پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
اراضی، زمین ها، سرزمین ها
عقب ماندن
ضمن، طی، حین، در اثنای، در جریان
کهن الگو
زیربنایی
اروپادوست، اروپاخواه، اروپاطلب اروپادوستی، اروپاخواهی، اروپاطلبی اروپادوستانه، اروپاخواهانه، اروپاطلبانه
پسوند به معنای: - دوستی، - خواهی، - طلبی Europhilism = اروپادوستی
اروپادوستی، اروپاخواهی، اروپاطلبی
پسوند به معنای: - دوست، - دوستی، - خواه، - خواهی, - طلب، - طلبی Europhilic = اروپادوست، اروپادوستی
پسوند به معنای - دوستی، - خواهی، - طلبی Europhilia =اروپادوستی
به پایان خود رسیدن، به نهایت خود رسیدن
1 محدودسازی 2 نهایت
حاصل، حاصله
عیان، عریان، برملا، فاش، بی پرده، رسوا، برهنه
نمایان سازی، آشکارسازی، افشاسازی، افشاگری، عیان سازی، برهنه سازی، رسواسازی، پرده دری، برملاسازی، علنی سازی
نمایان سازی، آشکارسازی، افشاسازی، افشاگری، عیان سازی، برهنه سازی، رسواسازی، پرده دری، برملاسازی، علنی سازی
بازنموده، ترسیم شده، وصف شده
be conspicuous = خودنمایی کردن
عیان
دسترس پذیر
ادراکات، استنتاجات، برداشت ها
آگاه سازی، اطلاع رسانی
سست پیوند، دارای ارتباط سست
( به صورت ) بی قاعده
سکونتگاه، منزلگاه، منزلگه، مسکن
لذا
derived from, consequent upon, resulted from , drawn from, from
وجوه
معانی، مفاهیم، تعابیر
به عمل آوردن she made a careful measure : او اندازه گیری دقیقی به عمل آورد برقرار کردن the link that I have made : پیوندی که من برقرار کرده ام مرتکب ...
مدرن ( شده ) ، مدرن سازی شده، مدرنیزه ( شده )
مدرن سازی
مخازن
چندتکه، چندپارچه
مدرنیته
مشمول، گرفتار، درگیر، شریک
معزول، مخلوع، برکنار، برافتاده، محذوف
در لباسِ، در جامه ی، ملبس به، در ردایِ، در قالبِ، با چهره ی، در نقابِ، به ظاهرِ
انتظام
شمول، فراگیری، تمامیت
مضاعف
نوشدگی
مدرن سازی، نوین سازی
به طور معروف، به صورت شناخته شده، معروف است که. . .
لحاظ کردن، تلقی کردن
درآمدزایی، پول سازی
امر، مسئله
( مثل ) آب خوردن
ارسال، روانه سازی
روانه سازی