پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٩٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اراضی، زمین ها، سرزمین ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

عقب ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ضمن، طی، حین، در اثنای، در جریان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کهن الگو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیربنایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اروپادوست، اروپاخواه، اروپاطلب اروپادوستی، اروپاخواهی، اروپاطلبی اروپادوستانه، اروپاخواهانه، اروپاطلبانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسوند به معنای: - دوستی، - خواهی، - طلبی Europhilism = اروپادوستی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اروپادوستی، اروپاخواهی، اروپاطلبی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسوند به معنای: - دوست، - دوستی، - خواه، - خواهی, - طلب، - طلبی Europhilic = اروپادوست، اروپادوستی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پسوند به معنای - دوستی، - خواهی، - طلبی Europhilia =اروپادوستی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به پایان خود رسیدن، به نهایت خود رسیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 محدودسازی 2 نهایت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حاصل، حاصله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

عیان، عریان، برملا، فاش، بی پرده، رسوا، برهنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

نمایان سازی، آشکارسازی، افشاسازی، افشاگری، عیان سازی، برهنه سازی، رسواسازی، پرده دری، برملاسازی، علنی سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

نمایان سازی، آشکارسازی، افشاسازی، افشاگری، عیان سازی، برهنه سازی، رسواسازی، پرده دری، برملاسازی، علنی سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بازنموده، ترسیم شده، وصف شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

be conspicuous = خودنمایی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

عیان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

دسترس پذیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ادراکات، استنتاجات، برداشت ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

آگاه سازی، اطلاع رسانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

سست پیوند، دارای ارتباط سست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( به صورت ) بی قاعده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سکونتگاه، منزلگاه، منزلگه، مسکن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

لذا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

derived from, consequent upon, resulted from , drawn from, from

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

وجوه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

معانی، مفاهیم، تعابیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به عمل آوردن she made a careful measure : او اندازه گیری دقیقی به عمل آورد برقرار کردن the link that I have made : پیوندی که من برقرار کرده ام مرتکب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدرن ( شده ) ، مدرن سازی شده، مدرنیزه ( شده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مدرن سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخازن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

چندتکه، چندپارچه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مدرنیته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مشمول، گرفتار، درگیر، شریک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

معزول، مخلوع، برکنار، برافتاده، محذوف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در لباسِ، در جامه ی، ملبس به، در ردایِ، در قالبِ، با چهره ی، در نقابِ، به ظاهرِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

انتظام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

شمول، فراگیری، تمامیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مضاعف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوشدگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مدرن سازی، نوین سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به طور معروف، به صورت شناخته شده، معروف است که. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

لحاظ کردن، تلقی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

درآمدزایی، پول سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

امر، مسئله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( مثل ) آب خوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ارسال، روانه سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

روانه سازی