتاثیر، پراثر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به راه انداختن، به جریان انداختن، جریان گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به راه انداختن، به جریان انداختن، جریان گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آزردن، آزرده خاطر کردن، شوکه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مرد متشخص/شخیص

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فوق الذکر، گفته شده در بالا، نامبرده، مذکور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختصاص دادن، تخصیص دادن، مختص چیزی بودن to assign or resign to a specific purpose or function= thefreedictionary. com/give over the day was given ove ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اختصاص دادن، تخصیص دادن، مختص چیزی بودن to use something for a specific purpose —usually used in the form given over to: the day was given over to pl ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دوقطبیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

واپسین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خودران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مهلت، موقعیت، شانس a possibility due to a favorable combination of circumstances= thefreedictionary. com/possibility

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

احتمالات، پیشامدها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

فراوان، وافر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

فقرزده، بی نوا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مجزا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تشکیل دهنده چیزی بودن، ایجاد کردن، به وجود آوردن، شکل دادن، به شمار آمدن، مشمول بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

in می تواند به معنای هرجایی باشد و صرفا به معنی خانه نیست وقتی میگوییم he is not in می تواند این فرد در خانه، در دفتر کار، در مطب، در مغازه و . . . ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیرنپذیرفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

مجامع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حاصل از، محصولِ، ماحصلِ، ناشی از، مولودِ، ثمره ی، نتیجه ی، زاده ی، پیامدِ، تولیدیِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پیوسته، مدام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به جریان افتادن، مشغول به کار یا تولید یا فعالیت شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

طرز فکر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیفایده، بیهوده، بلااستفاده، بیمصرف، باطله، عبث، غیرسودمند، به دردنخور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نهادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دورسازی، دوری گزینی، فاصله گیری، فاصله گذاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

قرارگیری، قراردهی، گذاشتن، گماردن، نهادن، قائل شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نوسان داشتن، پیوسته فراز و فرود داشتن، افت و خیز داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

در اواخر عمر، در کهنسالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سالیان، سنوات